گوردخمه های سماقان در ۱۵ کیلومتری غرب شاهین دژ واقع شده است که ۱۷ اتاق کنده شده در دل کوه با یک تراس بسیار جالب با منظره قابل توجه در بالای کوه در مجاورت روستای سماقان می باشد . گوردخمه سماقان از آثار جالب توجه این منطقه بوده و متعلق به هزاره اول قبل از میلاد است. این مکان در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۷۳۸۶ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است و از جاذبه های گردشگری استان آذربایجان غربی محسوب می شود.
گوردخمه های صخره ای سُماقان مجموعه اتاق های سنگی سُماقان در روستای كوچک سماقان، از بخش های شهرستان شاهين دژِ استان آذربايجان غربی هستند که در گوشه جنوبی كوهی موسوم به فرهاد تراش و در دامنه نزديك به ۱۰ متری كوه پديدار شده اند. مجموعه گوردخمه های سُماقان دارای هفت اتاق سنگی با نقشه مستطيل شكل است كه بلندای (ارتفاع) ورودی آنها كم و نزديك به نيم متر است. بلندای درونی چهاراتاق كمابيش ۱.۸۰سانتی متر، دو اتاق ديگر ۱.۶۰ سانتی متر و يكی از اتاق ها ۱.۹۵ سانتی متر است كه با فاصله كمی از يكديگر در دل كوه كَنده شده اند. گمان می رود كه اين مجموعه در آغاز كاربری آرامگاهی داشته، ولی در دوره های پس از آن به منزله جايگاه مسكونی هم مورد استفاده قرار گرفته است. علاوه بر دارا بودن منظره فوق العاده بر بالای آن حصاری به شکل برج و بارو از هزاره اول قبل از میلاد باقی مانده که ارتفاع آن بیش از ۳ متر و طولی در حدود ۵۰ متر (بطور تقریبی) با برجهای نیم دایره ای شکل وجود دارد که جنبه تدافعی داشته است. به نظر کارشناسان بايد با احتياط گفته شود كه اين مجموعه سبك آشنای معماری گورخانه های سنگی در نيمه نخست هزاره يكم پيش از ميلاد را به نمايش می گذارد. آنچنان كه در طول های جغرافيايی غربی تر وابسته و منسوب به اورارتوهاست و در بخش هايی هم می تواند از آنِ مادها شناخته شود.
معضلات
این مکان همواره مورد تعرض سودجویان واقع شده و متاسفانه چندان توجهی به آن نمی شود.دود مشكی رنگی كه بخشی از آن ناشی از روشن كردن آتش از سوی افراد سودجو و نابخرد در درون گوردخمه ها بوده، سراسر اتاق ها و ديوارها به ويژه سقف را در برگرفته و فضای درون اتاق ها را تاريك كرده و به اين يادمان ارزشمند ملی آسيب رسانده است.
اما كَند و كاوهای غيرمجاز از سوی سوداگران و قاچاقچيان اموال فرهنگی به انگيزه پوچ و خيال انگيز يافتن گنج كه به گونه بسيار گُسترده در جای جای اين گوردخمهها به چشم می خورد، افزون بر صحنه زشت و زننده ای كه به يادگار گذاشته است، آسيب های فراوان و دلخراشی را به اين گوردخمه های صخره ای رسانده كه دل هر دوستدار ميراث ايرانی را به درد می آورد.
سخن در خور نگرش اين است كه بيش از ۱۵ كَند و كاو غيرمجاز در درون گوردخمه هايی كه بسيار سخت گذر نيز بوده، انجام گرفته و اين موضوع بيانگر رها شدن اين يادمان ملی در گوشه ای به حال خود است. همچنين در يكی از گورخانه ها كه بسيار كوچك تر و سخت گذرتر از ديگر گورخانه ها بوده و سقف آن نيز به اندازه ای است كه جای ايستادن هم ندارد، كف اتاقك آن از سوی افراد سودجو و فرومايه با قلم و چكش، نزديك به يك متر و در چند روز كَنده و گود شده كه نشان دهنده نبود سركشی های پياپی يگان حفاظت ميراث فرهنگی در آن منطقه است. از سويی، اين اقدام ساختار و كالبد گورخانه را به هم زده و آسيب های برگشت ناپذيری را برجای گذاشته است.
دست اندازی ها به گوردخمه های صخره ای «سُماقان» به اندازه ای است كه نمی توان به تك تك آنها پرداخت! اين آسيب های وارده ساختار كلی اثر را از ميان برده و در آينده كار را برای بررسیهای باستان شناختی سخت و دشوار خواهد كرد. دردناك تر آنكه تا كنون هيچ گونه پژوهش و بررسی علمی باستان شناختی درباره اين يادمان ملی انجام نگرفته است و حتی بيشتر باستان شناسانی كه بر روی آثار صخره ای و يادمان های باختر ايران كارهای پژوهشی انجام داده اند، گوردخمه های صخره ای «سُماقان» را تا كنون نديده اند و دانسته های ما در مورد اين يادمان ارزشمند، بسيار اندك و ناچيز است و همين موضوع كار پاسداری و حفاظت از آن را حساس تر و پر اهميت تر خواهد كرد. هرچند اين يادگار باستانی دور از دسترس بوده و در منطقهای ناشناخته و پَرت جای گرفته است.
يكی از موضوع هايی كه بايد مورد نگرش مديران و سرپرستان (مسئولان) ميراث فرهنگی شهرستان شاهين دژ قرارگرفته و روی آن كار شود، فعال كردن انجمنهای دوستدار ميراث فرهنگی در ميان روستاييان و بوميان منطقه های پيرامون آن است. همچنين ميراث فرهنگی بايد كلاس های آموزشی برای توجيه دهياران و بخشداران روستاها برگزار كند و از آنان بخواهد تا پاسداری و حفاظت از يادگارهای تاريخی و فرهنگی را در برنامه های خود جای داده و هر ماه گزارش عملكرد خود را به ميراث فرهنگی دهند. از سويی، برنامه های تشويقی و كارگاه های آموزشی برای علاقه مندی بوميان و روستاييان نسبت به يادمان های تاريخی در دستور كار قرار گيرد زيرا تنها كسانی كه می توانند از يادمان های تاريخی به ويژه دور از دسترس و ناشناخته پاسداری و نگهداری كنند، خود مردم آن منطقه و روستاييان هستند. اين كار به هيچ روی رخ نخواهد داد مگر اينكه ارزش و اهميت يادمان های تاريخی برای آنان آشكار و بازگو شود و آگاهی های علمی و دانش مردمان بومی افزايش پيدا كند.
مهرداد ملك زاده، باستان شناسی كه پژوهش های گسترده ای روی دوره ماد انجام داده است، پس از ديدن نگاره های (عكس ها) آن درباره گاه.نگاری اين گوردخمهها گفت: «بايد با دورانديشي (احتياط) گفته شود كه اين مجموعه سبك آشنای معماری گورخانه های سنگی در نيمه نخست هزاره يكم پيش از ميلاد را به نمايش می گذارد. آنچنان كه در طول هایی جغرافيايی غربی تر وابسته و منسوب به اورارتوهاست و در بخش هايی هم می تواند از آنِ مادها شناخته شود».
ملك زاده در پاسخ به اين پرسش كه آيا می توان اين گورخانه ها را به دوره تازه تر مانند فراهخامنشی نسبت داد، گفت: «در اين زمينه كوششهايی شده است، ولی ما به يك بررسی سبك شناسی ميدانی بسيار جدی نيازمنديم زيرا وسيله ای به نام «شانه» سنگ تراشی از نيمه دوره هخامنشی و شايد دوره داريوش يكم با آغاز دوره كلاسيك در معماری هخامنشی، جايگزين قلم و تيشه شده و جای آن را می گيرد. از همين روی، در هر كجا كه سازه هايی با شانه سنگ تراشی ساخته شده باشد، در پيوند با دوره پس از داريوش است. اين نيز، ديدگاه برخی از باستان شناسان آلمانی و سوئدی است. به همين انگيزه در تاريخ گذاری برخی از گورخانههای سنگی غربی كه پيشتر آن را وابسته به دوره مادها می دانستند، ترديدهايی پديد آمده است.
اما اين موضوع وابسته به بررسی ميدانی و از نزديك است تا بتوان شيوه سنگتراشی اين سازه را شناسايی كرد و رَدِ قلم و تيشه را روی آن ببينيم. يعنی بايد ديد كه آيا خط های موازی با يك ديگر كه بر اثر ضربه خوردن پديد می آيد در اينجا وجود دارند يا اثر شانه سنگ تراشی است كه روی سازهها ديده می شود. با اين همه، ما دقيق و به استواری نمی توانيم درباره گاهنگاری اين مجموعه سخنی را بازگو كنيم، زيرا نيازمند بررسی های ميدانی گُسترده و پژوهشهای باستان شناختی است. همچنين بايد با سازه های آشنای هم دوره خود سنجيده شود تا بتوان به يك تاريخ گذاری نِسبی و تقريبی دست يافت».
گوردخمه های صخره ای «سُماقان» يا فرهاد تراش روزگار اندوه باری را سپری می كنند، كاش فرياد رَسی پيدا شود… و ای كاش كمی با آن مهربان باشيم و نگذاريم بيش از اين هويت و شناسنامه ملی ما خدشه دارتر شود.
نظر کاربران :
هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید.