ماجرای سقاخانه اسمال طلا از این قرار است :سقاخانه معمولاً ظروف سنگی بزرگی بود که آب آشامیدنی را در آنها میریختند و پیالههایی را با زنجیر به آنها میبستند. برخی سقاخانهها دائمی بودند و برخی دیگر در زمانهای خاص بویژه در ایام عزاداری محرم برپا میشدند. برای اینکه رهگذران در شب بدانند که سقاخانه کجاست تا رفع تشنگی کنند، در اطراف آن نیز شمع هایی را روشن می کردند.
از میان سقاخانههایی که وجود دارد، سقاخانه «اسماعیل طلا» که در صحن کهنه حرم رضوی وجود دارد یکی از معروفترین و قدیمیترین سقا خانه ها می باشد.
اسماعیل طلایی نام سقاخانهای در صحن انقلاب (عتیق) حرم علی بن موسیالرضا است. کمتر کسی هست که به حرم مطهر امام رضا در مشهد رفته باشد و سقاخانه اسمال طلا را ندیده باشد. «اسمالطلا» برای ما ایرانیها و مشهدیها شخصیتی بسیار محبوب و همراه با کولهباری از خاطرههای زیباست.
اسمال طلایی یا همان اسماعیلخان، فرزند طالبخان از سردار نامآور آن دوران و کسی است که سقاخانه اسمال طلایی در مشهد مقدس و صحن عتیق به نام اوست. این سقاخانه طلایی که در میان صحن کهن عتیق حرم رضوی واقع شده، قدمتی سیصدساله دارد.بانی ساخت این سقاخانه سردار اسماعیل خان سنگسری از اهالی مهدیشهر بودهاست. او هزینه ساخت سقاخانه را از طلاهایی تأمین کرد که فتحعلی شاه به پاس نجات جانش به او اهدا کرده بود.
سقاخانه اسمال طلا یا اسماعیل طلا در صحن انقلاب یا عتیق حرم امام رضا رو به روی پنجره فولاد واقع شده است. زائران قدیمی حرم رضوی احتمالا کاسههای برنجی که به رنگ طلا زیر شیر آب سقاخانه آویزان بوده، را به یاد دارند. این سقاخانه تاریخچهای طولانی دارد و یکی از قدیمیترین سقاخانههای ایران محسوب میگردد.سنگ بنای این سقاخانه را نادرشاه افشار گذاشته است.و یکی از فرماندهان فتحعلیشاه، بهای روکش طلای آن را مهیا کرد. نادرشاه و سنگ اول بنای سقاخانه حضرت ماجرای سقاخانه حرم مطهر از آنجا آغاز میشود که بین سالهای هزار و صد و چهل و چهار تا هزار و صد و چهل و پنج ه.ق به دستور نادرشاه افشار،سنگابی یکپارچه از سنگ مرمر در صحن عتیق نصب شد.
ماجرا از این قرار است که بین سالهای ۱۱۴۴ تا ۱۱۴۵ق به دستور نادرشاه افشار سنگابی یکپارچه از سنگ مرمر که از جنگ هرات به غنیمت گرفته بود را در کنار جوی آبی که آن زمان از وسط صحن عتیق عبور میکرده نصب می شود تا مردم برای رفع تشنگی از آب درون این سنگ که سه کر گنجایش داشته، استفاده کنند.
چند سال بعد، یکی از سرداران فتحعلی شاه که جان وی را از خطری احتمالی نجات می دهد. آن زمان از طرف یکی از دول خارجه، بستهای به عنوان هدیه به دربار می رسد و شاه قصد گشودن آن را می کند اما اسماعیل خان که بسته را مشکوک می بیند درخواست دارد این کار در محوطهٔ کاخ به وسیلهٔ خدمتگذاران انجام شود تا احتمال سوء قصد از شاه دور بماند. اتفاقاً هنگام بازکردن، بسته منفجر می شود. شاه به رسم پاداش از دوراندیشی وی، هم وزن اسماعیل خان به او طلا اهدا می کند. او این طلاها را صرف ساختن جایگاه آن سنگاب می کند تا گنبد و پایه های سقاخانه با روکشی از طلا مزین شود. از آن زمان سقا خانه را «سقاخانه اسماعیل طلائی» نام می گذارند. این سردار اهل مهدی شهر (سنگسر) سمنان بر فراز سنگاب پوششی هشت ضلعی و سقفی گنبدی شکل بنا و آن را طلا کاری می کند. سقف گنبدی شکل سقاخانه بر روی پایههایی از سنگ مرمر کندهکاری شده و کاشی قرار دارد و سطح آن از بالای کاشی پایهها با خشتهای مطلا و پیرامون آن با اسماء ا… تزیین شده است.
این سنگاب را که از جنگ هرات به غنیمت گرفته شده بود. در کنار جوی آبی که از چشمه گیلاس (گلسب) تا صحن حرم کشیده شده بود.نصب کردند تا مردم برای رفع تشنگی از آب درون آن که سه کر گنجایش داشت، استفاده کنند. بعدها با لولهکشی از این چاه و نصب شیرها، حوضهای سقاخانه همیشه پر آب بودند. البته بعد از آن نیز یک بار در سال ۱۳۴۵ شمسی سقاخانه مرمت شد. امروزه حوضها از اطراف سقاخانه حذف شدهاند و در سال ۱۳۹۰ شیرهای سقاخانه تغییر کردند (دارای چشم الکترونیکی شدند) و کاسههای طلایی برنجی نیز به علت شرایط بهداشتی جایشان را به لیوانهای یکبار مصرف دادند.
سقاخانه درگذشته به شکل یک گل بود که در چهار طرف آن چهار حوض قرار داشت و دو آب باریکه از آن به خارج حرم امتداد داشت. آب در آن زمان توسط قاطرها از سناباد به حرم حمل میشد. قاطرهایی که به وسیله دربانان آستان قدس با آینهبندی و روکش شال ترمه کشمیری زینت میشدند. آبهایی که با قاطرها حمل میشد، درون این حوضها ریخته میشد تا به مصرف زائران برسد.
نظر کاربران :
هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید.