رزرو هتل رزرو هتل های شهر وان ترکیه
۹ فروردین ۱۳۹۳

ترانه محلی کردی

لینک این مطلب کپی شد!

موسیقی فولکلور کردی مربوط به حکایتها و داستان‌هایی می‌شود که ترانه‌های داستانی نیز به دو بخش قهرمانی و دلدادگی قابل تقسیم هستند. در ترانه‌های قهرمانی به دلاوریها و مبارزه طلبی‌های یک قهرمان پرداخته می‌شود. در ترانه‌های دلدادگی جنبه‌های رمانتیک و عاشقانه بین دو شخص بیان می‌شود که از این میان، ترانه «زنبیل‌فروش» که جنبه عرفانی دارد و ترانه‌های «آس و حسن» و «خج و سیامند» که سرگذشت دو دلداده را بیان می‌کند، از معروفترین آثار در این بخش هستند.

در بخش دیگر موسیقی کردی، کردهای «سورانی» برای خود نوع ویژه‌ای از موسیقی دارند که به آنها «گورانی» می‌گویند که این نوع ترانه‌ها در میان کردهای اطرف شهرستان ارومیه و کردهای ترکیه (شمال) «لاوژه» گفته می‌شود و این نوع گورانی‌ها ریتمی به نام «قه‌تار» دارند که پژوهشگران براین باورند ریشه این واژه از واژه زرتشتی «گاتا» گرفته‌شده که در اوایل، مربوط به یک سری نیایش‌ها و مراسم مذهبی بوده‌است.

دومین نوع این موسیقی «هوره» نام دارد که مختص زبان کردی کلهری بوده و در جنوب کردستان و منطقه کرمانشاه (نام کردی این منطقه کرماشان است) خوانده می‌شود در ابتدا ترانه‌های ویژه‌ای در حمد و نیایش «اهورامزدا» بود و این واژه نیز ریشه زرتشتی دارد که برای نیایش‌های مذهبی آن زمان کردها که زرتشتی بودند، سروده شده‌اند.

در مراسم یادبود اشخاص بسیار مهم، کردها از یک نوع موسیقی که به مرثیه‌سرایی و مرثیه‌خوانی شباهت دارد به صورت ترانه و با تعریف ویژگیهای آن شخص برای او عزاداری می‌کنند. این سبک از موسیقی نیز بیشتر در جنوب کردستان و در مناطق کلهر نشین (کرماشان) رواج دارد و بیشتر به نام مور یا موره خوانده می‌شود. در آیین خاکسپاری هم ترکیبی از دهل و سرنا با ریتمی مخصوص در قالب نوعی موسیقی که چمری نامیده می شوداجرا می‌گردد. در آیین‌های زادروز پیامبر، کردها یک نوع ویژه از موسیقی را اجرا می‌کنند که به آن «مولودی» می‌گویند. البته مولودی‌خوانی در بیشتر جوامع مسلمان رواج دارد. اولین مولودنامه در وصف و ستایش محمد را «ملاباتدیی» صوفی و عارف مشهور نوشت که بعدا مرسوم شد که در زمان عید مولود از سروده‌های وی در مولودی خوانی استفاده کنند. اصیل‌ترین سازهای استفاده شده در موسیقی کردی «سرنا» و «دهل» هستند و بعدا سازهایی که وارد این نوع موسیقی شده‌اند مانند «دف» و «تنبور» دارای اهمیت ویژه‌ای شده‌اند

نام اصلی زنبیل فروش میر سعید پسرمیر حسن از امرای دیاربکر بوده است میر سعید جوانی بسیار زیبا و با کمال بوده و عاشق شکار , روزی از روزها وقتی از شکار در منطقه زاخو بر می گردد . از کنار قبرستانی می گذرد در همان زمان مردم مشغول دفن یک نفر بودند میر نزدیک می شود سئوال می کند اوکیست ؟گفته می شود که جوانی ۱۴ ساله فوت کرده و ما اورا به خاک می سپاریم میر به فکر فرو می رود وچنین می گوید : آیا من نیز خواهم مرد ومرا نیز در چنین جای تنگ و تاریک دفن خواهند کرد ؟
زنبیل فروش کۆرێ میره

چو بۆ سه ر گوره کی کووره

بیرا میرنی هاته بیره
میر متحول و منقلب به قصر بر می گردد.این حادثه چنان بر او اثر می گذارد که از قصر بیرون آمده خرقه درویشی می پوشد .دست از دنیا و قصر و مال و منال دنیوی می کشد همراه با زن و بچه خویش در گوشه ای به یک زندگی درویشانه تن می دهد کار او ذکر خدا و دعا و نیایش می شود .
زنبیل فروش کۆرێ میره

چو بۆ سه ر گوره کی کووره

بیرا میرنی هاته بیره

میر متحول و منقلب به قصر بر می گردد.این حادثه چنان بر او اثر می گذارد که از قصر بیرون آمده خرقه درویشی می پوشد .دست از دنیا و قصر و مال و منال دنیوی می کشد همراه با زن و بچه خویش در گوشه ای به یک زندگی درویشانه تن می دهد کار او ذکر خدا و دعا و نیایش می شود .

فه قیرا ئێک چێکر

خوه خوشی ئو له ززه تا دونێ کر

ئه ڤ دونیا هیلا ئو به ر ب ئاخره تێ کر

و باز در بیت زنبیل فروش آمده است که :

گو ده رکه ڤه تو نه یێ پێش

هه ر ل دونێ ببه ده رویش

نه هێله قه ت روژی و نڤێژ

ببه فه قیره ک خرقه پێش

زن میر اورا سرزنش می کند و می گوید : یا میر شما دست از امیری کشیدی و به فقیری روی آوردید ما چه تقصیری داریم ما زندگی می خواهیم برای امرار معاش باید کاری کرد .میر قبولمی کند .آنها از دیاربکر هجرت و به ماردین می روند در ماردین میر روزها از نیزار نی می چیند و می آورد و با کمک همسرش زنبیل ( سبد ) درست می کنند و آنها را داخل شهر می گرداند و می فرشد وبا پول آنها امرار معاش می کنند بدین سان میر سعید به زنبیل فروش مشهور می شود .او شهر به شهر می رفت و می گفت :
ل رێیا خودی دا بووم عه ودال

سه لکا دگه رینم مال ب مال

دا بخو بکه م رزقه ک حه لال

پێ بژینم و مندال

یک روز در هنگام فروش زنبیل ناگهان چشم یک میرزاده ( خاتون ) به او می افتد از همان نگاه اول میرزاده چنان شیفته زنبیل فروش می شود که از خود بیخود شده و پس از بهوش آمدن دستور میدهد به یکی از کنیزکان خویش تا به سراغ زنبیل فروش رفته واو را به قصر خاتون بیاورند.زنبیل فروش را به قصر نزد خاتون می آورند. خاتون به او نظر دارد واو خیلی زود به نیت ناپاک خاتون پی می برد .ولی او اکنون عابدی پارسا و از خدا ترس شده وهرگز به سوی خطا و گناه نخواهد رفت ,برای اینکه زنبیل فروش به گناه آلوده نشود به فکر راه و چاره می افتد و از فرصت استفاده می کند از خاتون می خواهد به او فرصت بدهد تا وضو بگیرد وبه پشت بام قصر رفته با خدای خود راز نیاز نموده سپس نزد خاتون برگردد. بدین سان زنبیل فرش پشت بام قصر رفته و پس از راز نیاز به درگاه پروردگار وبرای دوری از گناه و تله ای که خاتون برایش گذاشته ناچار می شود خود را از پشت بام قصر به زمین بیندازد و فرار کند . ولی خاتون دست بردار نیست و به فکر دسیسه ایی دیگر می افتد .این بار به نزد همسر زنبیل فروش رفته واو را اقناع می کند که لباسهای خود را با او عوض کند تا زنبیل فروش را به اشتباه بیندازد.ولی این بار نیز موفق نمی شود .

خاتون دبێ هه ی لاوکێ جوڤان

دلێ من قه ت ناچیت سه لکان

من ژ ته دڤێت که یف و سه یران

زنبیل فروش:

هه ی خاتونێ خوش حرمه تێ

ئاگرێ خودێ ب جانێ ته که تێ

ما نه قیامه ت ل دوو مه تێ

ئه ز له و ناکه م ڤێ سوهبه تێ

زنبیل فروش وقتی می بیند خاتون دست بردار نیست از آن شهر کوچ کرده و به دیاربکر بر می گردد .پس از چند سالی که پدرش از دنیا می رود به اصرار مردم به جای پدرش بر تخت نشسته و امیری می کند.می گویند او در روز پادشاهی می کرد و شبانه همان کار زنبیل فروشی را ادامه میداد واز این راه که رزقی حلال می دانست امرار معاش میکرد نه با پول امارت و پادشاهی .

در مناطق مختلف کردستان داستان زنبیل فروش به روایت های مختلفی گفته شده , .بیت سورانی آن نیز در نوع خود بسیار زیبا و به نظم نگاشته شده است و داستان با کمی تغییر به نوعی دیگر روایت شده است .

فولکلور2 ترانه محلی کردی

           
 

نظر کاربران :

  • سفریتو

    مگه میشه صدای این موسیقی رو شنید و به وجد نیومد یکی از بهترین سازهای که دوست دارم

    ۱ دی, ۱۳۹۷ پاسخ دادن
  • نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *