زادگاه من روستای جام بزرگی هست. یکی از روستاهای ایران زمین.
در استان فارس ۷ کیلومتری شهر کازرون
و این نزدیکی به شهر باعث شده که تمام امکانات شهر را داشته باشه! کوچه و میدون های بزرگی داره که با روستاهای دیگه خیلی تفاوت داره ! گویش اونها هم با روستاهای کازرون فرق داره آخه بانیان این دهکده زیبا سال های دور عشایر بودن و از طرف های ازنا و الیگودرز یا مسجد سلیمان به اینجا کوچ کردن .
خیلی از اهالی اونجا اونا تحصیل کرده و باسوادن ! دختر پسرای خوش تیپ و با کلاسی داره که مثال زدنی هستن.
تو عروسی ها و مراسم های ختم خیلی به هم کمک می کنن و مثل یه خونواده بزرگن . رسومات قشنگی دارن مثلاً برای دعوت از مردم توی روستا کارت چاپ نمی کنن و یک یا دو نفر به خونه ها می رن و شفاهاً همه رو دعوت می کنن . میدون های وسط دهکده می شه تالار عروسی و همه دور هم جمع می شن و رقص های محلی می کنن. در مورد جهیزیه دخترا هم خیلی سخت نمی گیرن هر کس به اندازه توانایی مالی مایه میزاره.
و مراسم های ختم را معمولاً ساده برگزار می کنن تا به خانواده داغدیده از لحاظ مالی فشار وارد نشه
این روستا خیلی باصفا هست و بهارهای خیلی قشنگی داره !
تعطیلات عید واقعاً خوش می گذره ، همه فاملیلا دور هم جمع می شن از تهران ، شیراز ، بوشهر و هرکس هرجایی هست عید اونجا میاد . دید و بازدید می کنن و خوش می گذرونن مخصوصاً اگه عروسی داشته باشن
**************
نام این روستا برگرفته از نام طایفه جام بزرگی که یکی از طوایف ایل بهارلو می باشد.
این روستا در هفت کیلومتری شهرستان کازرون و در ده کیلومتری شهر باستانی بیشاپور ( پایتخت ساسانیان در زمان شاپور اول ) و تنگه چوگان قرار دارد و در سیصد متری جاده اصلی شهر کازرون قرار دارد. منطقه ای که روستا در آن قرار دارد ، به خاطر جنگلهای کنار و هفت رشته قنات آب شیرین و تلخ که به عرض یک کیلومتر ، در شمال روستا سرا زیر است که در ایران بی نظیر می باشند از قرنها پیش مورد توجه ایلات مختلف منجمله قشقایی و لر بوده است.
قدمت این روستا به حدود دویست سال پیش بر می گردد. در آن زمان شخصی به نام حسن که کدخدای این طایفه نیز بوده ، با عده ای از مردم این طایفه در این محل ساکن شد. پس از حسن فرزند ارشدش سیاوش جانشین پدر شد. حسن به افراد دیگری هم اجازه سکونت در این روستا را می دهد. پسران سیاوش به نامهای غلامشاه و عبداله ( معروف به حاج عبداله ) شروع به عمران و آبادی روستا می کنند. غلامشاه که بعد از پدر کدخدای روستا بود مردی با لیاقت و با نفوذ بود. غلامشاه با همکاری برادرش و دیگر اهالی روستا را آباد کردند. در آن زمان عده ای دیگر که از مرودشت کوچ کرده بودند ، در این روستا ساکن شدند. مدتی بعد عده ای از ترکهای طایفه قراچه از ایل قشقایی نیز در این روستا ساکن شدند.
این روستا از کلیه امکانات منجمله برق و گاز و آب و تلفن و مدارس ابتدایی دخترانه و پسرانه و مدارس راهنمایی دخترانه و پسرانه و دبیرستان و نانوایی و تاکسی تلفنی و مارکت و … برخوردار است.
در حال حاضر جمعیت این روستا به هزار نفر میرسد.
************
روستای جام بزرگی در طول جنگ تحمیلی دو گل بی نظیر را تقدیم میهن عزیزمان کرد :
۱ – شهید معصومعلی نسیمی
۲ – شهید شکراله سیاوش پور
نظر کاربران :
باسلام
به اطلاع دوستان می‌رسانم که سلیمی های ساکن در روستای راهجرد همدان شهرستان وبخش قهاوند منطقه ی شراء، دهستان پیشخوار، روستای راهجرد که بدلیل نقل مکان از عبدالرحیم به راهجرد وجدا شدن از پسرعموهای خود از جامه بزرگی به سلیمی تغییر داده اند ویااینکه چون اسم برادر بزرگشان آقاسلیم بوده این امر اتفاق افتاده ونیز تعدادی میگویندفامیلی سلیمی ها در همان شیراز با این فامیلی بوده اندولی پسرعموهایشان که در عبدالرحیم ساکن شدن جامه بزرگی بوده اند
البته اینهاچندبرادر بوده اند که جد ما آقاکریم معروف به کوخاکریم که فردی شجاع ونامدار بوده از عبدالرحیم کوچ کرده ودر روستای راهجردساکن شده از همان ابتدا درشیراز سلیمی بوده اندولی من از بزرگی شنیدم که میگفت یکی از فرزندانش بنام آقاسلیم برای گرفتن شناسنامه اسم خودش را بعنوان پدر فرزندش میگوید ولی مامور ثبت احوال فامیلی فرزندش را سلیمی مینویسد
زمانی که روس به ایران حمله کرده بود فردی از سلیمی ها بنام نادعلی بگ باتعدادی از اقوام جلوی آنها را گرفته و چون تیرانداز ماهر وزبردستی بودند چندین تیر به سمت فرمانده روس شلیک میکند وتیر سوم را طوری میزند که کلاهش راسوراخ میکند میگوید تیر بعدی رو به مغزت میزنم فرمانده روسها میگویدبه شجاعت و دقت در تیراندازی ندیدم فردی در طی اینروزها دراین اطراف…..فلذا به ناچار به راهجرد حمله نمی‌کندازهمان ایام شعرهای زیادی دراین باب و دروصف نادعلی بیگ یا بگ سلیمی سروده اند
الان هم در شعرها به زبان ترکی موقعی که روستاها را باافتخاراتشان یا عیبشان یاد میکنند با افتخار می‌گویند آنکه روسها نتوانست داخلش شود راهجرداست
با افتخار می‌گویم که اصالت ما به روستای جام بزرگ شیراز برمی‌گردد و به اجداد شجاعمان افتخار می‌کنیم.
باسلام
پیرونظرات جناب علی جامه بزرگی….
حدوداًنزدیک به دو قرن پیش اجداد ما از شیراز روستاهای جام بزرگ و(یاتان سامان)( قدیم که احتمالا الان اسم روستا تغییر کرده بباشد)))به همدان شهرستان بخش قهاوند منطقه شراءپیشخوار روستای خردمند فعلی و(خرندسابق)کوچ میکنند و پس از مدتی تعدادی از اونها به روستای عبدالرحیم کوچ میکنند وپس از چندین سال همین جامه بزرگی ها درعبدالرحیم باقی می‌مانند وتعدادی ازآنها به روستای راهجردنقل مکان میکنندکه طایفه بزرگ سلیمی دراصل پسرعموهای جامه بزرگی می‌باشند دراصل جدما بنام آقاسلیم با جد مرحوم محمد(ممد)وکتخداکریم جامه بزرگی پسرعمو بوده اند
درکل نسل واجدان پدری ما ازاهالی شیراز وهمان روستای جام بزرگ می‌باشند
البته بزرگان قدیم میگفتند که اینها ۱۷ برادر بوده اند که تعداد۷نفرشان به همدان والباقی به سمت زنجان ورشت سفرمیکنند
که احتمالاً سلیمی های زنجان و اردبیل وهمین بهداد سلیمی نیز ازاقوام ما باشند
سلام ودرود جامه بزرگی ترک هستن از ایل بهارلو که در داراب سکونت دارن
سلام ،ماهم طایفه جامع بزرگی هستیم ،که فامیل ماباکوچ به سمت گوغر بافت استان کرمان فامیل ابا واجدادم از جامه بزرگی به جامع بزرگی تغییر کرده،همه ترک زبان هستیم ،کاش می‌دانستیم که فامیل های ما همین جامه بزرگی کازرون هستند ،هرکسی اطلاع دارد لطفا بفرماید،
سلام.ما طائفه ای هستیم از بویراحمد به نام آقا که روی سنگ قبر بزرگان ما پسوند جامه بزرگی نوشته شده،ما لر یم ولی این جامه بزرگی ما الان چیه؟بنا به گفته بزرگ ترهای ما ،چند قرن پیش از آغا جری به بویراحمد اومدن،
جام بزرگی ها دستها بالا به افتخار طایفه جامبزرگی وایل اقایی
سلام وقت همه دوستان وعزیزان بخیر خسته نباشید من از جامه بزرگی های روستای عبدالرحیم بخش قهاوند (قاوند) هستم که پدرم وعموزاده هایشان و جدو پدر جد ایشان روایت کرده اند که اجداد پدری آنها از شیراز منطقای به نام جامه بزرگ بصورت ایل وعشایر از آن منطقه کوچ ودر منطقه خوش آب وهوا وزیبای دشت قهاوند که اکنون روستای عبالرحیم است سکنی گزیدند
بنده خودم از جام بزرگی های مسجد سلیمان هستم. حدود ۱۴ سال پیش با یکی از جام بزرگی های کازرون آشنا شدم، به خاطر کنجکاوی با دوست کازرونی مان سفری به کازرون کردم..بعد به سعد آباد رفتم..البته در سعد آباد نتوانستم زیاد بمانم و آشنایی هم نبود که گویش را جمع آوری کنم. چون در مورد گویش ها و فرهنگ ها مطالعه و تحقیق می کنم و از طرفی به خاطر کنجکاوی در مورد جام بزرگی ها به کازرون رفتم. شهر کازرون واقعا زیباست. تا چند سال پیش ما جام بزرگی ها از هم اطلاعی نداشتیم اکنون به برکت شبکه های مجازی مطمئنا جام بزرگی ها همدیگر را پیدا می کنند..اما مطمئنا باید با مطالعه و دقت در فرهنگ و گویش ها در مورد پیشینه خودمان سخن بگوییم. از اینجا از خویشاوندان جام بزرگی در سعد آباد دشتستان می خواهم اگر پیام من را دیدند برای آشنایی پیام بدهند:)
سلام من یک جان بزرگی هستم.که حدود ۱۱۰ سال پیش از کازرون شیراز به ازنا مهاجرت کردن.که هاشم پدرش عزیز ،و عزیز پدرش تقی بوده که از اجدادم محسوب میشن.
یکی از علت هایی که مرا نتوان کرد در مبحث پیدا کردن دیگر اجدام، مرگ زود هنگام مرحوم هاشم بوده.
وزمانی که جویای علت مرگ مرحوم هاشم شدم به گفته اکثر قدیمی های حاضر و زنده روستای مکی آباد که با چشم خود دیده بودن مرحوم هاشم فردی بلند قامت و قوی که در زمین های زراعت پاهای اسبی گیر می کند.که مرحوم هاشم با بلند کردن دوپا های اسب او را نجات می دهد. وبعد از اون ماجرا مرحوم هاشم زمانی که به خواب می رود با همان خواب چشم از جهان می گوشدو به رحمت حق می رود که از دخترانشان پرسیدم می گفتن پدرنان را چشم رخم کردن. و زمانی هم که فوت میکند فرزندانش کم سن و سال بودن که جویای اجداد خود شوند. این مطلب کاملا دقیق از زبان اهالی مکی اباد که اکنون مستقر در شهرک المهدی بودن و هستن.رو به شما عزیزان بیان کردم.
امیدوارم که کسی بتونه یک پیچ به نام طایفه جان بزرگی یا جامه بزرگی تشکیل بده در فضای مجازی که دیگران هم از گذشته اجداد خود با خبر و آگاه باشن هر کجای این خاک عزیز ایران هستید سالم و سلامت باشد.
جام بزرگی های کازرون خود شامل فامیلهای است که ظاهرا در دوره ثبت شناسانه این فامیلها گذاشته شده است، فامیل اصلی این روستا ” جام بزرگی” است . وقتی به سنگ قبر بزرگان قدیمی آنها مراجعه نماییم فامیل آنها جام بزرگی نوشته شده است. ظاهرا بعدها در زمان ثبت شناسنامه بزرگان آن فامیلهایی چون سیاوش پور، ریحانی، علیمردانی، عباسی، ربانی، علیجانی، …انتخاب کردند. از نظر گویش و فرهنگ جام بزرگی ها با دیگر روستاهای کازرون تفاوت هایی دارند، فرهنگ و گویش جام بزرگی ها با توجه به فرهنگ و گویش های ایران از نوع فرهنگ و گویش بختیاری و بختیاری چهارلنگ هستند. ظاهرا در چند سده پیش بنابر دلایلی از منطقه لرستان که مجموعه ای از استانهای بختیاری و لرستان و اصفهان فعلی را تشکیل می داده به مناطق مختلفی از جمله همدان، اطراف تهران، مسجد سلیمان در خوزستان کوچ کرده اند..به همین خاطر اکنون در بخش هایی از بختیاری، لرستان، همدان، کهگیلویه، خوزستان، تا اطراف تهران ..مردم جام بزرگی هستند..بخشی از جام بزرگی های مسجد سلیمان دهه ها پیش از مسیر خوزستان -باشت- نورآباد به کازرون رسیدند بخشی از آنها در جام بزرگی فعلی ساکن شدند و بخشی دیگر به سمت بوشهر رفتند و در منطقه سعدآباد ساکن شدند. بخشی از ساکنین روستای جام بزرگی فعلی نیز در حدود شاید ۷۰یا ۸۰ سال پیش به دلایل اختلافی درونی به منطقه ای از شمال روستای جام بزرگی فعلی نقل و مکان کردند (مشهور به مهدی آباد یا عسکر آباد). بعنوان نمونه از بزرگان آنها قبل از اختلاف درونی می توان به سیاوش( فرزندانشان غلامشاه و عبدالله)، مرادقلی بگ جام بزرگی( فرزندان پسر ملا محمدحسین، رضاقلی، نوروز..)، حسنقلی بگ جام بزرگی..اشاره کرد. اینها همه با هم خویشاوند پسر خاله و پسر عمو و..بودند. . با توجه به اینکه طوایف معمولا برای محافظت از خود و امنیت شان وارد اتحادیه های طایفه ای می شده اند بعضا به اشتباه نام طایفه جام بزرگی ذیل نام قشقایی و…برده شده است. در حالیکه گویش و فرهنگ مردم جام بزرگی بختیاری چهار لنگ است. البته طبیعی است که جام بزرگی ها در مسیر نقل و انتقالات خود با طایفه های دیگر از جمله فارسیمدان و بلوردی و دره شوری…ازدواج کرده اند و فرهنگ شان با فرهنگ ها و گویش های دیگر نیز آمیختگی پیدا کرده است.
سلام
پس فامیل بزرگ قلندری راکه نزدیک به چهل درصد روستا را تشکیل داده چرا نام نبردی
سلام.اول اینکه لغت جام بزرگی به این شکل غلطه و شکل صحیح ب این شکله جامه بزرگی
دوم جامه بزرگی ها ترک هستند ولی در کازرون به علت همجواری و نزدیکی و همچنین ازدواج با لرها به شکل کنونی در آمده.
شما آقایون مثل چین شدین، جامه بزرگی
ترکو بشکل جام بزرگی لر زدین.
از جامه بزرگی های داراب فارس
با سلام
جانبزرگی های ساکن مکی آباد ازنا از ایل بختیاری و از طایفه هیودی میوند هستند و اصالتا به روستاهایی مثل چقاگرگ تعلق دارند.
خیلی خوشحالم که جان بزرگی هستم پدر من هم متولد مکی آباد ازنا هست خیلی دوست دارم بیشتر با اجدادم آشنا بشم بدونم کی بودن واقعا جان بزرگی ها سید هستن؟
نه سید نیستند فقط چون سه برادری که از استان فارس … شهر کازرون روستای جان بزرگ به ازنا آمدند چون هرسه مکه مشرف شده بودند و حاجی شده بودند به محل زندگی آنها مکی آباد یعنی افرادی که به مکه رفته اند نام گرفت …
با درود فراوان به تمام عزیزان ایران زمین بخصوص زاگرس نشینان .ناخواسته این وب را چون نام بزرگی را در آن دیدم بازکردن وپس از خواندن نظر نویسنده وعزیزانی که خود را از طایفه بزرگ وریشه دار جان بزرگی میدانند خواستم نظرم را به عنوان ابتدا جان بزرگی ودوم اینکه تاریخ رشته تحصیلم بوده ودرمورد تبار خودم تحقیقاتی در طی سالها داشته ام اندکی از آن را بخاطر ابهام زدایی ابراز کنم .اگر دوستی خواست بیشتر ازتبارش بداند میتواند حقیر را در اینیستا دنبال کند تا تمام دانسته هایم را بگویم .با سپاس اکبر جانبزرگی .ابتدا بگویم که طایفه جان بزرگی هرگز سید نبوده واصالت آنها به روستای بزرگی در نزدیک شهر کازرون فعلی به نام ده بزرگ از تیره قشقایی و بختیاری که البته در گذشته بختیاری همان آریایی بوده وبعدان تغییر کاربری پیدا کرده آنهم بعلت جدا شدن وهرکس ادعای ریاست وبطور خلاصه محضر شما عرض میکنم که این ایل در ابتدای هر حکومتی به خاطر گستردگی وقدرت مدام بخشی را بین لرستان وشیراز امروزی یا بعنوان سرباز البته نه سرباز امروزی وبخشی بخاطر ترس زمامداران تبعید میشدند و آخرین در زمان نادرشاه اتفاق افتاد که هم به عنوان کمک ویا به خاطر ترس که همیشه از ایلات بزرگی مثل کلهروپاپی وبزرگی بوده این اتفاق افتاد وبخش بزرگی از طایفه را به منطقه ای در نزدیک دز در خوزستان کوچاندن (دز منطقه ای نزدیک دزفول که هنوز با نام دز وجود دارد )وهمان منطقه بخاطر وجود ایل جانبزرگی به همان نام ده بزرگ خوانده میشد که در حال حاظر هیچکدام از منطقه ده بزرگ در شیراز ونه ده بزرگ در خوزستان وجود ندارد.بله بعداز نادر وآمدن کریم خان که طایفه آنها هم در زمان نادر به خراسان تبعید شده بود دوباره طایفه به چند بخش تقسیم شد وبا اسامیه بزرگی..جامه بزرگی …ده بزرگی که تمام آنها از یک ریشه بودند وبدون پسوند یعنی بزرگی ولی بزرگ طایفه جان بزرگی که البته بعضی به اشتباه ثبت احوال جان بزرگی را روی هم نوشته اند واین بسیار اشتباه بزرگی است .چرا ؟چون چنان که گفتم همه بزرگی بودند وبعدان تغییر کردند ولی بزرگ طایفه جان بزرگی بخاطر اینکه از همه اولان بانفوض تروبسیار بزرگوار وبخشنده بود هنگام دیدار با کریم خان پس از دیدار ایشان را جانه تمام بزرگی ها میخواند ومیگوید ایشان جان من وجان شماست واز آن پس این بخش که هنوز هم درگذر زمان مردمی درست کار واز تمام جهات منشی خواص دارند که شامل تمام این طایفه است ومن چون با همه گفتگو داشته ام بسیار خوشنودم که ریشه ای چنین دارم .بله جان بزرگی به این خاطر شدجان بزرگی وزنده باد تمام طایفه بزرگی .واما آنهایی که در حال حاظر در منطقه ای در شهرستان ازنا هستند را من بسیار دیده ام وناگفته نماند که در سالهای نه چندان دور از طوایف دیگر مثل لک وخلیل آبادی وجودکی.وحتی سید های موسوی که من چند خانواده از هر کدام را از نزدیک ملاقات کرده ام بخاطر اینکه از طرف دیگران درامان باشند فامیل خودرا جان بزرگی می‌گذاشتند که بعداز انقلاب بخش بزرگی درثبت دوباره فامیل خودرا تغییر دادندواما روستای مکی آباد چرا چنین نامی دارد وتمام دوستان این اسم را به مکه ربط داده اند در صورتی که چنین نیست چون کسانی که به همین منطقه آمدند اولان به دلیلی که کسی نمی‌داند از شیراز بدون هیچ وسیله وهمراهی به دره کوچکی که هنوز بزرگترها میدانند آمده و ساکن شدند که بعدان آنجا ازدواج کردند و روستا را به نام برادر بزرگ که نامش مکی بود و یگری سوخته زار وبرادر کوچک شوپور که ابتدا بگویم نام دره معروف بود به دره شیراز یعنی دره ای که محل شیرازی هاست وبزرگان میدانند ومن طی تحقیق متوجه نکته ای شدم که چون برادر کوچک همان شوپور بود و بعدها به علت پسران بیشتر کلمه شوپور بیشتر مطرح بود ومردم زمان از سر شوخ طبعی یاعداوت میگفتند شوکور در صورتی که این کاملان اشتباه است و اتفاقان یک پزشک هم این را تایید میکرد که بخاطر نبود ویتامینها این مردم شب کوری داشته اند درصورتی که اگر فرض را بر این نظر بدانیم باید تمام مردم آن منطقه چنین مشگلی داشتند نه قومی خواص .بله با وجود این سه برادر روستای مکی آباد احداث شد وتا قبل از انقلاب وبوجود آمدن انقلاب سفید ودرست شدن شهرکی در همان نزدیکی با نام شرکتهای زراعی مردم صاحب خانه های شهرکی ومستحکم تر شدند و روستا تخلیه وویران شد .حالا اگر دوستی یا عزیزی چیزی میداند به آدرس من در اینیستا با نام اکبر هانتر ۸۳که به لاتین نوشته میشود تماس بگیرید تا بیشتر از قبل وبعد این طایفه باهم گفتگو کنیم .
سلام…بیاییدتمام جامه بزرگی هایکجاجمع شویم..ویه استان تشکیل دهیم..مظفری ازجامه بزرگی های داراب
تاریخچه ایل جان بزرگی
سرزمین ما شمال غربی استان فارس است ، در ده کیلومتری شهرستان کازرون در یک روستای سرسبز و دنج که نسبت به روستاهای همجوار بسیار آبادتر و سرسبزتر و حاصلخیزتر است . نام این روستا به نام روستای جان بزرگی می باشد که قسمتی از بازماندگان ایل همچنان در آنجا ساکن می باشند و پیشینه حضورمان در این سرزمین به روایت شجره نامه هایی که ریش سفیدان فامیل دارند بالغ بر ۲۳۰ پشت است که به پیش از اسلام میرسد ،اما مستند تر مربوط به دوران افشاریه است که نقش ایل جان بزرگی در تحولات کشور به ثبت رسیده است .
نیاکان من و جد بزرگم رئیس ایل از یاران نادر شاه افشار بود ، در آن زمان ایل ما ، در تیراندازی روی اسب مهارت داشتند و در رکاب نادرشاه افشار در نبرد کرنال هند شرکت داشتند. در دوران زندیه نیز ایل جان بزرگی ضمن حکمرانی بر شمالغربی فارس در اداره کشور نیز نقش بسزایی داشتند ، جد دیگرم طبیب از اطبای مشهور سرزمین فارس بود ایشان فردی مومن و طبیبی چیره‌دست و مشهور بود. درخصوص نام فامیل ما یعنی جان بزرگی اتفاق نظر نزد ریش سفیدان ایل ، این نام را به سبب استقامت در نبردهای سواره و رشادتهای این ایل دریافت داشته ایم و عنوان لقب ملی را نادرشاه افشار به جد بزرگوارمان به دلیل رشادت ها و استقامت ها در جنگ داده اند.
امروزه با دلایل و مستندات تاریخی این ایل در پنج استان فارس ، آذربایجان شرقی ، گرگان ، لرستان و خوزستان پراکنده شده اند و این پراکندگی به این دلیل است که پس از آمدن قاجاریه به سبب حمایت ایل ما از لطفعلی خان زند در نبرد کرمان و شکست لطفعلی خان و پیروزی نهایی قاجاریه ، آقا محمد خان قاجار دستور کشتار و پراکندگی ایل را از شمال غربی محدوده فارس می دهد و برخی از بازماندگان ایل که به سمت جنوب کشور کوچ کردند برای بقای نسل و مخفی ماندن از دست عوامل حکومتی نام فامیل خود را از جان بزرگی به جهانشاهی تغییر می‌دهند که لازم به ذکر است فامیلی عده کثیری از ایل همچنان جان بزرگی هست که آنها در شهرهای مختلف از جمله شهرهای استان های فارس و آذربایجان شرقی و لرستان ساکن هستند.
در دوران اشغال ایران در جنگ جهانی دوم نیز یکی از اجداد ایل به نام صادق‌خان جهانشاهی با تشکیل گروهی کوچک مسلح به سلاح برنو در حوالی اراک اقدام به ترور انگلیسی ها می نمود که پس از هلاکت تعدادی از سربازان و افسران انگلیسی و هندی مزدور ، انگلیسی ها ایشان را دستگر نموده و به دو جیپ بسته و در راه میهن به شهادت رساندند.
در دوران قبل از انقلاب اسلامی نیز جناب محمد تقی جهانشاهی به عنوان وزیر آموزش و پرورش به عنوان فردی مؤمن و متعهد و مردم دار مشغول به خدمت بود.
از خاندان جان بزرگی و جهانشاهی در ۸ سال دفاع مقدس نیز بیش از صدها شهید و مجروح به یادگار مانده است که در تاریخ این مرز و بوم ثبت شده است، که از جمله آنها شهید سعید جان بزرگی و شهید علیرضا جان بزرگی و فرمانده قواصان گردان حور سرهنگ دوم جواد جهانشاهی و خلبان فانتوم اف‌چهار سروان مرتضی جهانشاهی و صدها نفر دیگر که مجال نام بردن آنها نیست.
اسامی برادرانی که در زمان آقا محمد خان قاجار به استان لرستان – شهرستان ازنا ناچار به کوچ اجباری شدند ، سه برادر به نام های و و می باشد که به دلیل عزیمت آنان به سرزمین وحی، محل سکونت آنها در نزدیکی شهرستان ازنا به روستای مکی آباد (یعنی محل سکونت افرادی که به مکه رفته اند ) نام گرفت که از آنها چندین خانواده شکل گرفته است که این طایفه در شهرستان ازنا و شهرک المهدی (توابع ازنا ) ساکن هستند . برادر بزرگتر به نام حاج‌غلامحسین دارای چند فرزند بود که دو پسر داشت که یکی از آنها به نام علی میرزا بود که ایشان نیز دارای سه‌پسر و چهار دختر) به نام های : هاجر ، غلامرضا ، ربابه ، حسن ،عصمت ، حسین و فاطمه ) بودند که پسر بزرگ ایشان به نام مرحوم مشهدی غلامرضا جان بزرگی چندین سال با عزت و احترام در شهرستان ازنا گذر عمر نمودند و در سن هفتاد سالگی (۱/۷/۷۰) در همان شهر فوت نمودند ( روحش شاد ) و از ایشان سه دختر و پنج پسر به جای مانده که مایه سربلندی و افتخار این طایفه هستند.
سلام دوستان و به عبارتی فامیل های دور و نزدیک بنده طی سفرها و جمع آوری اطلاعات دقیق مطالبی رو پیرامون طایفه جامه بزرگ و یا جان بزرگی و یا جهانشاهی آماده کرده ام درصورت تمایل به ایمیل بنده پیام بفرمایید تا مطالب رو خدمت تون از طریق ایمیل ارسال کنم ارادتمند همه شما
میشه برای من بفرستین
بی زحمت برای منم میفرستین
حسن بی باک هستم، ما جان بزرگی ازنا بودیم ولی گذشتگان ما کوچ کردن به اهواز ولی نام فامیلی را به بی باک تغییر دادند??
سلام من هم جان بزرگی هستم در ازنا سکونت دارم بزرگان من گفته اند اجداد ما ۴ برادر بوده اند که این ۴برادر به سمت ازنا آمده اند و در اینجا ساکن گردیده اند
سه برادر به نام های حاج غلامحسین ، حاج میرزا علی و حاج احمد که به دلیل اینکه به مکه مشرف شده بودند محل اسکان آنها به روستای مکی آباد ( یعنی افرادی که به مکه رفته اند) شهرت گرفت در نزدیکی ازنا..
سلام و درود من هم جامه بزرگی هستم به گفته پدر بزرگم ما عشایر بودیم یلاق وقشلاق میکردیم وبه دلیلهای به سمت سیرجان وبافت کرمان کوچ کردیم وهنوز بزرگ های ما از روساهای سیرجان ییلاق وقشلاق میکنند
سلام . اینکه گفتید جام بزرگی از ازنا الیگودرز لرستان آمده اند .خانواده های زیادی در منطقه ازنا لرستان با فامیلی های جانبزرگی زندگی میکنن. که به گفته بزرگان حدود صد و پنجاه سال پیش از شیراز و استان فارس به این مکان کوچ کرده اند . اگر کسی از پیشینه جانبزرگی ها اطلاع داره ممنون میشم خبر بده
ایاطایفه جامه بزرگی از قوم لر هستن؟کسی میدونه؟
بله لر هستن . و همراه کریم خان زند به شیراز اومدن . و بعد از فروپاشی زندیه، از ترس قاجاریه پراکنده شدن
جام بزرگی ها یا جان بزرگی ها همراه کریم خان زند نزدیک به ۲۲۰ سال پیش از مناطق لرنشین ،لرستان و .. به شیراز مهاجرت کردندو جز نزدیکان کریم خان زند بودند و بسیار سلحشور و دلیر بودند و به همین خاطر این فامیلی رو داشتن . بعد از فروپاشی حکومت زندیه توسط آقا محمد قاجار و دشمنی با زندیه و طرفدارنش . جانبزرگی یا جام بزرگی ها پراکنده شدن و هر کدام به سویی رفتن
جان بزرگی ها به احتمال زیاد همان جام بزرگ بوده اند که با ثبت شناسنامه در سال ۱۳۰۰تغییر کرده . اکنون هم در فلکه گاز شیراز. آباده . توسیرکان همدان و.. تعداد زیادی جانبزرگی زندگی میکنن
خیلی خوشحالم…. چون خودمم جامه بزرگم
كاش در مورد مطالبي كه ميگذاريم بيشتر تحقيق ميكرديم زماني كه خانها خواستن غلام شاه كدخدا شه دليل را لطفا تحقيق كنيد به چه دليل همه أهالي، روستا را تخليه كردن و به يردشان رفتن تا تعيين تكليف شود چند تا خانواده به اسرار و … برگشتند بقيه در عسكراباد (ساختمان) سكونت نمودند غلامشاه كه روستا را خالي ديد و به اصطلاح كدخداي خودش بود سيدها را از مرودشت وارد روستا كرد و در خانه أهالي اصلي جامه بزرگي سكونت داد. مطالبي هم كه در مورد قبل از سكونت مردم در روستا فرموديد باز اشتباه است
احسنت و درود
سلام علیکم.
لطفاً از بزرگان فامیلتان سؤال کنید اسامی کربلایی زمان جامه بزرگی (کل زمون)، برادرش مراد و پسرعموهایش شکرالله و خیرالله قائد صیدال (کا صیدو) را شنیده اند. اینها ساکن نظرآقا و سعدآباد (دشتستان) بوده اند.
سلام.من جهانشاهی هستم که اصالتا از طایفه جامه بزرگ اون منطقه هستیم ولی پدربزرگان ما گفتند که حدود ۱۵۰ سال پیش یا بیشتر از طایفه جامه بزرگ جدا شدند و بانام فامیل جهانشاهی به منطقه خمین در استان مرکزی کوچ کردند …خیلی برام جالب بود نمیدونستم روستایی به نام جامه بزرگ در شیراز هست..ممنون از مطالبتون…پس با هم فامیلیم
سلام من هم جهانشاهی هستم از خمین که پدربزرگم اهل لیلان هست به اسم مشهدی احمد جهانشاهی بله دقیقا ما از طایفه جان بزرگی هستیم که در استان خوزستان و لرستان و مرکزی کوچ کرده و الان ساکن هستند پس ماهم با افتخار بختیاری هستیم