اگر به بزرگترین اتر تاریخی ایران ، تخت جمشید علاقه دارید خواندن تکنیک های مهندسان تخت جمشید !بسیار جالب و پر از شگفتی می باشد .برای بسیاری از ایرانیان، تخت جمشید یک اثر منحصر بفرد و غرورآمیز محسوب میشود. از گفتههای توریستها هم مشخص است که از دیدن تخت جمشید به وجد آمدهاند و برایشان اثری استثنایی بوده است. ویژگیهای منحصر به فرد تخت جمشید باعث شد در سال ۱۹۷۹ به عنوان اولین آثار ایرانی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت برسد و میراثی برای همه مردم جهان شود.
امّا اگر از تاریخچه غنی و هنرمندانه این اثر بگذریم، یکی از عواملی که شکوه و عظمت را در این اثر به بازدیدکنندگان منتقل میکند، ستونها، درگاهها و دیوارهای عظیم الجثهاند که از سنگ ساخته شدهاند. شاید با دیدن این عظمت و در عین حال هنرمندانه و ظریف به این فکر کنید که در ۲۵۰۰ سال پیش که امکانات به مراتب کمتر از امروز بوده، چطور این تختههای سنگی بزرگ انقدر هنرمندانه به خدمت کاخ آمدهاند و در کنار هم این مجموعه بینظیر را تشکیل دادهاند؟ در این متن میخواهیم همین موضوع را بررسی کنیم که این سنگها را چطور و با چه ابزاری به این شکل هنرمندانه به کاخ اضافه کردند و از آنها برای اهداف مختلف استفاده کردهاند.
فهرست
از چه سنگهایی برای ساخت تخت جمشید استفاده میکردند؟
نکته اول این است که بدانیم سنگهایی که در تخت جمشید استفاده شده را از کجا آوردهاند؟ سنگهایی که در این بنای بیبدیل استفاده شده را پژوهشگران بیشتر از این دو نوع میدانند:
سنگهای کمی صخرهای که از جنس آهکی هستند و رنگشان خاکستری شفاف است با سنگوارههای دوره کرتاسه میانی. این سنگ را از کانهای شمال غرب صفّه و اطراف تخت جمشید و نواحی دور و نزدیک آن به اینجا میآوردند.سنگهای صخرهای که از جنس آهک هستند ولی سختتر و فشردهتر از نوع قبلی هستند و رنگشان خاکستری مایل به سیاه است. این نوع سنگ را از کانهای مجد آباد که ۴۰ کیلومتری غرب تخت جمشید است به اینجا میآوردند.
کندن تخته سنگها برای استفاده در تخت جمشید
یکی از سوالهای پژوهشگران این بوده که چطور این سنگهای درشت را میکندند؟ فعلا با کاوشهای انجام شده حدس میزنند که اول بر لبه صخرههای پهن قسمتی بیزبره را مشخص میکردند، بعد با وسیلهای مانند کلنگ با سر دسته کوتاه، قلم، تیشه و میخهای مخصوص، گودالهای ۶۰ سانتیمتری با فاصلههای مشخص حفر میکردند و بعد گوِههایی از چوب خشک میگذاشتند و رویش آب میریختند. آب گُوِهها را منبسط میکرد و همین، باعث فشار به سنگ میشد و تکه بزرگی از آن را جدا میکرد و به بیرون پرتاب میکرد.
اگر رگههای خوبی در سنگ معدن بود، از آن استفاده میکردند و با کمک گیره و اهرم از آن تکه تکه میبریدند. گاهی تخت سنگها را از همانجایی که استخراج میکردند، زمخت و به صورت شیء که میخواستند بتراشند درست میکردند و اطرافش زائدههایی برای حمل بهتر ایجاد میکردند. لبهها را نمیتراشیدند چون ممکن بود در اثر جابهجایی آسیب ببیند. در نهایت سنگ نیم تراشیده را به پایین میغلتاندند و از راه رودخانه و جاده به محل کار میبردند. در مواقعی هم با همان کلنگهای مخصوصشان، راهرویی میان تخته سنگ ایجاد میکردند و عمودی پایین میرفتند، بعد قطعات را کوچکتر میکردند مثل نمونهای که حتّی در حال حاضر هم میتوانید پایین آرامگاه که نیمه تمام مانده ببینید.
حمل سنگها تا تخت جمشید
مرحله بعد از جدا کردن تخته سنگها، حملش تا تخت جمشید بود. گفته شده برای این کار، هر سنگ را روی چند تخته چوبی بزرگ میگذاشتند و زیر تختهها، غلتکی کوچک قرار میدادند و با هل دادن سنگ و غلتک، به جلو حرکت میکردند.برای حرکت در جاده، از حیوانات بارکش کمک میگرفتند و برای عبور از رودخانه، از قایق استفاده میکردند. به نظر میرسد گاهی که سنگ گرد بود و شرایطش فراهم بود، گل و شن در مسیر میریختند و سنگ را رویش میغلتاندند.
بالا کشیدن سنگها برای ساخت تخت جمشید
حالا سوال این است که این ستون و درگاههای بلند چگونه ایجاد میشده و این سنگهای سنگین در این ارتفاع بلند قرار میگرفتند. برای این موضوع پژوهشگران به دو راهکار تاکید بیشتری میکنند که با توجه به ارتفاع و نوع کار ممکن بوده از این دو روش استفاده کنند:
ایجاد تلی از خاک و ایجاد شیبی تند در کنار درگاهها و مکانهایی که میخواستند قلمه ستون و قطعات بالایی را بگذارند. در این روش، سنگ را تا بالا میغلتانیدند و به بالا میرساندند.
گفته شده برای ستونهای چند متری مثل آپادانا، استفاده از روش تل خاک فایده نداشته و برای اینها نوعی داربست میساختند و با قرقره و چرخ، سنگها را بالا میبردند. برای داربست هم از چوب کاج و بلوط و سدر که محکم بوده استفاده میکردند.
جفت کردن و بستن سنگهای تخت جمشید
شاید تعجب کنید اگر بگوییم برای چفت کردن سنگها از ملاطی استفاده نمیکردند! چند روش برای چفت کردن سنگها در تخت جمشید تا کنون کشف شده
دو سطحی که قرار بود به هم بچسبند را چنان میتراشیدند که هر دو کاملا صاف شده و بر هم سوار میشدند. حتّی برای اینکه یادشان نرود کدام سنگ روی کدام باید قرار بگیرد، علامتهایی روی آنها میگذاشتند.
گاهی از قفل و چفت استفاده میکردند؛ یعنی قسمتی از یک تخته سنگ را برجسته میکردند و به همان میزان سنگی که قرار بود به آن بچسبد را گود میکردند که برجستگی داخل سنگ دیگر چفت شود.
روش دیگر به این شکل بود که در هر دو سنگی که قرار بود به هم وصل شوند، گودی ایجاد میکردند و آنها را با میلهای آهنین (بست) به هم وصل میکردند. رویش هم سرب مذاب میریختند و صیقلش میدادند. این بستها به شکلهای مختلفی ساخته میشد از جمله: دمچلچلهای، استوانهای، قلمی و سرتبری. از روی همین بستها میتوان دوره ساخت هر بنا را حدس زد زیرا در هر دوره، یکی از آنها بیشتر استفاده میشده است .
تراش سنگها در تخت جمشید
برای تراش سنگهای هر قسمت مراحل مختلفی طی میشد؛ ابتدا با استفاده از قلمهای زمخت، کنر، پتک، تیشه مخصوص، چکش و سایر ابزارها، بخشهایی را جدا میکردند، بعد با استفاهده از قلمهای یک یا چند دندانهای، سطح سنگ را به صورت دلخواهشان درمیآوردند و بعد با برادههای آهنی و صمغهایی، قسمتهای تراشیده شده را صاف و شفاف میکردند.
آرایش نقوش در سنگهای تخت جمشید
در آن دوره، نقشها را به سه صورت تزیین میکردند: چسباندن فلزات گرانبها، نگاریدن و نقر کردن تزیینات اصلی لباس، تاج و کلاه با سوزن به شکلی که نمونههای آن را هنوز هم میتوانید ببینید و شکل دیگر، رنگآمیزی بود که با گذر زمان رنگها از چهره بنا پاک شده امّا آثارش همچنان دیده میشود.تمام تندیس ها و نقوش حجاری شده در تخت جمشید مزین به رنگ های ملون بوده و از زیبایی می درخشیده اند. برای نمونه می توان به نقش داریوش در کاخ تچر اشاره کرد. تاج وی از طلا، ریشش از سنگ لاجورد، دستبند و گوشواره ها از سنگ های قیمتی بودند ولی امروز فقط سوراخ های محل نصب، بر نقش باقی مانده اند اما هنوز در حاشیه لباس داریوش می توان آثار نقوش بسیار ریزی را یافت که با رنگ های زیبا برجسته می شده اند.
یکی از شکفت انگیز ترین بخش های تخت جمشید که معمولآ هیچوقت دیده نمی شود، آبراهه های زیر زمینی آنست که بیش از ۲ کیلومتر درازا دارند.هخامنشیان در برخی از قسمت ها صخره را تا ۹ متر تراش داده و پائین رفته اند و در بخش هایی نیز با افزودن سنگ های غول پیکر توانسته اند به شیب مورد نظر دست یابند. آنان با روش های خاص و مهندسی خود تدابیری اندیشیده بودند که آب بدون گل و لای از کانال خارج گردد.
به نظر می رسد بزرگی و یا کوچکی سنگ برای سنگ تراشان ماهر هخامنشی تفاوتی نداشته است. آنان عطردان و گلدان هایی تراشیده اند که قطر دهانه آنها بسیار کمتر از قطر داخلی بدنه است و این گویای آنست که می توانستند سنگ را به صورت دورانی به گردش درآورده و با ابزار های خاص داخل آنرا تراش دهند.
بر اساس متون تاریخی و کتیبه های موجود، در پیرامون تخت جمشید شهری به نام پارسه وجود داشته که هزاران نفر در آن زندگی می کردند. امروز نشانه های کمی از شهر پارسه بر سطح دشت باقی مانده است ولی کاوش گران به دنبال آنند تا این شهر را از زیر خاک های کشاورزی بیرون آورند.
به نظر می رسد که انتخاب کوه مهر یا رحمت برای ساخت بنای تخت جمشید، به دلیل تقدس آن بوده است. از جمله نشانه های تقدس می توان به تدفین های بسیار متنوع از ادوار گوناگون در دامنه این کوه اشاره کرد که به شکل گورهای مخروطی لاشه سنگی، گورهای حفر شده در سنگ های مکعبی و یا حفره های محل نگهداری استخوان خود نمایی می کنند.
امروزه هیچ اثری از سقف چوبی کاخ های تخت جمشید بر جای نمانده است اما خوشبختانه باستان شناسان و پژوهشگران به درستی دریافتند که نقش حجاری شده بر سینه آرامگاه های پادشاهان هخامنشی، در واقع همان نقش کاخ داریوش است و بدین ترتیب موفق شدند بر اساس آن، سقف بخشی از کاخ ملکه را که امروز به موزه تخت جمشید تبدیل شده بازسازی نمایند.
بی شک از همان آغاز برپا کردن تخت جمشید، یکی از دغدغه های مهم معماران، حفاظت مجموعه در مقابل عوامل طبیعی و بویژه بارش باران بوده است. ناودان های آجری و قیر اندود، ناودان های تنبوشه ای، ناودان های پرشی، کانال های روباز و چاه سنگی از جمله تدابیری هستند که مجموعه را از گزند سیلاب ها محفوظ می کردند.
روش های مرمت و نگهداری از بناهای تخت جمشید در دوران باستان، به نوبه خود بسیار شگفت انگیز است. از آنجا که هیچگاه ساخت و ساز تخت جمشید به پایان نرسید می توان نتیجه گرفت که همواره بناها و نقوش آن می توانستند در اثر کوچک ترین ضربه ای دچار آسیب گردند ولی معماران با پیش بینی های بسیار ماهرانه خود از این احتمالات جلو گیری و در صورت نیاز با ابتکارات خاصی به ترمیم قطعه سنگ آسیب دیده پرداخته اند.
نظر کاربران :
هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید.