در این مطلب می خواهیم راجع به تاریخچه و انواع شال در ایران صحبت کنیم . در اصل شال با تلفظ (shawl) وارد فرهنگ و زبان انگلیسیها شد، در ابتدا از پشم و سپس از ابریشم بافته میشد. شالهای پشمی همانگونه که از نامشان پیداست، از پشم تهیه میشد و دارای کاربردهای زیر بود:
شالهایی برای بستن کمر
پارچههای کمعرضی که برای جلوگیری از کمر درد و یا برای محفوظ ماندن کلیهها در برابر سرما به کمر میبستند.
نوع بافت و رنگهای به کار رفته در این شالها، با توجه به جنسیت اشخاص متفاوت بود: شالهای زنان با رنگهای تند و شاد همراه با نقوشی متنوع و یا خانههای شطرنجی و مواج (رنگین کمان) بافته میشد، شالهای مردان اغلب به رنگهای تیره و تکرنگ مثل آبی، طوسی سیر، فیلی، سیاه، قهوهای، سورمهای و… . این شالها علاوه بر زینت لباس، تکهای جدا نشدنی از لباس افراد به شمار میرفت و تمامی اقشار متناسب با شأن و مقام اجتماعی خویش از آن استفاده میکردند.
شالهایی با پشم نسبتا زبر و کلفت مختص اقشار متوسط جامعهی گیلانی و پشمهای مرغوب و نرم و سبک متعلق به بزرگان و خوانین بود که پیشکشِ ممتاز و ارزندهای به شمار میرفت و به «طاق شال» مشهور بود. این طاقشالها یا ترمهشالها نه تنها در گیلان، بلکه در سرتاسر ایران بافندگان بسیار داشت. طاقشالها عموما دورویه و با نوارهای پهن و یا باریک هفترنگ و یا راه راه بافته میشدند که رنگهای شاد و تند با طرحهای گل و بوتهی آن را بیشتر برای مجالس عروسی و جشنهای سنتی و مردان در لباسهای تشریفاتی و رسمی استفاده میکردند. به تدریج شالهایی با رنگهای تیره در مجالس عزاداری و سوگواری رواج پیدا کرد. این عامل سبب شد که رنگهای تیره و کدر جایگزین رنگهای شاد و تند شوند.
شالهایی که کاربرد پارچه داشتند
شالی که از آن به عنوان پارچه استفاده میکردند. بافندگان، این شالهای کمعرض را با مهارت و استادی تمام به هم متصل میکردند و زنان از آن پیراهن، شلوار، جلیقه، کت و… میدوختند. همانگونه که اشاره شد، کیفیت جنس این لباسها به نوع پشم آن بستگی داشت، به طوری که از پشم بهاره که قدرت چسبندگی کمتری داشت، برای بافتن شالها بهره میگرفتند و از پشمهای بسیار زبر و خشن لباس کم ارزشی به نام «پشمینه» برای درویشان تهیه میکردند. در اکثر نقاط گیلان بافندگانی به بافتن شال مشغول بودند که علاوه بر درآمدزایی، اوقات فراغت بانوان گیلانی را نیز پر میکرد و جهیزیهی مناسبی برای دختران دم بخت محسوب میشد. این شالها در شرق گیلان با نام «چادر شب» شناخته میشدند.
بافتن شال در غرب گیلان رواج بیشتری داشت تا آنجا که دهکدهای در تالش جنوبی به همین نام معروف شد. در واقع، قریب به اتفاق شهرها و روستاهای منطقهی غرب گیلان با دو دستگاه (افقی یا عمودی) شال میبافتند و نیاز پوشاک استان را برآورده میکردند.
بر خلاف شرق، در غرب گیلان به پارچهی ضخیمی که بر اثر مالش غیرقابل نفوذ باشد، شال اطلاق میکردند. بافندگان تالش در هر روز ۵۰ متر شال به عرض هفتاد سانتیمتر میبافتند و پس از اتمام، آن را در آب ولرم مالش میدادند و آب به راحتی از آن عبور نمیکرد. بیشتر مواقع انجام این کار را به عهده مشتریها میگذاشتند. خصیصهی دیگر بافندگان تالشی این بود که هرگز محصول بافته شدهی خویش را نمیفروختند. آنان پس از آنکه مشتریها پشم مورد نیاز را تهیه میکردند، در قبال دستمزد، شروع به بافتن میکردند. این موضوع در مورد بافندگان فومن، شفت، ماسوله، چنار رودخان، امامزاده ابراهیم و… متفاوت بود. آنان تا دههی پنجاه، تولیدات خود را در بازارهای رشت در معرض فروش میگذاشتند.
تا دهههای اخیر عمدهترین تولیدکنندگان شال در گیلان شهرهایی چون شفت، فومن، صومعهسرا، اسالم، امامزاده ابراهیم، امامزاده اسحاق، ويسرود، چنار رودخان، رودبار، شال، ماسوله، آستار، (حیران، عنبران محله)، رضوانشهر، هشتپر، سیاهکل (لانک)، رودسر، لاهیجان، ماسال (گنزر، شالما)، لنگرود، منجیل، لوشان و… بودند که متأسفانه با پیشرفت صنایع، این صنعت نیز از بین رفت. هماکنون تنها در روستای ویسرود، از توابع شفت و هشتپر (تالش) افراد مسن به صورت تفتنی در حال بافت شال هستند.
شال چادر
نوع دیگر شال که در گیلان بافته میشد، «شال چادر» نام داشت که بیشتر مطلوب دامداران و عشایر کوهنشین بود و برای ساختن کلبههای کوهستانی چون کومه (نیمه استوانهای و یا تخم مرغی)، پرگا، گوال، پُرو یا پُری (نام کلبههای ییلاقی به زبان محلی) به کار میرفت. این چادرشالها برای اینکه استحکام و مقاومت بیشتری داشته باشند، از موی بز بافته میشدند. پشم این شالها در عرض کم بافته میشدند و همانند شالهای دیگر پس از اتمام بافت، با مهارت در کنار هم دوخته و سپس روی اسکلت اقامتگاه موقت کوهستانی کشیده میشدند. این شالها به تدریج به جهت رنگ سیاه خود، با نام «سیاه چادر» شهرت یافتند که در حال حاضر نیز مورد کاربرد ییلاقنشینان است. در این میان، زنان هنرمند گیلانی به غیر از استفاده به صورت چادر، از این شال برای دوختن شلوار و خورجین نیز بهره میبردند.
شالچادرها با دستگاه افقی در سیاهمزگی، ماسال، هشتپر، رضوانشهر، ماسال شاندرمن، فومن، ويسرود، ماسوله، شفت و… بافته میشدند.
شال پشمی دندانی
«شال پشمی دندانی» یا «گُل خورد» شالیست که علاوه بر پشم از ابریشم نیز بافته میشد که امروزه اثری از آن باقی نمانده و تنها تصویر نمونهای از آن در کنار مقالهی فیلیس آکرمن در کتاب سیری در صنایع دستی ایران به چاپ رسیده است. این شال گویا در گیلان و به ویژه در روستای پشکی (پاشاکی)، از توابع آستانهی اشرفيه بافته میشده است. نقش اصلی شال دندانی اغلب به صورت گل ساده، خورشید تابان و یا ستاره در رنگهای متنوع به شکلهای متضاد نقش زده میشد. این نقوش گره زدنی گاه به اندازهی یک نقطهی کوچک به فواصل نزدیک به هم و یا یک دایرهی بزرگ بر روی پارچه (شال) ایجاد میشد. گاه در اطراف آن نقطهها، نقش یک رشته گلهای کوچک و یا ستارههایی به شکل یک حلقه بافته میشد زیبایی این دستبافتهی پشمی را دو چندان مینمود. فیلیس آکرمن نیز ویژگی این بافته را چنین توصیف مینماید: «… کاربرد آن به شکل روسری هفت رنگ پشمی دست بافت بزرگی است که ترنج چهارگوش به رنگ قهوهای تا سیاه در وسط آن دارد. در درون آن نگارهای مدور به شیوه دندانی به رنگ سفید و آجری نقش شده است. حاشیهای به رنگ زرد طلایی بر گرد محور تیره رنگ است و سرانجام دو نوار قرمز و سیاه با حاشیهی گلهای دندانی به صورت دایرههایی با خطوط حاشیهدار ترکیب ساده، ولی دلنشین آن را کامل میکنند. مقنعه، روسری، قطعه درازی از ابریشم مستطیلشکل و سنگین به رنگ آجری، نقش دندانی است که مردان از آن به صورت کمربند و شال و زنان به صورت روسری استفاده میکردهاند. طرح دندانی نمای خوش ترکیب و پرتنوعی است از نقطههای روشن زردرنگ و نقشهای برجستهای که از سایر گرهها پدید میآید و دایرهها و نقش اسلیمی و خطوط و صور هندسی، نوارهای راه راهی از همین جنس اغلب در پارچهی پیراهن یا شلوار. در کنار حاشیههای گلدوزی شده منظم میشود. در دهکدهی پشکی (پاشاکی) گیلان هنوز شال دندانی بافته میشود. هر نوعروسی برای تهیه قطعهای پارچه به طول ۱۵۰ سانتیمتر و عرض ۳۵ سانتیمتر، نخریسی و بافندگی و گرهزنی و رنگرزی میکند»
در هر حال، شال دندانی همانند شالهای دیگری چون کورشاق با رواج ابریشم تکامل یافت و علاقهمندانی پیدا نمود. شال کورشاق را در گیلان زنان لشتنشا میبافتند و مخصوص منطقهی شرق گیلان بود. شال مزبور در ابتدا از پشم نرم و لطیف تهیه میشد و بازرگانان و تاجران فراوانی را به سوی خود میکشاند. آنان در رقابتی تنگاتنگ با یکدیگر، تلاش میکردند تا این شالها را به چنگ آورند و صادر نمایند. در این میان، بازرگانان تفلیسی بهترین صادرکنندگان این شالها به کشورهای اروپایی، بالاخص قفقاز، ارمنستان و ترکستان به شمار میرفتند. گرجیها نیز پس از خریداری، آن را روی لباسهای سنتیشان به کمر میبستند. آنچه این شال را از شالهای دیگر متمایز میکرد، مرغوبیت پشم، رنگبندیهای شاد و زنده و وجود نقوش متنوعی چون گل و بوته، پرندگان و حیوانات و طرحهای اسلیمی آن بود.
کاربرد: پیراهن، شلوار، جلیقه، کت، بالاپوش، چادر، شال کمری، شنل
استادکاران: جعفر طهماسبی، فیضالله طهماسبی، گلی سلیمی، فریبا سبقتی، محبالله امیری، حوری طهماسبی، قسمت امیری، بانو رجبی، عسگر طهماسبی، ظریفه پورزینلی، ثریا جوادی، قزبس پورزینلی و…
نظر کاربران :
هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید.