خانه تاریخی فولادوند یکی از خانه های ارزشمند تاریخی شهر تهران است که در طول سال ها به عنوان لوکیشن فیلم ها و سریال های ایرانی مورد استفاده قرار می گرفت و پس از مرمت و بازسازی به عنوان موزه خوشنویسی در اختیار عموم قرار گرفت.خانه تاریخی فولادوند در جنوب خانه شهریار عدل در محل پیچ شمیران تهران قرار دارد؛ از معمار خانه تاریخی فولادوند اطلاعات خاصی در دست نیست اما کوچه مقابل این خانه به دلیل مالکیت ایشان به همین نام (فولادوند) نامگذاری شده است. خانه تاریخی فولادوند بارها در فیلم ها و سریال های تلویزیونی از سوی مردم دیده شده است اما بعد از گذشت سال ها نیاز به مرمت این خانه ارزشمند تاریخی بیشتر از هر چیزی احساس می شد.به همین منظور سازمان زیباسازی شهرداری تهران خانه فولادوند را خریداری کرد و پس از عملیات سنگین مرمت و بازسازی، آن را به موزه خوشنویسی تبدیل کرد تا بالاخره هنر خوشنویسی هم در تهران جایگاه و پایگاهی داشته باشد.
تاسیس موزه خوشنویسی ایران توسط زیباسازی بر اساس همین نگاه صورت گرفتهاست. .سابقه این تصمیم به سال ۱۳۹۱ و بعد از تاسیس موزه مکتب کمالالملک درنقاشی کلاسیک ایران باز میگردد. این اقدام که سبب شکلگیری موزهای با آثاری از شاگردان کمال الملک شد، چنان دل اهل هنر را جلا داد که بسیاری از اهالی هنر لزوم تاسیس موزههای دیگری از این دست را یادآور شدند و در این بین برخی نیز تاسیس موزه خوشنویسی را مطرح کردند.تمام پیشنهاد دهندگان، بر ضرورت این اتفاق به دلیل فعالیت گسترده بسیاری از کشورهای همسایه ایران در خریداری آثار شاخص ایرانی که موجب خروج تعداد بسیار زیادی از این آثار از کشور میشود، تاکید داشتند و خواهان فعالیت مشابهی در ایران بودند.
تحقق این موضوع در ابتدا چندان امکانپذیر نبود اما با توجه به این که سازمان زیباسازی ازسال ۱۳۹۳ با خرید تعدادی از عمارتهای تاریخی که دارای هویت معماری یا تاریخی بودند، تلاش برای حفظ و احیای این بناها را آغاز کرد و مهمتر از آن با تعریف کاربری فرهنگی برای این بناها، امیدواری برای تاسیس اماکن فرهنگی قوت گرفت. یکی از عمارتهای که توسط سازمان خریداری شد عمارت فولاوند بود. از همان ابتدا که بحث بر سر تعیین کاربری این عمارت مطرح شد، خوشنویسی یکی از موضوعاتی بود که همواره مد نظر بود ولی به دلیل کوچکی فضای داخلی عمارت و محدودیت فضای نمایشگاهی تردید هم وجود داشت.اما در نهایت با پیشنهاد افزودن بنای جدیدالحاقی درمحوطه، اختصاص این مکان برای موزه خوشنویسی قطعی شد.موزه خوشنویسی در مرداد ماه سال ۱۳۹۶ با حضور محمد باقر قالیباف، شهردار تهران و جمعی از اهالی هنر به صورت رسمی افتتاح شد.
نشان همسایه جدید روی کاشیهای بیرون در، طوری پیچ و تاب خورده که دل بیننده را ببرد. از دل فیروزهای کاشی به هنر هزار سال پیش ایرانیان. به دنیای غلیظ مرکب و لیقه، ورقهای آهار خورده ابر و باد و سر انگشتهایی که سیاهی به خوردشان رفته. به زمان قرچ قرچ تیز قلم نی روی کاغذ؛ در کشیدگی «ت»، بلندای «کاف» و قوس «نون». آنجا که مرکب تمام شده، قلم نی روی سفیدی کاغذ، جیغ کشیده که جان من تمام شد برای نوشتن حرفها. آن نی خیزران را با سیاهی مرکب، جان دوباره بده! نی قهوهای سوخته، دوباره حروف را نوشته، مدام سوخته و دنیای خوشنویس را ساخته. کند شده و «قط» خورده و حاصل تمام اینها در هنری جمع شده که قوام مرکب روی برگهای خوشنویسی جا میگذارد. اکنون بخش عمدهای از این آثار در یک موزه تخصصی با نام موزه خوشنویسی در تهران گردآوری شده است.
آجرهایش از همان دهانه کوچه، بیننده را یاد صبح میاندازند. از آن صبحها که یک چادر بوی سنگک داغ، آفتاب نزده تا ته کوچه میرفت و از لنگه بازمانده در تا وسط سفره صبح، سُر میخورد. آخر بن بست از آن خانههاست که دست میگذاشتند روی زنگش و چهچه بلبل، میپیچید توی ایوان. از همانها که حیاطش را ریسه میبستند و دم غروب ردیف صندلیهای مخملش جایی برای مهمان تازه از راه رسیده نداشت. گوش تا گوش، آدم مینشست سینه دیوار آجری و پیش دستیهای سیب و شلیل عروسی هی پر و خالی میشد. بعد هم آستین پیراهن و کهنههای قنداق بچه روی بند رخت ایوان باد میخورد و سینه آفتاب خشک میشد. خانه «فولادوند» باید از این خاطرهها زیاد داشته باشد؛ چه زمانی که مسکونی بود، چه بعدها که به لوکیشن فیلمهای سینمایی تبدیل شد. حالا درهای همین خانه با خاطرات کهنهای که زنده میکند، به روی علاقهمندان گشوده شده تا آثار هنر خوشنویسی ایران در آن به نمایش درآیند. قرار است به جای هس هس سرخ کردن غذا و عطر مطبخ همیشه به راه، بوی فصلها با خاطره هنر هزار ساله ایران از درز پنجره تو بزند و هنر خوشنویسی به همت سازمان زیباسازی شهر تهران صاحب یک سرپناه دائمی و تخصصی در خیابان دکتر شریعتی تهران باشد.
ویترین سالن میانی طبقه نخست تنها بخشی است که ظروف خطاطی شده را در آن نگهداری میکنند. داخل دیواره شیشهای ویترین، کاسه دهن گشادی هست که دور تا دور لبه داخلیاش را به خط کوفی خوشنویسی کردهاند. از کمی پایینتر پیداست که این کاسه سنگی را در قسمتهایی مرمت کردهاند. کنار کاسه سنگی، ظروف مسی حکاکی شدهای در ویترین هست که روی آنها نام ائمه و شکلهای هندسی ظریفی تراش خورده است. ویترین کناری اما مسئولیت نگهداری جعبههای شفاف و کوچکی را دارد که پشت هم ردیف شدهاند و هر کدام یک «مُهر» در میان گرفتهاند. مُهر «شعاع نظام» از عقیق سرخ که ماجرای آن روی تکهای از مقوا روایت شده و آن را به تقی خان منتصر دیوان؛ صندوقدار محمد ولی خان امیراکرم؛ حاکم گیلان منتسب کرده است. نام اشخاص بنام، همگی بهصورت عکس روی صفحه مهر حک شده اما جنس و رنگ هر کدام از مهرها با دیگری متفاوت است؛ از عقیق صیقلی و تیره گرفته تا سنگهای روشن و برنج تراش خورده. در میان نامهایی که مهرهای خوشنویسی شدهشان در ویترین سالن میانی موزه نگهداری میشود اسامی هم وجود دارد که گاه و بیگاه در مکالمات روزمره با اشاره به مقام و مرتبه اشخاص و جایگاهی که در میان مردم داشتند مورد استفاده قرار میگیرد. مهر «امیر تومان» یکی از این نامهاست که منتسب به محمدتقی خان معتصمالسلطنه است. اطلاعات درج شده در کنار مهر میگوید مظفرالدین شاه لقب امیرتومان را اوایل سلطنت خود به محمدتقی خان داده است.
زمین خانه غلامرضا فولادوند ۸۰۰ متر وسعت داشته با حیاطی که دور تا دور آن ساختمان آجری چرخیده است. امروز جای درختچههای مقابل در ورودی- از غرب ساختمان- را گلدانهای سفالی کوکب گرفتهاند اما درختهای حیاط پشتی آنقدر عزیز ماندهاند که دور کنده کوبی پای آنها را سنگ چین کردهاند. بیرون از سالن شرقی که مختص برگزاری نمایشگاه ادواری خوشنویسی است، حیاط کوچک پشتی با درختان انجیر و عرعر نمایان میشود. پایین پای سالن شرقی یک کاج بلند بالا هست که تنهاییاش بین درختها و درختچههای حیاط موزه به چشم میآید. در عوض باغچههای گل و گلدانها، هیچ کجا حیاط را تنها نمیگذارند و از پای شیشههای قدی سالن شرقی تا پایین پای کافه پیش میروند.
منبع:
بزنیم بیرون
نظر کاربران :
هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید.