چرا تعطیلات طولانی سال نو در ایران به توسعه پایدار گردشگری منجر نمیشود؟
ندا زرندیان / دانشجوی دکترای گردشگری
این روزها خبر خوش افزایش آمار سفر داخلی تا سقف ۲۰ درصد در فضای مجازی و رسانهها، مکررا مورد اشاره قرار گرفته است. اما بازخوانی این اعداد درخشان در چارچوب توسعه پایدار و تصاویر دلخراش از مقاصد سفر در کشور، خواب طلایی توسعه صحیح گردشگری را آشفته میسازد. آیا این اعداد به واقع نمایانگر پیشروی مطلوب ما در زمینه سفرهای داخلی است یا تنها به مثابه طبلی توخالی است که صدای آن مانع از شنیدن واقعیتها و نقایص موجود در مسیر توسعه این صنعت شده است؟ نویسنده معتقد است اگرچه نمیتوان رشد فرهنگ سفر در جامعه ایرانی را نادیده گرفت اما باید توجه داشت که لزوما این موضوع به معنای بهبود منافع ملی از قِبل صنعت گردشگری نخواهد بود. به عبارتی باید این سوال قدیمی را از خود بپرسیم که آیا ما در حقیقت به دنبال توسعه گردشگری تحت هر شرایطی هستیم یا توسعه صحیح این صنعت را با حفظ منافع و منابع ملی و آیندگان دنبال میکنیم؟ آنچه ارائه اعداد صرف و فزاینده بهعنوان گزارش سفرهای نوروزی ما را به آن رهنمون میکند، پاسخ ما را به گزینه اول یعنی توسعه گردشگری به هر قیمتی نزدیک خواهد کرد. اما به واقع بدی نگرش تکبعدی به این اعداد چیست؟ خطای فاحش ما در این سبک از گزارشدهی کدام است؟ در ادامه به ۶ خطای بزرگ در این زمینه اشاره خواهیم کرد.
خطای اول: فراموشی ظرفیت تحمل: همیشه باید در نظر داشته باشیم اگرچه در ارائه جاذبههای گردشگری به نظر کالایی عرضه نمیشود اما به واقع عمر جاذبه و بقای آن برای نسل آتی فروخته میشود. پس در ارائه یک جاذبه، تناسب بین عرضه و ظرفیت تحمل به معنای عملکرد مطلوب است نه فروش و ورود بالا به یک جاذبه. تصاویری از ازدحام جمعیت در جاذبههای تاریخی و فرهنگی کشور که بعضا حتی به تفکیک جنسیت در هنگام بازدید ختم شده است، زنگ خطری برای بقا و حیات این جاذبهها به شمار میرود. آیا ما ظرفیت این سازهها را فراموش نکردهایم؟ چگونه و با چه بهایی میتوانیم فرسایش ناشی از گامهای ازدحام گردشگران بر پیکره این بناها را جبران کنیم؟ تجزیه زبالهها در دل جنگلهای بکر و سواحل چقدر طول خواهد کشید؟
خطای دوم: کیفیت قربانی کمیت : از سوی دیگر، گویی مقام تکریم گردشگر را نیز فراموش کردهایم. افتخار به ورود روزانه ۱۴ تا ۱۵ هزار نفر به موزهای در تهران در این برهه زمانی نه تنها پیروزی به شمار نمیرود بلکه نشانگر شکست سنگین ما در زمینه رعایت اصل رضایت گردشگر است. اشاره به جمله یکی از بازدیدکنندگان این موزه به خوبی میتواند این شکست را نشان دهد: «من رفتم. فقط بوی عرق بود و رطوبت ناشی از تنفس. جا نبود راه برویم.» این تنها قطعه کوچکی از پازل عدم رضایت و کیفیت نامطلوب خدمات گردشگری است. چقدر از مسافران داخلی از کیفیت غذا، حملونقل و اقامت راضی هستند؟ آیا افسانه وضعیت سرویسهای بهداشتی را فراموش کردهایم؟ داستان در آنجا دردآورتر میشود که اظهارات مسوولان حاکی از کاهش ۵۰ درصدی شکایات است! آیا معیار ما در سنجش رضایت گردشگران داخلی اشتباه است یا مردم بر اساس مثلث پیگیری شکایات، اعتماد و تمایل خود را برای اعتراض در زمینه کیفیت خدمات گردشگری از دست دادهاند؟ چقدر در مورد شکایات قبلی امین و عامل بودهایم که مجددا محل رجوع باشیم؟
خطای سوم: تعبیر یکجانبه از ثبات قیمتها: جمله قابل توجه یکی از خبرگزاریهای مرتبط این بود: «با توجه به اینکه افزایش نیافتن قیمت در ایام نوروز جزو تاکیدات ریاست جمهوری بود، تلاش شد تا در این ایام این موضوع با دقت مورد توجه قرار گیرد و امسال شاهد کمترین مشکلات در این حوزه بودیم.» باید توجه داشت آیا تنها عدم افزایش کلی قیمتها را میتوان به مفهوم مطلوبیت و نبود مشکل در خصوص قیمت سفر داخلی قلمداد کرد؟ آیا در خدمات گردشگری کشور از ثبات قیمت بر مبنای قیمت استاندارد برخوردار هستیم؟ چقدر تفاوت قیمتی بین یک رستوران بین راهی با رستوران بین راهی دیگر تنها با ۵ کیلومتر فاصله وجود دارد؟ تخلفات مرتبط با ارائه قیمت بالاتر در زمان سفرهای نوروزی در کشور، چقدر کنترل شده است؟ چقدر با اطمینان میتوانیم بگوییم که قیمت خدمات سفر یکسان در کشور، با هم برابر است؟
خطای چهارم: رویای دست نیافتنی توزیع مکان سفر: رقم ۱۴میلیون و ۹۰۰هزار نفر شب اقامت به یکی از استانهای شمالی کشور، نشان میدهد ما هنوز در تغییر ذائقه سفر و توزیع مکانی سفر با ایدهآلها فاصله داریم و چنین موضوعی متعاقبا خبر خوشی برای مسیر توسعه پایدار گردشگری در کشور و توزیع منافع سفر در میان استانهای مختلف کشور، به شمار نمیرود.
خطای پنجم: انتفاع اندک مردم محلی: لزوما افزایش شمار سفرهای نوروزی به مفهوم افزایش انتفاع اقتصادی مردم محلی نیست. اقامت در چادر یا منزل اقوام و آشنایان میتواند میزان هزینهکرد گردشگران را طی سفرهای داخلی، به شدت کاهش دهد. علاوهبر این باید به نشت اقتصادی در چنین سفرهایی نیز توجه ویژه داشت؛ چقدر از هزینهکرد مسافران داخلی برای تهیه سوغاتی صرف کالاهای چینی میشود؟ سوالهایی که باید به آنها پاسخی منصفانه داد.
خطای ششم: توجیه سفرهای خارجی: چشم بستن بر افزایش رقم سفرهای خروجی از کشور با این بهانه که «… در طول مسیر گردشگران با نقاط مختلف کشور درگیر هستند»، قابل پذیرش نیست. این زنگ خطر به ما میگوید هنوز نتوانستهایم جذابیت و امکانات داخلی را به خوبی برای مقابله با بازار همسایگان خود رقابتپذیر سازیم؛ بیایید واقعبین باشیم. در آخر باید همواره به یاد داشته باشیم اولین گام برای توسعه پایدار گردشگری، پذیرش نقایص و سپس رفع آنها است. تاکید صرف بر افزایش ارقام، بازخوانی صرفا مثبت آنها و غفلت از این نقایص، ضررهای جبرانناپذیری را طی بلندمدت بر بدنه صنعت گردشگری کشور وارد خواهد کرد؛ تا جایی که نهتنها به منافع ملی منتج نخواهد شد بلکه میتواند منابع ملی را نیز به خطر بیندازد.
منبع: دنیای اقتصاد
نظر کاربران :
هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید.