کافه عمارت گود تهران یک عمارت قدیمی ست که تغییر کاربری داده و به کافه تبدیل شدهاند.عمارتی که مدتی است در مرکز تهران شروع به فعالیت کرده و علاوهبر آنکه کافهای زیبا و دلچسب است، مکان مناسبی برای انجام فعالیتهای گوناگون فرهنگی و هنری محسوب میشود.این کافه در واقع تجلی یافته این اراده است که رمان گود را به کافه تبدیل کنیم، که این اتفاق رخ داد. هم اکنون در “گود” هم زورخونه هست و هم آب انبار و سرداب و هم کافه کتاب، هدف کافه ، به معنای واقعی کلمه یارای فرهنگ، به خصوص ادبیات داستانی می باشد. بنا و معماری ساختمان به اینصورت است که کنج و خلوت کده هایش پذيرای رويداد های ادبی و سینمایی در آینده است. گالری و آتلیه های مختلف نیز در آب انبار و سرداب نیز در حال برنامه ریزی است. منتظر رویدادهای جدید “گود” باشید.
فهرست
ورودی کافه عمارت گود
عمارت گود دو ورودی مختلف دارد. یکی از سمت حیاط که درب ورودی آن ابتدای کوچه است و مستقیما وارد حیاط عمارت میشود؛ یکی هم در ساختمان اصلی که به همان طبقه اول منتهی میشود و به بخشهای داخلی طبقه اول و طبقه دوم راه دارد. در ساختمان اصلی درست داخل خیابان موسوی است و به دلیل آنکه هم در خیابان اصلی است و هم سر در آن نام عمارت گود کاملا بزرگ نوشته شده، به راحتی قابل تشخیص است.از زیر طاق که وارد عمارت می شویم، پله پله فضای گرم کافه کتاب و کتاب های رنگ و وا رنگ آن از پشت یک میل زورخانه شکسته رو به روی ما پدیدار می شود. صدای گوش نواز خنده و قهوه ساز از همان ورودی، خوش آمد گویان همراه ماست.نگاهم از روی ورودی کافه کتاب به بار می افتد که باریستا با تمرکز مشغول نقش زدن روی فنجان قهوه آبی رنگی ست. رمق چشمانم از زنگ های زور خانه ی بالای بار روی پنجره ارسی رنگی آرام آرام به راه پله پیچ داری میلغزد.
حیاط بزرگ و دلباز عمارت
میتوان گفت حیاط عمارت بهترین قسمت آن است، علیالخصوص شبها که با نورپردازی زیبا لذت نشستن در آن چندین برابر میشود. مسئولان عمارت گود به طور کلی به نورپردازی حیاط توجه ویژهای کردهاند. حیاط عمارت تقریبا بزرگ است و میزها فاصله خوبی از یکدیگر دارند و به نوعی حریم خصوصی بین میزها کاملا رعایت میشود.در اینجا اتاق بسیار جذاب و قشنگی با میز و صندلیهای زرشکی رنگ دارند که در بخش خلوت عمارت قرار گرفته و میتوانید مطمئن باشید که در آرامش جلسه خود را برگزار میکنید.وسط حیاط حوض بزرگی قرار دارد که دورتادور آن گلدانهای کوچک و زیبا چیده شده است. همچنین از همین بخش مرکزی، جویهای کوچک و باریکی عبور کرده که آب در آن جریان دارد و همین امر سبب شده حیاط عمارت گود با اغلب کافههای روباز تفاوت داشته باشد.
فضای سبز هم در این بخش به اندازه و مناسب ساخته شده و زیبایی حیاط را چند برابر کرده است. میز و صندلیهایی که دور حیاط چیده شدهاند، کمی متفاوت هستند. صندلیهای نیمکتی داخل دیوار قرار داده شده که برای نشستنهای طولانی مدت مناسب هستند. روی دیوارهای حیاط نقشهای زیبایی از داستانهای شاهنامه کاشیکاری شده که بسیار چشمنواز هستند و باعث میشوند در مدت حضورتان در اینجا از تماشای آنها لذت ببرید.
تراس طبقه اول تقریبا بزرگ است و تعداد زیادی میز و صندلی چوبی لهستانی در آن چیده شده است. این قسمت از کافه یکی از لذتبخشترین قسمتها برای نشستن است؛ چراکه در این تراس هم میتوانید حضور در فضای آزاد را تجربه کنید و هم دید خوبی به حیاط خواهید داشت و در عین حال به نوعی گوشه دنج کافه هم محسوب میشود.
ساختمان عمارت گود از اتاقها و فضاهای متعددی تشکیل شده که هرکدام کاربری و شکل و شمایل مخصوص خود را دارند، اما خود عمارت و راهپلهها هم در نوع خود جالب طراحی شده است. در فضاهای اصلی عمارت نقاشیهای دیواری زیادی به چشم میخورد. این نقاشیها هرکدام روایتگر یک داستان ایرانی است و کنار پنجره ارسی با شیشههای کوچک رنگی ترکیب چشمنوازی ساخته است. اینجا از المانها و اکسسوارهای بسیار جالبی برای زیباتر کردن فضا بهره بردهاند، وسایلی کاملا ایرانی و نوستالژیک.
رستوران
بالا می رویم از پله های پیچ دار. هر گوشه نشانی است و هر تکه خاطره و تاریخ.مردانگی می آموزد و پهلوانی، گذر از کنار پنجره رنگارنگ و رو در رو شدن با داش آکل. سبزینگی بهشت است در پیچ ما بعد. پله ها را آرام بالا می روی تا ببینی تک تک گل های شمعدانی که چشمک میزنند به خورشید. پشت شیشه های تنهایی گلخانه.بوی غذا های هوس انگیز روی میز ها؛ دردانگی آبی صندلی ها و تصویرگری های بی نظیر پهلوانی.
نشان جوانمردی داغ است بر روی دیوار ها و نشان آزادگی بر چشمان تک تک میهمانان
کافه کتاب عمارت گود
کافه کتاب که در طبقه اول قرار دارد، طرفداران زیادی دارد و اصطلاحا بخش فرهنگی کافه محسوب میشود. این بخش را میتوان بزرگترین اتاق این مجموعه دانست که خود شامل دو اتاق تودرتو است. در اتاقها تعدادی میز و صندلی چوبی لهستانی قرار دارد و کتابخانههایی سراسری و بزرگ که مملو از کتابهای کنار هم چیده شده هستند.
با توجه به اینکه میز و صندلیهای این اتاق اغلب دونفره و چهارنفره هستند، خیلی مناسب برای دورهمیهای بزرگ نیستند و چون تعداد افراد کمی دور میز جمع میشوند، فضای اتاق بسیار ساکت است و برای کتابخوانی همراه با صرف یک فنجان چای کاملا مناسب است. بخشی از کتابهای این اتاق فروشی هستند و بخشی دیگر هم برای خواندن در اختیار همه گذاشته میشود که مجموعه خوبی از انواع کتابها را شامل میشود.
اتاق موسیقی
اتاق موسیقی اتاقی است که شما را یکراست به گذشته میبرد. پنجرههای آبی رنگ با پردههای سفید یکدست، کمد چوبی آبی رنگ، دیوارهای سفید همراه میز و صندلیهای آبی رنگ همان حسوحالی را به شما میدهد که در خانههای گرم و لذتبخش قدیمی داشتهاید.یک دور بگردانی در رستوران میبینی اتاق موسیقی را که پیرمردی خندان عوض میکند صفحه های گرامافون. خنده کنان صفحه ای میگذارد و در انتها میگرید از درد روزگار.
با خنده صفحه دیگر بر میدارد از طاقچه، اسم خواننده را بلند میخواند، خنده ای عمیق:
شد خزان گلشن آشنایی
بازم آتش به جان زد جدایی
عمر من ای گل طی شد بهر تو
وز تو ندیدم بد عهدی و بی وفایی
با تو وفا کردم تا به تنم جان بود
عضق و وفاداری با تو چه دارد سود
آفت خرمن مهر وفایی
نو گل گلشن جورو جفایی
از دلت سنگت … آه
اتاق چوب
اتاق چوب عمارت که در طبقه دوم قرار دارد، اتاقی سراسر چوبی است و تعدادی میز و صندلی فیروزهای رنگ در آن قرار دارد. به دلیل آنکه دیوارهای این اتاق تماما چوبی هستند، اتمسفر این قسمت بسیار گرم و دلنشین است.
” این چوب هارو میبینی دور این اتاق کار شده؟ من خودم رفتم اینارو از اسپانیا آوردم. اون موقع ها برو بیایی داشتیم. رفتم با هواپیما اسپانیا خودم پوب ها و کمک هارو سفارش دادم سوار کشتی کردم اومدم.
دکتر که اتاق طبقه پایینو تبدیل کرده بود به مطب. اون موقع ها هم مثل الان نبود! طبیب بود که بی سواد بودن و اندازه انگشتای دست دکتر. واسه همین دکتر وقت نمیکرد زیاد با ما باشه.
پشت سرش بد نمیگما! دکتر مرد نمونه بود! این خونه رو اون واسه من خرید از معمارش. اسمش چی بود؟ آهان یادم اومد! آبکار!
اون ویترین که پشت دره دیدی؟ اونو از ایتالیا آوردم. دکتر منو میفرستاد فرنگ گردش همیشه بعدش دست پر بودم”
اتاق نوستالژی و قدیمی عمارت
اتاق نوستالژی یکی از اتاقهای کوچک و جالب طبقه اول عمارت است. در این اتاق مجموعهای از چیزهایی قرار دارد که برای همه ما با حس نوستالژی همراه است مثل تخته سیاهی که در مدرسههایمان بود و روی آن با گچهای رنگی مینوشتیم.
روی میزی کنار این اتاق تعدادی تلویزیون قدیمی قرار دارد که تصویر را سیاه و سفید نشان میدهد. همینطور سگا و آتاری هم برای بازی و لذت کنار هم در این اتاق قرار دارد، خلاصه اگر دوست دارید سفری ذهنی به گذشته داشته باشید و کنار هم خاطراتتان را مرور کنید، نشستن در اتاق نوستالژی را به شما پیشنهاد میکنم. در ضمن چون این اتاق فقط دو میز با صندلیهای نیمکتی شکل دارد، برای دورهم نشستنها با تعداد زیاد توصیه میشود؛ چون در این صورت یک اتاق کاملا خصوصی دارید. این اتاق برای آنکه پنجره سرتاسری رو به حیاط دارد بسیار دلباز و روشن هم است.
گلخانه بنای گود
بخش کوچکی در طبقه دوم قبل از تراس وجود دارد که تماما توسط شیشه محصور شده و دورتادور آن گلدانهای کوچک سفالی چیدهاند. این قسمت فقط یک میز دو نفره دارد و به دلیل حالوهوای آن کنار گلدانها اتمسفر خاصی پیدا کرده است. به نظرمن این بخش کوچک که به گلخانه شناخته میشود، یکی از بهترین قسمتهای عمارت است مخصوصا که یک سمت آن تماما شیشهای بوده و بخش زیادی از نور دلچسب روز به داخل آن میتابد.
اتاق جلسه برای دورهمیهای رسمی
اگر برای برگزاری جلسات کاری نه چندان رسمی دنبال یک کافه مناسب میگردید که هم زیبا و مناسب باشد هم آرام و دنج، میتوانید روی عمارت گود حساب کنید. در اینجا اتاق بسیار جذاب و قشنگی با میز و صندلیهای زرشکی رنگ دارند که در بخش خلوت عمارت قرار گرفته و میتوانید مطمئن باشید که در آرامش جلسه خود را برگزار میکنید.
زورخانه سنتی و جالب عمارت
زورخانه محلی است برای انجام ورزشهای باستانی، جایی که در ایام قدیم در هر کوچهوپسکوچهای در تهران دیده میشد؛ اما این روزها فقط تعداد کمی از آن در سطح پایتخت باقی مانده است. نکته جالب و ارزشمندی که در این عمارت وجود دارد، تلاش برای احیای زورخانه و ورزش زورخانهای است.
در بخش زورخانه عمارت گود رویدادهای مختلف و متعدد ورزشهای زورخانهای و باستانی برگزار میشود. اگر شما هم جزو آن دسته از افراد هستید که سنتان به رفتن به زورخانه قد نمیدهد و دوست دارید حضور در آن را تجربه کنید یا جزو آن دسته از افرادی هستید که در گذشته زیاد به زورخانه میرفتید، ولی با شرایط حالحاضر امکان حضور در آن را ندارید، به شما توصیه میکنم حضور در رویدادهای زورخانه عمارت گود را از دست ندهید.
گالری هنری در آب انبار
این قسمت یکی دیگر از بخشهای ارزشمند عمارت است و نشان میدهد که عمارت گود فقط یک مکان برای صرف غذا نیست، بلکه همانطور که کنار لوگو مجموعه نوشته شده (عمارت گود خانه فرهنگ و غذا) است. صاحب کافه با خوشفکری بخش آب انبار این عمارت قدیمی را که میتوانست بلااستفاده بماند، به یک گالری نقاشی و عکاسی تبدیل کرده که هم هنرمندان بتوانند آثار خود را در اینجا به نمایش بگذارند و هم افرادی که به عمارت گود میآیند کنار صرف غذا از دیدن آثار هنری لذت ببرند.
منوی عمارت گود
منو ی عمارت گود بسیار متنوع است و لیست کاملی از آیتمهای رستوران و کافه را شامل میشود. کمتر کافه رستورانی را میتوان پیدا کرد که منوی متنوعی برای تمام ذائقهها دارد. منوی کامل متشکل از غذاهای ایرانی و فرنگی از نقاط مثبت عمارت گود است. از نکات قابلتوجه منو نامگذاری جالب غذاهاست که کاملا متناسب با اتمسفر و حال و هوای عمارت است.
تهبندیها (کوکتل میگو، کوفته آسیایی، سیبزمینی تنوری، بال سرخ شده، سوپ پیاز فرانسوی و…)، سالادها (سالاد گود، سالاد شیرازی، سالاد سزار و…)، بیخ کبابیها (ماست محلی، ماست موسیر، زیتون پرورده)، فرنگیها (میگو کریسپی، پنه آلفردو، پنه مارینارا، نودل، میگو اسکمپی، ماهی قزلآلا، گراتین مرغ، شنیتسل، بیفاستروگانف و…)، آتشپزها (میگو شانگهای، ماهی سالمون نروژی، استیک پروانس، استیک مرغ، سرلاین استیک پاریس و…)، ایرونیها (کته چنجه، کته رستم، قورمه تهرونی، کته لقمه، کته جوجه، کباب سلطانی، آبگوشت تهرونی، چلوخورشت قیمه و…).
نحوه دسترسی به کافه عمارت گود
آدرس: سمیه، نرسیده به ایرانشهر، خیابان فرصت، پلاک ۳۱
نظر کاربران :
هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید.