روستای چماقستان که چندسالی است نام آن به چمنستان تغییر یافته یکی از روستاهای شهرستان املش میباشد.این روستا به دلیل اینکه از جاذبه های طبیعی همچون رودخانه شلمان روداز یک طرف،باغات چای و مزارع از طرفی دیگر برخودارمیباشد بسیار چشم نواز است.شغل عمده مردم این روستا کشت برنج و چای بوده و درگذشته نه چندان دور اغلب ساکنین روستا از دام و طیور در حد رفع حاجات روزانه بهره مند بودند.اما چند سالیست به دلیل مهاجرت نسلهای جوان به شهرهای بزرگتر به خصوص تهران نیروی کار جوان در این روستا کاهش یافته و دیگر مانند سابق روحیه کارو کشاورزی در ساکنین این محل دیده نمیشود.مهمتر از همه این که در دو سه سال گذشته به دلیل بها ندادن به کشت چای در این منطقه ،باغات چای به کلی بایر مانده و متاسفانه کشت چای تقریباً در این محل منسوخ گشته است.و افراد فرصت طلب از شهرهای بزرگتر به دلیل ارزان بودن زمین در این محل شروع به خریداری زمین های کشاورزی جهت تغییر کاربری اراضی نموده اند.ودرحال حاضر افراد غیربومی زیادی به دلیل ارزان بودن زمین و مسکن در این محل ،به آنجا هجوم آورده و یگر صفا و صمیمیت قبلی در این محل به چشم نمیخورد.
از دیرباز آداب و رسوم زیبایی در این محل وجود داشته که اکنون سایه روشنی از آن در این روستای زیبا به چشم میخورد.به عنوان مثال در مورد ازدواج.در زمانهای نه چندان دور مراسم عروسی در هفت روز و هفت شب برگزار میشدکه در این هفت روز از طرف خانواده داماد اهل محل برای شام و ناهار پذیرایی میشدند.روز قبل از عروسی همسایه ها و اهالی محل در سینی بزرگی که به آن مجمعه میگفتند مواد غذایی مورد نیاز برای مصارف عروسی همچون رب،روغن،سیب زمینی،گوشت،مرغ و………را گذاشته بر سرمیکردند و هلهله کنان راهی خانه پدر داماد میشدند و بدین ترتیب در تدارک غذای عروسی سهیم میگشتند.بعد از عروسی زمان پاگشای عروس،وی تعدادی از دوستان و فامیل خود را دعوت میکرد که وی را تا خانه داماد مشایعت نمایند و شام یا ناهار را در خانه داماد میخوردند.در هنگام ورود عروس به خانه پدر شوهر وی تکه ای زمین به عنوان هدیه پاگشا به نام عروس میکرد و عروس میخی به دیوار میکوفت به نشانه محکم کردن جایگاه خویش در خانه شوهر.در مورد پاگشای داماد نیز بدین ترتیب وی تعدادی از رفقا و خانواده خویش را برای مشایعت تا خانه پدر عروس دعوت میکرد و آنها نیز شام یا ناهار میهمان خانه پدر عروس بودند.در اولین سال ورود عروس خانم به خانه داماد و زمان کشاورزی ،عروس به همراه چند تن از دوستان صمیمی به هنگام نشا به مزرعه پدر شوهرش رفته ودر آنجا با برگزاری مراسم جشن و هلهله وارد مزرعه برنج شده و مقداری نهال برنج را کاشته و بدین ترتیب از پدر شوهر و مادرشوهرش هدیه ای دریافت میکرد.در عید قربان خانواده داماد گوسفندی را تزئین کرده دست و پای آن را حنا گذاشته و همراه هدایایی به خانه عروس میبردند.به همین ترتیب در شب یلدا و نیز عید غدیر خم هدایایی به عروس داده میشد.از دیگر رسمهای جالب محلی که هم اکنون نیز کم و بیش پابرجاست مراسم نوروزی خوانی است که کم و بیش در روستای چماقستان پابرجاست.مدتی مانده به عید مثلا اواسط اسفندماه چند تن از آقایانی که مخصوص این کار بودند بشبانه به خانه اهالی محل رفته و نوید آمدن بهار را با خواندن اشعاری میداند و برای صاحبخانه آرزوی داشتن سالی خوش همرا با سلامتی را آرزو میکردن و در عوض صاحبخانه مبلغی پول یا تخم مرغ و یا مقداری برنج به آنها میداد. با حلول سال نو و آمدن عید در اولین روز عید تمام بزرگان محل در دسته های چند نفری گرد هم آمده و به خانه افرادی که در سال گذشته عزیزانی را از دست داده بودند میروندو بدین ترتیب باعث تسلی خاطر بازماندگان آن مرحوم میشوند.و مردم روستا که معمولا همه با هم نسبت فامیلی دارند در ایام عید به خانه های یکدیگر رفته و شیرینی و نان سنتی که دست پخت زنان روستا میباشد را نوش جان میکنند.در روز اول عید بچه های روستا با هم جمع شده و به در خانه ساکنین محل رفته و از آنها طلب عیدی میکنند و صاحبخانه مبلغی پول و یا شکلات و شیرینی و یا تخم ورغ به عنوان عیدی به آنها میدهد.هرچند درحال حاضر به دلیل رسوخ فرهنگهای شهری در این روستا این آداب و رسوم زیبا کمرنگ گشته اما کماکان روح همدلی و همبستگی در میان ساکنان محل به چشم میخورد.در گذشته نه چندان دور اهالی روستا شبها گرد هم جمع آمده واوقات خوشی را در کنار هم سپری میکردند مخصوصاً با گفتن قصه های جالب برای کودکان لحظات دلچسب و فراموش نشدنی را برای آنها رقم میزدند.در گذشته یعنی دوران قبل از انقلاب اربابانی از جنس خان زاده ها بر این روستا حکومت میکردن و تنی چند از اهالی این محل را به عنوان نماینده خود در روستا جهت نظارت بر ساکنین محل انتخاب میکردندو در هنگام برداشت محصول برنج این نمایندگان از مردم مقداری برنج به عنوان مالیات سالیانه دریافت میکردند که گاه چیزی برای خود شخص باقی نمی ماند و بدین ترتیب رنجهای زیادی را متحمل میشدند.اما امروز دیگر از آن اربابان اثری بر جای نمانده و اهالی روستا آزادانه مشغول به کسب و کارند.درهنگام دروی محصول اهالی به صورت دست جمعی گرد هم آمده و هرروز محصول یک نفر را درو کرده و فردا نوبت به دیگریست و بدین ترتیب در کارو کشاورزی یارو یاور یکدیگرند.زنان روستا بسیار فعال بوده و دوش به دوش همسرانشان در کار کشاورزی به آنها کمک میکننددر واقع نقش کلیدی در زنگی روستایی به عهده زن خانواده است.
دیدگاه ها :
*اگر نظری دارید یا این مطلب نیاز به اصلاح دارد و یا عکس یا ویدئوی مرتبط با آن دارید لطفا اینجا برای ما ارسال کنید.
سلام چمقستان مال کجای اصفهان هست؟
سلام و درود فراوان به داداشی ها بچه های چمقستان همیشه پرچم خودم بالا بوده و هستش تو چمقستان مگه نه ؟؟؟ اخرشم برام مقبره درست میکنن تو محل خودم میدونم به اومید اون روز ??????
۱۰۰٪
چمنستان روستایی هستش که اهالی بخاطر پول کم زمینهای کشاورزی رو به خریداران خارج از استان میفروشند و کمکم کشاورزی روستا در حال ازبین رفتن میباشد