رزرو هتل رزرو هتل های شهر وان ترکیه
۱۶ اسفند ۱۳۹۹

مراحل یادگیری و وسایل مورد نیاز خوشنویسی

اشتراک گذاری

مراحل یادگیری و وسایل مورد نیاز خوشنویسی را در این مطلب آورده ایم تا اگر علاقمند به این هنر زیبا هستید اول ابزار و وسایل مورد نیاز را آماده کنید و مراحل یادگیری را به ترتیب پیش ببرید تا با تمرین و ممارست زیاد بتوانید خوشنویسی قهار شوید. آموزش خوش‌نویسی دارای مراحلی است که گذراندن آنها چهار سال طول می‌کشد. ممارست و پشتکار در این کار سهم عمده‌ای دارد. البته ممکن است کسانی هم باشند که این دوره را در مدت کوتاه‌تری طی کنند. اینها معمولاً آن دسته‌ای از خوش‌نویسان هستند که قبلاً تمرین خط داشته‌اند و یا فطرتاً در این زمینه با استعداد بوده‌اند.

میرعماد

مراحل آموزش

آموزش خوش‌نویسی به شش مرحله تقسیم می‌شود:

۱. ابتدایی

در مرحلهٔ ابتدایی هنرجو یا شاگرد به خط استاد نگاه می‌کند و حروف و کلمات ساده را تمرین می‌کند. آموزش خوش‌نویسی براساس نقطه است و بنابراین نگاه هنرجو باید دقیق باشد. در این مرحله انتظار نمی‌رود که هنرجو کلمه و یا حرفی را در حد استاد مشق کند، همین قدر که تمرین کند و بکوشد که شبیه خط استاد بنویسد کفایت می‌کند.

۲. متوسطه

در مرحلهٔ متوسطه که در واقع هنرجو با سطرنویسی آشنا می‌شود باید به ترکیب کلمات، حرکات و گردش قلم توجه کند. در این مرحله هنرجو سطرنویسی می کند و قوانین مربوط به آن را که توجه به خط کرسی و راست‌نویسی است پی می‌گیرد. معمولاً استادان در این دوره کمتر به دوایر توجه می‌کنند و کشیده و ترکیب و به قاعده نوشتن (بر اساس نقطه) مد نظرشان است.

۳. خوش

در مرحلهٔ خوش که دورهٔ نسبتاً سخت خوش‌نویسی است، تعلیم هنرجویان به بیت است، گاه استاد مصرعی را می‌نویسد و ترکیب مصرع دوم بر عهدهٔ شاگرد است و گاهی استاد خود، بیت را به طور کامل می‌نویسد و ترکیب می‌کند تا شاگرد در مشق نظری بتواند جایگاه حروف و کلمات را تجزیه و تحلیل کند. پس از مشق نظری و قلمی هنرجو می‌تواند ابیاتی را که دوست می‌دارد، ترکیب کند و نزد استاد ببرد و با هم‌فکری با دیگر هنرجویان دربارهٔ ترکیب نهایی به لحاظ زیبایی‌شناسی به نتیجه برسند.در این جا هنرجو می‌تواند کتابت را نیز آغاز کند. کتابت از جمله اركان خوش‌نویسی است که بسیار حوصله‌سوز است. در این نوع نوشتار، دقت، تیزبینی، آرامش و صبوری بسیار مهم است.

۴. عالی

در مرحلهٔ عالی خط هنرجو به مرحله‌ای رسیده است که می‌تواند چلیپا و قطعه بنویسد، به‌علاوه انتخاب خط دوم نیز ضرورت دارد، گرچه اکنون انتخاب خط دوم اجباری است. برای دریافت مدرک ممتاز و استادی باید خط دوم – شکسته نستعلیق یا نسخ یا ثلث – را امتحان داد. دورهٔ عالی مرحلهٔ گذار و شکل‌گیری خط است؛ به این مفهوم که دیگر هنرجو از سبک استاد مشخصی پیروی می‌کند و مثلاً به شیوهٔ کلهر، یا میرعماد، یا امیرخانی یا اخوین… می‌نویسد.در این دوره نیز هنرجو می‌تواند با نوشتن چلیپا (دو بیت به شکل صلیب) قدرت خوش‌نویسی خود را نشان دهد. در واقع در مرحلهٔ عالی، خوش‌نویس می‌کوشد تا خط و مهارت‌های خطاطی خود را به استاد نشان دهد. در این جا هنرجو دیگر قواعد و ضعف‌ها را می‌شناسد و اساساً نباید در قواعد ضعفی دیده شود و زیبایی نیز باید به مرحله‌ای از کمال رسیده باشد. باید بتواند کتابت را خوب بنویسد و قطعه‌ای را که باید کتابت کند از هر نظر درست و دقیق باشد، هم به لحاظ قاعده و هم زیبایی.

۵. ممتاز

در مرحلهٔ ممتاز هنرجو به مرحلهٔ تعليم نزدیک شده است. دیگر خود با تبحری که هم در خط اول و هم خط دوم و هم‌چنین کتابت حاصل کرده باید بتواند آموزش دهد. در این مرحله هنرجو می‌تواند دربارۀ خط اظهارنظر کند، شیوهٔ نگارش او شکل گرفته و ثبات یافته است.

۶. استادی
با این توضیحات استاد کسی است که پیوسته در حد عالی و ممتاز بنویسد. قواعد و سبک‌ها و شیوه‌ها را بشناسد. و صاحب سبک باشد و قابلیت آموزش داشته باشد. علی‌رغم تنوع فراوانی که در خوش‌نویسی وجود دارد، نگارش هر خوش‌نویسی دارای ساختمانی همگن است.
شناخت شیوهٔ یک استاد در گرو توجه به نکاتی ورای اصول و قواعد خطاطی است و آن ریزه‌کاری‌های ویژه‌ای است که در خط خود به کار برده است و در خط دیگری کمتر دیده می‌شود، از جمله: گردش‌های خاص، درازی و کوتاهی مدّات (کشیده‌ها)، گودی و کم‌عمقی در مدّات و دایره‌ها و تیزی و تندی و ملایمت، خشکی و نرمی، فربهی و لاغری، انبساط و انقباض، صافی و صنار گرفتگی، سواد و بیاض در حلقه‌ها و گره‌ها و غیره و اعتدال میان همهٔ این رموز و قرار نقطه‌ها.

آن طور که شیوه‌ها در خط نستعلیق مشخص می‌شود در دیگر خطوط شناخته نمی‌شود. به این ترتیب در این نوع خط دو شیوه است که منظور خوش‌نویسان بوده است، یکی شیوهٔ میرعماد (الحسنی قزوینی) و دیگری شیوهٔ کلهر و در خط شکسته نستعلیق شیوهٔ درویش عبدالمجید و امیرنظام گروسی. البته نوشتن به شیوهٔ کلهر به این مفهوم نیست که استاد صرفاً مجاز است به همان شیوه خوش‌نویسی کند بلکه دقیقاً به همین دلیل مجاز است سبک‌های دیگر را هم بنویسد و یا یک سبک را با سبک دیگر تلفیق کند و سپس به شیوهٔ خاص خود دست یابد.

برای شناسایی مراتب خطوط استادان و مقایسه، بهتر است که قطعات آنها را بر مبنای اصول و قواعد کلی خط (یعنی دوازده قاعدهٔ آن) سنجید. به این منظور دوازده ركن (قاعده) که پیش از این دربارهٔ آن سخن به میان آمد و اساس تمام خطوط است، تعریف می‌شوند:

ترکیب: ترکیب بین اجزاء حروف و کلمات که هم جزیی و هم کلی است و به نحوهٔ استفاده از ترکیبات جزیی در سطر گفته می‌شود.

کرسی: نحوهٔ نگارش و فاصلهٔ کلمات و حروف نسبت به سطر است.

نسبت: رعایت اندازه‌های حروف و نسبت‌های آنها با یکدیگر است.

ضعف: ضعیف‌ترین و نازک‌ترین قسمت‌های حروف به ویژه ابتدا و انتهای آنهاست

قوت: ضخامت کامل حروف که با تمام قلم نوشته شود.

سطح: خشکی موجود در بعضی از حرف‌هاست.

دور: دوایر و به خصوص دایره‌های اصلی مثل ن، ق، و، ل، ص، ض، س، ش.

صعود مجازی: بالا رفتن شمره‌ها که به صورت حقیقی و مجازی است. در علا صعود حقیقی و در ن صعود مجازی موجود است.

نزول مجازی: نیز به صورت مجازی و حقیقی است که «م» نزول حقیقی و «ح» نزول مجازی دارد.

اصول: رعایت نکات ذکر شده در نوشته را اصول گویند.

صفا: خط به جایی می‌رسد که خط خوش‌نویس از هم‌عصرانش متمایز می‌شود.

شأن: که هم از رعایت یازده اصل قبلی و هم از سیروسلوک معنوی در خط پدید می‌آید. در این جا بد نیست به دو اصطلاح دیگر خوش‌نویسی اشاره شود یکی «سواد و بياض» (سیاهی و سفیدی داخل حلقه‌های صاد، ضاد، طا، ظا، فا، قاف، عین، ها و …) و دیگری «ارسال» که مراد از ارسال سُر دادن و رها ساختن قلم است به صورت آزادانه مثل دُمِ «م» در نستعلیق و انتهای «ی» در شکسته نستعلیق.

ابزار خوشنویسی

ابزارهای خوشنویسی

وسایل کار در خوش‌نویسی تقریباً محدود است و هر کدام از آنها می‌توانند عمری طولانی داشته باشند: قلم، قلمدان، قلم‌تراش، قط زن، دوات (شامل لیقه و مرکب) هم‌زن لیقه و مرکب (وسیله‌ای که سر آن پهن و دسته‌اش مخروطی است)، سنگ رومی یا حجازی (برای تیز کردن قلم‌تراش)، تکه‌ای پارچه از پشم یا حریر (برای خشک کردن قلم)، مِسطَرَه (مَسطر) (برای تعیین سطرها)، زیردستی یا زیرمشق (با رویه‌ای صاف و نرم) از جنس مقوا یا چرم، کاغذ که باید صاف و نرم باشد. که از این میان نکاتی در مورد قلم، قلم‌تراش و قط زن توضیح داده می‌شود.

قلم: قلم مهم‌ترین ابزار نوشتن است. در خوش‌نویسی از قلم‌های مخصوص (قلم‌نی) استفاده می‌شود. قلم‌نی خوب باید نه خام باشد نه سوخته، باید سرخ باشد (سرخ تیره کفه‌ای متمایل که به قهوه‌ای بزند ). راست باشد و گره‌دار نباشد. اندازهٔ درازای آن باید به حدی باشد که احساس راحتی کرد. نه خیلی بلند که سنگین شود و نه خیلی کوتاه که تسلط بر آن از دست برود.

اهل خط برای هر نوع خط تراش خاصی را مقرر داشته‌اند و به این ترتیب تراش قلم از درشت (جلی) تا ریز (خفی) متفاوت است. بنابراین خوش‌نویسی که به چندین نوع خط می‌نویسد قلم‌های مختلف و متعددی به کار می‌برد. برخی گفته‌اند که خوب تراشیدن قلم نصف خط است. بهتر است که تراش قلم از طرف رویش نی باشد یعنی از سر آن. در تراشیدن قلم چهار عمل صورت می گیرد: «برداشتنِ روی قلم (فَتح) تراش پهلوهای قلم (سخت) فاق قلم یعنی شکاف دادن دم قلم (شَق) و قطّ (زدن سر قلم) و اگر پشت‌برداری قلم را که مخصوص قلم‌های درشت است به حساب آوریم پنج عمل خواهد شد.» (فضائلی، ۱۳۷۶، ص ۶۰) نام‌های قسمت‌های مختلف قلم تراشیده را در تصویر می‌بینید.

معمولاً پس از تراش قلم و تعیین میدان آن و تراشِ پهلوها، آن را فاق می‌دهند تا مرکب راحت‌تر و به طور یکنواخت بر کاغذ بنشیند و کار نوشتن آسان شود. در فاق، نیش قلم‌تراش را بر وسط نوک قلم می‌گذارند و با مختصر فشاری، شکاف ایجاد می‌کنند.

طرف راست قلم را قسمت وحشی یا نیش قلم و طرف چپ را افسى می‌گویند. پس از فاق نوبت به قطّ قلم می‌رسد. برش نوک یا عرض قلم که معمولاً جهت‌دار است و نسبت به سطح دارای زاویه است. برای قطّ باید قلم‌تراش را کمی به پهلو خواباند و سپس به طور قائم و راست (قلم را روی قط‌ زن گذاشته به طوری که کاملاً بر آن مماس باشد) قطّ آن را محرف و متمایل به راست می‌زنیم. قط قلم برای انواع خط متفاوت است.

قلم تراش: برای آن که قلم درست و اصولی تراشیده شود دو قلم تراش ضروری است. یکی برای برداشتن میدان قلم که باید ستبر و پهن باشد تا عرض قلم هموار شود و برای قطّ نیز به کار رود، دوم برای خالی کردن پهلوهای قلم که باید قلم‌تراش باریک باشد. امروزه چاقوهای قلم‌تراشی به صورت دو طرفه است، یک طرف دارای تیغهٔ پهن و طرف دیگر تیغهٔ باریک دارد. در این زمینه نیز استادان نامداری هستند که در این کار به طور حرفه‌ای (ساخت چاقو) کار می‌کنند.

قط زن: قط زن یا از چوب سخت مثل آبنوس است و یا از استخوان عاج. قط زن باید صاف و محکم باشد. امروزه از کائوچو نیز برای ساختن قط زن استفاده می‌کنند.

کاغذ: که باید ملایم و صاف باشد و خشن، پرزدار، ناصاف و بسیار لغزنده نباشد. بر روی کاغذ خوشنویسی نباید مرکب پخش شود. کاغذ زبر و ناهموار نوک قلم را می‌ساید و نوشتن را به‌ویژه درکشیده‌ها مشکل یا ناممکن می‌کند، از طرفی نوشتن بر کاغذهای لغزان و شیشه‌ای از اختیار و تسلط خوشنویس می‌کاهد، بنابراین نوع متوسط آن مناسب است. امروزه کاغذهای گلاسه، به ویژه گلاسهٔ مات، برای نوشتن مناسب اند هر چند که در صورت عدم دسترسی می‌توان از طریق مالیدن صابون خشک روی کاغذهای معمولی تاحدودی کاغذ را برای نوشتن آماده کرد.
مرکب: که باید مخصوص خوشنویسی باشد. بیش از همه مرکب مشکی و پس از آن قهوه‌ای کاربرد دارد. رنگ‌دانه اصلی مرکب خوشنویسی دوده‌است و مواد دیگری مانند صمغ عربی، زاج و مازو نیز برای چسبندگی رنگ‌دانه‌ها و قوام یافتن مرکب، به آن می‌افزایند. مرکب خوشنویسی امروزه در بازار به دو صورت مایع و خشک عرضه می‌شود. مرکب مایع آماده استفاده‌است اما مرکب خشک را باید سایید، سپس آن را در آب جوشیدهٔ ولرم یا گلاب حل کرد. این محلول را باید در ظرف سربسته به نرمی و در مدت زمان طولانی تکان داد. به‌این عمل «صلایه دادن» می‌گویند. صلایه در کیفیت مرکب و کشش آن بسیار مؤثر است. برای رقیق کردن مرکب خوشنویسی آب مقطر یا جوشیدهٔ سردشده از آب معمولی بهتر است، و بهتر از آن گلاب یا آب ریحان یا آب مازو است.
دوات: به ظرفی که مرکب لیقه دار در آن قرار می‌گیرد دوات می‌گویند.مناسب است که از دوات مسی استفاده گردد چرا که به گفته اساتید گذشته یکی از راه های سالم ماندن مرکب استفاده از دوات مسی است. یون های مس از کپک زدن مرکب جلوگیری می کند و حتی در کشش و پوشش مرکب که امر مهمی در نزد خوشنویسان حرفه ای است تاثیر بسزایی دارد.

لیقه: الیافی است که درون دوات قرار داده می‌شود تا مرکب را به خود بگیرد و آمادهٔ نگارش سازد. معمولا جنس لیقه از ابریشم بوده و در میزان مرکب گیری قلم مؤثر است. تنظیم مرکب می بایست به گونه ای باشد که زمان واژگون شدن دوات مرکب از آن به بیرون نریزد و از طرفی حین مرکب برداری نگارش یک یا چند حرف میسر باشد. کتابت نویسان ترجیح میدهند تنظیم مرکب طوری باشد که بتوانند یک کلمه یا چند کلمه را با یک مرکب برداری تحریر نمایند. در اینجا اهمیت مقدار و جنس لیقه، غلظت مرکب و حجم و جنس و شکل دوات مشخص میشود.

زیردستی :یا زیرمشق از جنس مقوا یا چرم و غیره؛ که باید رویه‌اش صاف، نرم و ملایم (میانگین سخت و سست و کلفت و نازک) باشد و لغزندگی نداشته باشد. همچنین باید ابعادی نه‌چندان بزرگ و نه‌چندان کوچک انتخاب کنند تا مزاحم کار خوشنویسی نشود. گفته‌اند بهتر است که دو چرم منفصل را بر روی هم گذاشته، دو گوشه آن که طرف چپ است را با چند بخیه محکم کنند و اگر آن دو قطعه چرم از چرم بُلغار باشد که دانه و موجش را برطرف کرده باشند، بهتر است.
مِسطره: یا مِسطر که ابزاری که به خوشنویس در کار نوشتن بر روی خطوط موازی و تعیین سطرها و تشخیص حدود آن‌ها کمک می‌کند. در گذشته به این منظور بر روی قطعه مقوای ضخیمی نخ‌هایی را با فاصله منظم قرار داده و محکم می‌بستند، سپس کاغذ را بر روی آن گذاشته و با فشار دست، اثر نخ‌ها را بر روی کاغذ منتقل می‌کردند. اما امروزه به این منظور بر روی کاغذی خطوط و جدول‌های مورد نظر را پر رنگ کشیده و زیر کاغذ خوشنویسی قرار می‌دهند تا حدود و سطرهای کار از پشت کاغذ نمایان باشد. یا به وسیله خط کش و مداد کم رنگ خطوط را ترسیم و پس از خطاطی آن را پاک می‌کنند.
به‌غیر از وسایلی که نام برده شد چند ابزار فرعی دیگر نیز در کار کتابت استفاده می‌شود؛ مانند قیچی یا کاتر برای بریدن کاغذ، دو خط‌کش مدرّج کوچک و بزرگ و گونیا (برای کتیبه‌نویسی چند گونیا لازم است)، خط‌کش T به همراه چند مداد سیاه و قرمز، و انواع کاغذها و مقواها.

بعضی از استادان پیشین، خود مرکب دلخواه را اعم از مشکی و رنگ‌های مختلف می‌ساختند و کاغذها را برای این که قابل نوشتن شود آهار داده و مهره می‌زدند. آنان اغلب وسایل و لوازم و کارهای کتابت را خود تهیه می‌کردند؛ از قبیل تهیه سطر و جدول‌کشی، تذهیب، زرافشانی، رنگ آمیزی کاغذ حتی تجلید و صحافی و غیره؛ ولی امروزه چون انجام این امور مستلزم صرف دقت بسیار و خارج از وقت و حوصله‌است، افرادی دیگر به این خدمات مشغولند و شرکت‌های تولیدی و کارخانه‌های کاغذسازی، صحافی‌ها و غیره و نیاز را تأمین می‌کنند.

ابزار خوشنویسی

اساتید بزرگ خوشنویسی ایران

میرزا محمدرضا کلهر

میرزا محمد رضای کلهر فرزند محمد رحیم بیک کلهر کرمانشاهی از خوش نویسان به نام دوره ناصرالدین شاه قاجار به شمار است. محم درحیم از سردسته های ایل کلهر بود که اولاد ارشدش موسوم به نوروز علی بیک جانشین پدر گردید.
لکن میرزای کلهر از روی ذوق و علاقه و قریحه ذاتی به مشق خط نستعلیق راغب گردید. و از سن جوانی به تهران آمده و پیش میرزا ابو محمد. و میرزا محمد خوانساری شاگرد میرزا محمد مهدی خوانساری استاد خط زمان مشق می کرده است. (از خطوط میرزا مهدی مذکور کتیبه ی زیبای سر درب مسجد شاه تهران است.)
میرزا رضا پر اثر تحمل رنج و کوشش زیاد و نشان دادن نبوغ ذاتی خود در خط نستعلیق سرآمد خوش نویسان روزگار خود از کار درآمد و سبك جدیدی را بر روی کار آورد که بی تردید بعد از میر عماد قزوینی وی اختراع کننده قسمتی از قواعد و آداب خط و خوش نویسی گردید و روش خط نستعلیق فعلی تا حدی مولود افکار و سلیقه و قوه ابتكارات اوست.باید افزود که البته میرزا همان رویه میرعماد را دنبال کرد منتهی سلیقه های خود را به آن اضافه نمود، فی المثل کوتاه نوشتن مدها و کوچک کردن شمره ها یا دوایر و نیز تغییراتی در سایر قواعد و ترکیبات خط به عمل آورده تا در واقع همان اصول خط میرعماد باکیفیت نوی ظهور کرد.

کلهر خوشنویسی است که بعضی وی را تالی میرعماد می دانند. آثار کلهر به ندرت به دست می آید و سیاه مشق های وی غالباً رقم ندارد. در معیار و ارزش هنرشناسی ایران در قرن سیزدهم او از کسانی است که آثار بدیع و غنی خلق کرده و ارمغان موهبت آمیزی را برای هنر خوشنویسی به ارمغان آورده اند. و لذا نامشان چون خورشیدی طالع در آسمان هنر می درخشد. از آثار کلهر آنچه به چاپ رسیده بدین شرح است:

۱. دیوان قاآنی ۲. دیوان یغما جندقی ۳. دیوان فروغی بسطامی ۴. مخزن الانشاء ۵. فیض الدموع ۶. سفرنامه ناصرالدین شاه به خراسان ۷. سفرنامه ناصرالدین شاه به کربلا ۸. روزنامه شرف ۹. روزنامه اردوی همایون ۱۰. وقایع اتفاقیه ۱۱. ریاض المحبین- و از اهم آثارش یک نسخه فیض الدموع (خطی) موجود در کتابخانه سلطنتی ایران می باشد.

این خطاط بزرگ بیشتر اوقات شبانه روز خویش و به قولی شانزده ساعت آن را صرف امور خط نویسی می کرد و برای امرار معاش به کتابتی مختصر و دریافت مزدی اندک می ساخت و نیز شاگردانی را تعلیم می داد و ماهیانه پنج ریال (به پول آن ایام) از هر یک از تلامیذ بابت حق التعلیم دریافت می داشت. از میان شاگردان معروف کلهر، ملک الخطاطین و صدرالکتاب از مبرزین خطاطان هستند ولی با این همه نه این دو نفر و نه سایرین به قدر عمادالکتاب موجبات اشاعه و انتشار شیوه انحصاری وی را فراهم نساختند.

ناگفته نماند که از شاهکارهای خط نستعلیق در دوره اخير خط میرزا محمدحسین سیفی (عماد الکتاب) در زندان است که سبك اعجاب آوری را حفظ کرده و کمال زیبائی هنر خط را ارائه می دهد و هر هنر شناسی آن خطوط عالی را بنگرد مسحور پنجه ی قادر و مبهوت کلک افسونگر وی گردیده و روح پر فتوح او را شاد می نماید.

و زبان به تقدیس و تحسین او می گشاید با شرحی که گذشت اغلب خوشنویسان بعد از میرزا محمد رضای کلهر دانسته یا ندانسته بلاواسطه یا مع الواسطه از تلامذه او هستند.

باری کلهر مدتی در محله سنگلج در محل دباغ خانه، خانه محقری در اجاره داشت و در آنجا سکونت کرده بود. اثاثیه خانه این مرد عبارت بود از چند تکه حصیر و چند قطعه نمد پشمی و در آمد او در یک ماه بالغ بر بیست تومان نمیشد که با آن به سختی تمام زندگی می کرد.
میرزا رضا با وجود دارا بودن خط خوش شعر نیز می سروده و خوب معانی شعر را می فهمیده است و از سروده های او فعلاً در حدود یک هزار و پانصد بیت در دست است کلهر به واسطه خوشنویسی و وارستگی مورد احترام تمام رجال و اعیان بود مخصوصاً میرزا محمد حسین خان فروغی (ذکاء الملک) وی را خیلی معزز و محترم می داشت. بالاخره کلهر در روز جمعه ۲۵ محرم الحرام سال ۱۳۱۰ هزار و سیصد و ده هجری قمری درگذشت و در قبرستانی که اکنون (در حسن آباد) محل اداره ی آتش نشانی شهرداری است مدفون گردید یادش گرامی باد هر چند که از کالبد خاکی او اثری باقی نیست.

میرزای کلهر

میرعماد بزرگترین استاد مسلم خوشنویس ایران

میرعماد حسنی سیفی قزوینی (۹۶۱ – ۱۰۲۴ هجری قمری) از سلسله سادات گرام حسینی قزوین و از خوشنویسان مشهور و استاد چیره دست خط نستعلیق در عهد شاه عباس بزرگ صفوی ۹۹۶- ۱۰۳۸ و شهره آفاق و معروف اقطار است. اجداد او در دستگاه پادشاهان صفویه دارای مناصب و مشاغل کتابداری و استیفاء بوده اند خاصه میرحسنعلی جد اعلای او از کتّاب و منشیان معروف ذیشأن و ملقب به حسنی بوده است.

با اینکه شجره حسینی داشتند، میرعماد نظر به اینکه با (عمادالملک) که یکی از بزرگان دربار پادشاه بود معاشرت داشت و طریق ارادت نسبت به وی می ورزید ملقب به (عماد) گردید. میرعماد در زمان جوانی در قزوین که مسقط الرأس وی بود به کسب فضائل و معلومات متداول عصر پرداخته سپس متوجه تعلیم خط گردید. ابتداء شاگرد عیسی بیک رنگ نگار بوده و پس از مدتی نزد مالک دیلمی در یکی از قراء قزوین به تکمیل خط همت گمارد تا به جائیکه حسن خط شاگرد از استاد در گذشت و خود حس کرد که از این استاد مستغنی شده است چون آوازه شهرت خط ملا محمد حسین تبریزی را که او نیز در حسن خط از استادان بی نظیر بود شنید به شوق خدمتش به تبریز شتافت و آنقدر سرگرم خط گردید که گویند در سه سال فقط یک بار بیشتر مجال نکرد که موی سر بسترد.

روزی یکی از قطعات سیاه مشق خود را نزد استاد نهاد و با کمال ادب در برابر ایستاد. استاد چون آن خط را دید تعریف نمود و گفت: (تو نیز ای فرزند سعی کن روزی چنین توانی نوشت و گر نه قلم زمين گذار) میرعماد به استاد عرض کرد که این خط را خود نوشته ام استاد در بحر حیرت فرو رفت و فوراً خط را بوسید و بعد از تشویق بی اندازه فرمود: (در کشور خط امروز سلطنت تو را مسلم است و تمام دست ها زیر دست تست) و همین سخن در حکم گواهی نامه تحصیلی هنر خط میرعماد بود، طولی نکشید که بر همه محقق شد در قلمرو خط استادی مسلم است. میر چون دانست به مقام اجتهاد در رشته خط نستعلیق رسیده است بنا بر اشاره استاد به روم رفت و در آنجا مدتی به سیر و سیاحت و ملاقات اساتید خط آن دیار پرداخت و وزراء و اعيان روم به خدمتش می شتافتند. در این سفر از میر خطوط زیادی در روم به یادگار ماند سپس به خراسان رفت و مدتی هم در هرات ماند بعد به قزوین برگشت در همه این بلاد علاقمندان به خط به خدمتش رسیده از هنر و کمال او استفاده می نمودند.

میرعماد

خطوطش در ساختمانهای باقیمانده از عهد صفویه در قزوین فراوان است و از جمله : کتیبه ی حمامی است که این شعرها از آن است:

بر امیر گونه به یک میمون باد                        این عمارت به حق آل رسول
هر که در وی رود صفا یابد                            به دعا گوئیش شود مشغول
همچنین خط میر – روی سنگ های مقابر در امامزاده قزوین فراوان بوده که به واسطه خوشی خط برده اند و یا به مرور ایام شکسته و از بین رفته است میرگاه به تفریح و تفرج سوی رودبار رشت و گیلان نیز می رفته و عموم طالبان خط به حضورش شتافته و بهره می یافتند تا سال ۱۰۰۸ هجری که آوازه هنرپروری در بار صفویه در افواه پیچید و دانشمندان و هنرمندان از شهرها روی به اصفهان می آوردند. میرعماد هم عازم اصفهان گردید و در دربار شاه عباس بزرگ مورد مرحمت و تفقد شاه هنردوست و احترام خاص امرا و رجال و درباریان قرار گرفت. دیری نپائید که شاگردان فراوانی از طبقات مختلف به دور این شمع فروزان هنر جمع آمدند و کسب فیض نمودند. از خطوط نستعلیق جلی او فقط در تکیه میراصفهان واقع در قبرستان تخت فولاد که در یکی از حجرات آن تکیه قرب قبر میرابوالقاسم میر فندرسکی است این غزل حافظ به مطلع :

روضه خلد برین خلوت درویشان است          مایه محتشمی خدمت درویشانست
از میر عماد یک پسر به نام میر ابراهیم و دختری به نام گوهر شاد بازماندند که هر دو خوشنویس بوده اند و بعد از قتل میرعماد با سایر خویشاوندان از بیم رؤسای قزلباش و دیگر دشمنان و معاندین جلای وطن کردند و گروهی به عثمانی و عده ای هم به هند رفتند. این بود شرح احوال میرعماد قزوینی استاد در تاریخ خط ایران به طور اجمال با مدارک مختصری که در دست است.

میرعماد

           
 

نظر کاربران :

هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *