تزیین روی اشیای فلزی به ویژه با طلا، نقره، برنج و گاهی اوقات هم مس و آلیاژ نیکل سفید به روشهای گوناگونی انجام میشود که مردم آن را قلمزنی مینامند.در جنوب مثلاً شیراز، مقصود آن روش کندهکاریست که در کتابهای هنرهای باختری آن را repousse مینامند و هنرمندان ایرانی آن را منبتکاری یا برجستهکاری و سازندة آن را منبتکار مینامند. منبتکاری یک نوع تغییر شکل نرم فلز است که با قلمهای نوک گرد و نیز تیز انجام میشود و از زیر و رو آن را چکشکاری میکنند.در تهیه مقدمات این کار قلمزن (یا قلمزن منبت) شیئی را که باید روی آن قلمزنی شود با آمیختهای از قیر و خاکستر گرم پر میکند که پس از خنک شدن سفت میگردد، به طوری که آن را میتوان برید و شکل داد، معهذا آنقدر انعطاف دارد که وقتی قلمزن با قلم خود فلز را به عقب میزند راه میدهد برای اشیاء تخت مثل سینی، دوری و غیره یک تختهٔ چوبی به اندازه ظرف مزبور انتخاب و دو و نیم تا پنج سانتیمتر قیر و خاکستر روی آن میکشند و سینی و یا شیئی فلزی را گرم کرده روی آن میچسبانند.
کار که بدین ترتیب آماده شد آن را روی کنده چوبی که در اصفهان خیلی کوتاه است و به زمین فرو رفته است میگذارند. قلمزن کار را با یک تسمهٔ چرمی که دور آن شیئی و زانوانش بسته شده است گیر میدهد و در حالتی که زانو زده است پشت آن قرار میگیرد و آن شیئی را محکم فشار میدهد. وقتی که لازم شود که کار را بردارد زانوی خودش را بلند میکند و بدين ترتیب تسمه شل میشود و در آوردن آن آسان میگردد. در شیراز این کنده بلندتر است و یک تخته نشیمنی به کنار آن وصل شده است.
قلمزن پایش را روی تسمهٔ چرمی گذاشته فشار میدهد و کار را پایین نگه میدارد. قسمتهایی را که باید آرایش شود نخست با آمیختهای از گچ و آب و سریش که زود خشک میشود رنگ میکنند، و نقشه و طرح مورد نظر را با مداد روی این زمینه میکشند با پرگار دایرهها را میکشند و رویهٔ آن را با فواصل مساوی از حاشیه تقسیم میکنند. در اصفهان کارهای زیادی را به صورت انبوه و پشت سرهم انجام میدهند معمولاً نقشه را روی کاغذ کشیده و خطوط اصلی را با سوزن سنبه میکنند. این الگو را روی زمینهٔ آمیخته گچ که در بالا اشاره شد قرار داده و با کیسهٔ خاک زغال روی آن گرد زغال میپاشند.
حال قلمزن آماده است که کار خود را با قلم و چکش قلمزنی که یک طرف آن صاف و طرف دیگر تیز است شروع کند. هر نوع طرح یک نوع قلم منبتکاری ویژهٔ خود دارد. قلمهای منبتکاری را از فولاد آبداده (خشکه) میسازند. نخستین اقدام در منبتکاری عبارت است از تعقیب خطوط اصلی (کار قلمگیری یا نیمبر) نقشه که برای آن با قلم منبت دارای لبهٔ خطی کوتاه (قلمپرداز) و یا قلم منبت دارای لبهٔ خطی بلند (قلم قرسوم) به کار میبرند.
برای خطوط گرد تعدادی از قلمهای نیمکمانی به نام ناخنی که دارای خمهای گوناگون است به کار برده میشود. پس از اینکه خطوط اصلی منبتکاری شد زمینهٔ آن را با یک قلم بزرگ مربعی (قلم بوم یا قلم کف تخت) فرو میبرند. در مورد کارهای مدور از یک قلم تخت بیضوی (قلم خوشه) استفاده میکنند، نیموار هم قلم مربع شکل با گوشههای گرد است. پس از اين دو عمل فلز باید خشک شده و تافته و یا نرم گردد پس از اینکه آن را از تختهٔ چسب جدا کردند روی کوره گرم میکنند و در مورد ظروف میان تهی، قیر و آمیختهٔ آن را گرم کرده بیرون میریزند.
اگر قرار باشد نقش آن را برجسته کنند، قسمتهای مورد نظر را از پشت با چکش و با قلم خوشه برجسته میکنند. برای روسازی بار دیگر قیر به کار میبرند. خطوط اصلی را تصحیح میکنند، با قلم سایهانداز روی آن را سایه میاندازند و زمینهٔ آن را دوباره چکشکاری میکنند تا دانههای یکنواخت داشته باشد این کار با قلمی که آن را قلم «یک تو» مینامند و ته گرد کوچکی دارد انجام میشود، برای دانههای ظریفتر از سنبه استفاده میکنند. قلمهای ویژه دیگر این کار برای روسازی یا کار قرسوم عبارتند: قلم دوتو که دارای دو دایره هم مرکز (متحدالمرکز) است، قلم درختی که دارای انتهای بیضی است، قلم بادامی که ته آن شکل بادام را دارد و قلممویی که خطوط موازی مویی و قلم گُرسواد که خطوط متقاطع را علامتگذاری میکند.
اگر قرار باشد قسمتی از آن مشبک شود با قلم نوک تیز (قلم نیمبر) که اندازههای مختلف دارد به شکل خطوط راست یا منحنی در همین مرحله انجام میشود. بار دیگر قیر را برمی دارند و ناهمواریها (پیلیس) را با سوهانکاری صاف میکنند. قطعه را بار دیگر تابیده و سپس شستشو میدهند. سیم را اغلب با دودهٔ چراغ و نفت یا با گوگرد سیاه میکنند پرداخت آخری رویهٔ نقره نقشهای برجسته را درخشان کرده و زمینهٔ آن را سیاه باقی میگذارد تا تضاد داشته باشد. در شمال ایران روش دیگری به کار برده میشود کندهکاری را هم به طور کلی قلمزنی مینامند ولی اگر بخواهیم که واژه درست آن را گفته باشیم باید آن را با قلم کندن نامید که معنیاش کندهکاری با قلم است.
در این بخش از کشور فلز در حقیقت به تکههای کوچکی بریده میشود. در اصفهان این نوع کار را قلم عکسی مینامند. در تهران، قم، کاشان و اصفهان اکثر کندهکاران هر دو روش را به کار میبرند و اغلب ترکیب این دو روش وقتی به کار میرود که روی سطح قلمزنی شده حکاکی شود تا جزییات خطوط و سایهها به طرز جالبی مشخص گردد. در محلهایی که حکاکی میکنند برای برداشتن سوالهها دو روش مختلف را توأم میسازند. در شمال کشور مثل تبریز و زنجان و تهران ابزار کندهکاری دستههای چوبی دارد. حکاک قلم را با فشار دادن روی دستهٔ آن به داخل فلز فرو میکند.
در مرکز ایران یعنی اصفهان و کاشان ابزار حکاکی شبیه به قلمهای منبتکاری است به جز اینکه این ابزار لبههای تیزی دارند که با زاویه ۶۰ درجه بریده شدهاند و همیشه روی سنگ سمباده آن را تیز میکنند. حکاک با ضربات مرتبی که با چکش سبک وارد میآورد قلم خود را حرکت میدهد و خطوط نقشه را دنبال میکند. یک نوع دیگر از کارهای تزیینی سوراخدار کردن یعنی مشبک یا شبکه سازیست که از مصدر شبک عربی گرفته شده است و معنی آن در عربی تورسازی است. این کار اغلب به وسیلهٔ حکاک انجام میشود ولی اگر کار به اندازهٔ کافی باشد یک کارشناسی یعنی مشبک کار آن را انجام میدهد.
در اصفهان و تهران این نوع کارها روی اشیایی همانند عودسوز (مشبک قلعه)، حباب چراغ و گلدان صورت میگیرد. در اینجا باید از یک هنر دیگر هم نام برد و آن گوهر تراشی یا حکاکی است. برای برش سنگهای نیمه قیمتی تقاضاهای زیادی هست. مردم فیروزه، عقیق، لعل و بسیار چیزهای قیمتی دیگر را یا به عنوان زیورآلات به کار میبرند یا به عنوان حرز و دعای چشمزخم اغلب روی این سنگها دعاهای ربانی کنده شده است. کندن نشانهها یا خطوط روی سنگهای گوهری و به کار بردن آن به عنوان مُهر شخصی برای ممهور کردن اسناد، از روزگار باستان در این سرزمین متداول بوده است و هنوز هم به کار میرود.
ابزار اصلی گوهرتراش چرخ حکاکی است که محور گردان آن با یک کمانه میچرخد. در مرحلهٔ تراش خام و شکلدادن سنگ قیمتی، سنگ ساینده را به قسمت انتهایی محور یا یک چرخ پرداخت چوبی وصل میکنند و برای صیقل آن ماسهٔ تریپولی و آب روی آن میریزند.
در جاهایی که سنگهای طبیعی پرداخت وجود ندارد، گوهرتراش صفحه گردی که از آمیختهٔ سمباده و شلاک گداخته درست شده است به کار میبرد. بالاخره حکاک میتواند محور حکاکی را با چرخ بسیار کوچکتر که در نوک آن الماس اصل به کار برده شده است عوض کند.
شاگرد حکاک بیکمانه دوک را به سرعت به گردش درمیآورد. سنگ را در گیره دستی یا در موم عسل گذاشته و استاد آن را جلو الماس گردان نگه میدارد و با حرکت دادن سنگ طرح را دنبال میکند و گوهر را میتراشد. اغلب از او خواسته میشود که روی مُهرهای فلزی نام اشخاص را بکند و این افراد مردم طبقه متوسط هستند که نمیتوانند مهرهایی از سنگهای قیمتی داشته باشند. صنعتکاری که منحصراً در برش مُهرهای فلزی تخصص دارد. مهر تراش یا حکاک مهر نامیده میشود. معمولاً دکه او نزدیک در مسجد است. و در اینجا مردم بیسواد به محرران حرفهای مراجعه و نامههای خود را مینویسند.
مهری که دارای نام باشد در ایران به جای امضا پذیرفته شده است. مهرساز بوته کوچکی دارد و مهرها را مفرغ میریزد و با سوهان آنها را صافکاری میکند. حکاک پایهٔ مهر را در گیرهٔ چوبی (یا گیرهٔ دستی) محکم کرده و با قلم حکاکی نام کسان را بر آن میکند.
مهرهای بسیار ریز را با قلم با زور نقش و حکاکی میکنند و مهرهای بزرگتر را با قلم چکش. گوهر تراش و حکاک هر دو کالاهای نقرهای را برای آماده کردن سیاه قلم یا مینا شیارهای عمیق میدهند. یک نوع گوهرتراشی ویژه در خراسان متداول است که جزو صنایع مهم آن استان است. مواد خام آن فیروزه است که از معدن نیشابور در باختر مشهد یا از قوچان و کاشمر در شمال خاوری مشهد بدست میآید. فیروزه طبق کیفیات و ارزش آن درجهبندی میشود و نامگذاری قسمتهای مختلف معدن فیروزه روی این تقسیمبندی است. سنگ فیروزهٔ روشن چُغاله نامیده میشود و سنگی که رنگ تیرهتر داشته باشد عجمی.
طفول رنگ کامل فیروزهای دارد، و بین لایههای سنگها به صورت نوار و لعاب پیدا میشود. شجری عبارت از فیروزهایست که لکه داشته باشد. فیروزه تراش فیروزه را از سر معدن میخرد و معمولاً استادکار، فیروزه را از سنگهای اطراف جدا میکند و این کار را با چکش نوکتیزی که روی سنگهای اطراف فیروزه میزند انجام میدهد. شاگردان او کار پرداخت و صیقل را انجام میدهند. با اینکه بنگاههای بزرگتر در مشهد با چرخهای موتوری مجهز شدهاند بیشتر فیروزه تراشهای مشهد که شمار آنها به پانصد میرسد هنوز با دستگاه حکاکی کمانهای کار میکنند.
قسمت مرکزی متحرک این دستگاه یک دوک آهنی است، به آن شقُه میگویند و دارای یک بدنهٔ چوبی به نام تنهٔ شقه به قطره ۵ سانتیمتر میباشد. چرخ حکاکی که قطر آن در حدود ۴۵ سانتیمتر است از آمیختهٔ لاک، پیه، موم، سنگ سفید آب و سمباده ریخته شده است. این چرخ روی شقه و در مقابل تنهٔ آن با یک واشر پهن (گویک) و یک مهره به نام قرصک محکم شده است. شقه درون چهارچوب بین دو پایه میگردد که یکی از آنها را میتوان با برداشتن گره (گاز) شل کرد، این کار برای عوض کردن چرخ حکاکی لازم است.
زه رودهای دور تنهٔ شقه انداخته شده و به کمانه بسته شده است. وقتی که کمانه را جلو و عقب میبرند چرخ به گردش درمیآید و حال آنکه فقط حرکت رو به جلو مختص حکاکی است. حفاظ (چنبرهای) دور چهارچوب آن گذاشتهاند که حکاک را در مقابل پرش خردههای سنگ محافظت بکند. در مرحلهٔ اول سنگها را شکل میدهند (تریب میکنند)؛ سنگی که بدین طریق تریب شده با دست جلو چرخ سمبادهٔ در حال گردش قرار داده میشود و گاه گاهی برای اینکه خنک و روغنکاری گردد آن رادر کشکول پر آب فرو میبرند.
سنگهای خام تراش شده را بر سر یک چوب کوتاه میچسبانند. و این چسب (چسب کنده) از شلاک و موم و سفیداب ساخته شده و روی منقل ذغال آن را گرم نگه میدارند. شاگرد دکان مرتب مشغول تهیه چسب و چسباندن سنگهاست. مرحلهٔ بعد عبارت از غلطاندن این سنگهای روی چسب بر روی چرخ سمباده ظریفتر و باز هم ظریفتر است که چرخ جلا نام دارد و به جای سنگ سمباده روی این چرخ از گرد پرداخت به اسم (روبا) استفاده میکنند. هدف از این صاف کردن مجدد و یا به اصطلاح جلا کردن از میان برداشتن خراشها و جلای مات است.
پیش از آنکه پرداخت آخرین عملی شود پرداخت دیگری بر روی صفحهای از چوب بید (چرخ بید) صورت میگیرد که با خمیر گل ارمنی و آب است. صیقل و جلای آخرین به وسیلهٔ صفحهٔ چوبی چرم پوشیدهای به نام چرخ چرمی انجام میگیرد که خمیری از سفیداب و آب است. اکثر فیروزهها به شکل گرد یا بیضی است که رویه آن کم و بیش منحنی بوده و پشت فیروزه تخت (کف) و حاشیهٔ آن اریب (یا فارسی) است. حکاک در موقع عمل انگشت نزدیک به چرخ را با پارچهای به نام لته میپوشاند و بدین ترتیب دست خود را محافظت میکند.
نظر کاربران :
هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید.