قلعه سلیمان خان بوربور

بنده ملایری هستم وپدر و مادرم اهل همین روستای سلیمان بور بور، اسلامشهر آق گل هستند سلیمان بور بور یکی از خان های این ده بودند و همزمان با ایشان خان دیگری به نام علیمرادخان نیز در همین روستا بودند اگر به این روستا تشریف ببرید دوتا قلعه می بینید یکی قلعه سلیمان خان و دیگری قلعه علیمرادخان… بنده در دوران کودکی حوالی سال های ۶۰تا ۶۸ شاهد بودم که قلعه ها چه عظمت و شکوهی دارشتند چون آن زمان کاملا سالم وبدون نقص بودند وحیف که دوربین نداشتم از آن ها عکس بگیرم فقط یکی از قلعه در سال های قبل‌تر در ورودی اش به خاطر درگیری های طایفه ای سوخته بود همچنان سوخته باقی مانده بود… عظمت دیوار ها برج ها به قدری بود که تحسین هر بیننده ای را بر می انگیخت…. حدودا یکی دو سال پیش هم که به این روستا رفتم یکی از قلعه ها به دلیل ساخت و ساز های مسخره ی اهالی تقریبا نابود شده ولی یکی دیگر از بیرون کاملا سالم بود ولی چون درش بسته بود نتونستم عکسی بگیرم واز داخلش خبری ندارم.سلیمان خان وعلیمراد خان هردو انسان های خوب واهل خیر بودند و واقعاً حضورشون در روستا باعث رونق پیشرفت بود قدیم وقتی به روستا می رفتم ازدیدن آب انبار ها قنات ها مسجد وخانه های بسیار رویایی روستا چنان شور و شعف پیدا می کردم که خدا می داند. این ها مدیون بزرگ اندیشی این خان ها بود در روستا از آب قنات مسیری همچون رودخانه ی بزرگ از دل روستا عبور می کرد این رودخانه برای حرکت آب به سمت پایین روستا درقسمتی حدود ۵۰۰متر به صورت دستی کانال بزرگی کنده شده بود که عمق آن بیش از ۲۰متر می شد وآب بسیار خنک با ماهیانی فراوان داشت یادم هست که من وبرادرم تابستان به خانه پدری مان که کنار این کانال بود می رفتیم هم شنا می کردیم و هم ماهی می گرفتیم آب بسیار خنک وبسیار زلال بود ودیواره های کانال با شیب حدودا ۴۵درجه دارای درختان بسیاری بود…اسم کانال هم راهنگ بود.
متاسفانه الان معماری روستا با وجود آقایان بی سواد خالی از شعور ودارای مدرک مهندسی و دکتری دستخوش دگرگونی کامل شده وکلا نابود شده. نه آب انباری نه خانه روستایی باشکوهی هیچ وهیچ. حتی این راهنگ را هم متاسفانه پر کرده بودند. که اگر الان بود می شد یک تفرجگاه بسیار بسیار جذاب… حیف وصد حیف که مملکت به دست روستازادگان ان دیش من😜 افتاده…