برای دسترسی به دربند ماشینهای واقع در میدان تجریش را سوار میشوید و خود را به مجسمه واقع در میدان سربند میرسانید.این مجسمه در سال ۱۳۴۱ توسط رضا لعل ریاحی، پیکرهتراش و نقاش ایرانی ساخته و سپس نصب شد. ایدهٔ ساخت این تندیس در سال ۱۳۳۷ از سوی حسن وجدانخوش، از کوهنوردان با سابقه ایرانی پیشنهاد شد. سرهنگ بیات، رئیس مرکز آموزش کوهستانی ارتش، مقدمات ساخت آن را آماده کرد و «مهام»، شهردار وقت تهران، هزینه ساخت مجسمه دربند را پذیرفت. سپس امیر شاهقدمی، گروهبان ارتش و مربی کوهنوردی مرکز آموزش کوهستانی و مربی اسکی ایران به عنوان مدل به رضا لعل ریاحی معرفی شد و شهرداری هم مبلغ ۱۰ هزار تومان بابت ساخت مجسمه پرداخت.
سال ۱۳۳۸، یک سال پس از طرح این پیشنهاد مدل گچی آن آماده و در میدان سربند نصب شد، اما بارندگی و یخزدگی زمستان همان سال بود که دست و بخشی از بدن مجسمه را خرد کرد. این قسمت مدتها با پرچم ایران پوشانده شده بود تا اینکه در سال ۱۳۴۱ با پیگیریهای رئیس وقت فدراسیون، رضا لعل ریاحی تندیس سیمانی را آماده کرد که این مجسمه هنوز پا برجا است.
بعد از مجسمه دیواره مارتینال دربند در همین ابتدا به شما خوشامد میگوید. مسیر کافهها را در کنار رودخانه پیش میگیرید و کمکم ارتفاع میگیرید بعد از گذر چند پل زیبای چوبی به ده تاریخی پس قلعه میرسد بعد از گذشتن از ده به پلی فلزی میرسید که از اینجا دو مسیر مقابل شماست یک مسیر زیر پل است که بعد از گذر از پل چوبی شما را به منطقه بندیخچال هدایت میکند که محل بسیار مناسبی برای علاقهمندان به سنگنوردی است.
که هر هفته بسیاری از سنگنوردان را به سوی خود فرا میخواند و مسیر دیگر اینکه مستقیم مسیر را ادامه میدهید و بعد از گذر از چند کافه و کمی ارتفاع گرفتن دوباره به یک دوراهی میرسید که با تابلو مسیر را مشخص کرده است.
مسیر سمت چپ شما را به هتل اوسون، دیواره زیبای اوسون، آبشار بلند سوتک و در بالاتر ایستگاه پنج تله کابین و درهی پر آب ارس و همچنین قدیمیترین مسیر صعود به قله توچال یعنی اسپیدکمر دعوت میکند. ولی مسیر سمت راست که از کنار جنگلی داخل دره میگذرد، بعد از گذر از چند کافه کمی ارتفاع میگیریم شما در سمت راست خود میتوانید منطقه بندیخچال را با آن سنگهای زیبایش و همچنین سنگنوردان مشتاق را در حال سنگنوردی مشاهده کنید و همچنین دیواره بلند بندیخچال (شروین) که مانند نگینی در انتهای آن میدرخشد.
مسیر دربند را ادامه میدهید و به کافه رجب در کنار قرارگاه امداد نجات داودی میرسید استراحتی کوتاه میکنید؛ از اینجا به بعد تا پناهگاه شیرپلا باید با دقت بیشتری گام در مسیر بگذارید. مسیر بسیار سرسبز و زیباست.
بعد از گذر از آبشار دوقلو و کمی درگیری با ابزار کار گذاشته شده در مسیر به یکباره با دیدن پناهگاه شیرپلا و آبشار زیبایش خستگی از تنتان بیرون میرود. حدوداً از میدان سربند تا شیرپلا ۳۰/۲ الی ۲ ساعت زمان لازم است. پناهگاه بسیار مجهز و امکان شبمانی نیز فراهم است.
در اینجا کوهنوردان بسیاری را میبینید که بعد از استراحت در پناهگاه به سمت جانپناه امیری و قله توچال حرکت میکنند. عدهای نیز از سمت راست روانه قله کلچال می شوند و دره زیبای ارس( سمت راست )، ایستگاه پنج تله کابین توچال و چشمههای نرگس (یکی از سرچشمههای اصلی رودخانه دربند میباشند.) میباشد.
نظر کاربران :
اخرین باری که دربند رفتم دقیقا ۱۸سال پیش ودوران سربازی بود که بادوتا از دوستان از کهریزک یه روز جمعه را افتادیم خیلی زیبا بود وبرای من تداعی کننده شمال وشهر خودم بود خیلی خوش گذشت
مكاني عالي وديدني البته بايد فرهنگ سازي بشه تا برخي افراد زباله هاي خود را در اين مكان زيبا رها نكند
برای ما تهرانی ها که بار ها رفتیم جذابتی نداره و بیشتر مسافر ها به اینجا میرن.لطفا از لواشک هایی که اینجا میفروشن نخرید که معدتون سوراخ میشه
تنها ایرادش زباله هایی است که ما از خودمون به جا میزاریم .
یک جای خوب برای کسب انرژی و تفریح سالم به خصوص در پایان هفته است.
هر تهراني اصيلي از دربند خاطره خاص خودش رو داره، از ترشكهاي غيربهداشتيش تا سيد خط نويس و نيمرو با بربري و اون اردكهاي زيباي كنار رودخونه
واقعا خاطره انگيزه
بابا تهرانیه اصیل
مکان بسیار زیبا و خوش آب وهوا با رستوران های خوب و حیف که زباله زیاد ریخته بودند.
کثیف و شلوغ بود.ولی رستوران های خوبی داشت.لواشکهایی هم که برای فروش گذاشته بودن همشون اسیدی و رنگ مصنوعی بودن.ولی در کل دربند خوبه.فرحزاد بهتره
پاییز دربند فوق العاده زیباست. نقش هزار رنگ از برگهای درختان این فصل دوست داشتنی به دامنه های کوه دربند جلوه بی نظیرررر و عجیبی رو میده همینطور باران های گاه و بیگاه پاییزی، هم زیبایی اینجا را چند برابر می کنه.زمستان دربند بی نهایت سپید و سرد هست. بخاطر موقعیت جغرافیایی خاص دربند، این تفرجگاه در زمستان در اکثر مواقع پوشیده از برف میشه و باید در زمان گشت و گذار بر روی جاده یخ زده بسیار محتاط بود. چون واقعا خطرناک هست.
اومدیم تهران گفتیم بریم دربند و بگردیم ولی اصلا انتظار نداشتم با همچین صحنه هایی روبه رو بشم مسیری پر از زباله رودخونه پر از آشغال و بوی بد فاضلاب هیچ وقت دیگه بر نمی گردم دربند