آرامگاه سعد الدین نزاری قهستانی، ملقب به حکیم نزاری، سراینده و شاعر سده هفتم هجری، یکی از نقاط دیدنی و تاریخی شهر بیرجند است که در بافت قدیمی شهر واقع شدهاست. طرح آرامگاه سعد الدین نزاری قهستانی گرفته شده از معماری ایرانی-اسلامی است. آرامگاه سعد الدین نزاری قهستانی در تاریخ ۲۴/۳/۱۳۹۶ به شماره ۳۰۱۶۳ به فهرست آثار ملی ایران افزوده شد. آرامگاه سعد الدین نزاری قهستانی هماکنون در خیابان حکیم نزاری که به افتخار خود او نام گذاری شدهاست، قرار دارد.سعدالدین بن شمس الدین بن میرمحمد نزاری قُهستانی از شاعران فارسی زبان نیمه دون قرن هفتم – نیمه اول قرن هشتم هجری قمری (۱۴-۱۳میلادی) بوده است. شاعری کمتر شناخته شده ولی دارای اهمّیت شعری مهم و مناسب. سعدالدین نزاری قُهستانی در سال ۶۴۵ هجری قمری / ۱۲۴۷ میلادی در روستای فوداج از توابع بیرجند در ناحیه قُهستانی چشم به جهان گشود. بنابراین به نزاری قُهستانی هم شهرت داشته و نیز به نزاری بیرجندی مشهور بوده است. نام پدرش شمسالدینبنمحمد بود.
دوران کودکی و نوجوانی را تحت تربیت پدر خود گذراند و نگرش پدر در شکلگیری و تأثیرپذیری جهانبینی شاعر نقش مهمی داشته است. نزاری در جوانی به مطالعات کثیر و وسیع پرداخت و تنها به دروس تعلیمی مکتب و مدرسه قانع نشد. نزاری از جوانی به ادبیات و فلسفه علاقهمند بود، بر همین اساس است که در آثار و اشعار او به ادبیات و نامهای شاعرانی چون: فردوسی طوسی، نظامی گنجوی، خیام نیشابوری، سوزنی سمرقندی، سنایی غزنوی، عطارنیشابوری، و… برمیخوریم.
مشهور است در سالی که نزاری عازم سفر مکه بود گذرش به دیار سعدی می افتد و چند روزی را مهمان او می شود و وقتی پذیرایی شاهانه سعدی را می بیند به او می گوید که تو آداب مهمان داری را نمی دانی.سعدی گمان می کند که غذای او در شان این شاعر نیست که این سخن را گفته لذا در روزهای بعد با غذاها و طعام بهتری از نزاری پذیرایی می کند تا اینکه بعد از چند روز نزاری از او خداحافظی کرده و راهی سفر مکه می شود. پس از اینکه نزاری از سفر مکه برمی گردد، سعدی عازم بیرجند شده تا از نزاری دیداری کند و راه بیرجند در شهر قاین از او می پرسند که کجا می روی او پاسخ می دهد که به زیارت نزاری می روم اینجاست که می توان پی برد نزاری در آن زمان شخصیت بسیار والایی داشته که سعدی به قصد زیارت او عزم سفر می کند نه صرفا دیدن!
بعد از اینکه سعدی به بیرجند سفر کرده و وارد روستای فوداج می شود از مردمان در خصوص نزاری می پرسد که آنها او را به مزرعه ای آدرس می دهند. سعدی بالاخره به حضور نزاری می رسد و مهمان او می شود. نزاری هم در اولین وعده با نان و دوغ محلی از او پذیرایی می کند سعدی وقتی دوغ محلی را می خورد یاد سخن نزاری می افتد که پذیرایی شاهانه را قبول نداشت و مدام می گفت تو آداب مهمان داری را بلد نیستی !
تا اینکه چند روز به همین روال می گذرد و بالاخره سعدی علت آن حرف نزاری را جویا می شود و او نیز پاسخ می دهد آنطور که تو از من پذیرایی می کردی من خود را باری بر دوش تو می دیدم. که موجب زحمت تو شدم لذا در اندیشه ای بودم که زودتر از خانه تو بروم اما اینچنین که من از تو پذیرایی می کنم تو زحمتی برای من نداری و هر چه بخواهی می توانی مهمان من باشی!
عده ای از دانشجویان دانشگاه تهران به قصد گردشگری علمی عازم هندوستان بودند و شب را میخواستند در بیرجند اقامت کنند به توصیه دکتر بیرجندی بنده مأمور اسکان این دانشجویان شدم. فردای آن شب مسافران سراغ قبر نزاری را گرفتند که چون اطلاع دقیقی از آن نداشتم از مرحوم پدرم آدرسش را سؤال کرده و آنها را به سر قبر نزاری بردم این دانشجوان پس از زیارت قبر نزاری به زیارت قبر ابن حسام خوسفی هم رفته بودند. بعد از اینکه به تهران بازگشتند مقاله ای را در یکی از جراید آن زمان چاپ کرده بودند و از مردم بیرجند خواسته بودند که مانند خوسفیها که برای شاعرشان مقبره ای درست کرده بودند قبر نزاری را هم بازسازی کنند که پس از آن فرماندار وقت (مرحوم لنگری) به انجمن شهر نامه ای نوشت که در این مورد اقدام کنند.
در انجمن شهر هم تصویب شد که نامه ای به یکی از مسئولان بلندپایه بیرجندی نوشته شود و از وی درخواست شود که برای این کار اقدام کند؛ لذا چون شهرداری قبلاً زمین قبرستان متروکه را به بانک ملی فروخته بود ایشان جواب دادند که زمین مربوط به من نیست و باید زمین را از بانک ملی بخواهید که این قضیه نیز در انجمن شهر مطرح و مقرر شد نامه ای برای واگذاری مقداری از کل زمین برای ساخت آرامگاه از مدیرعامل بانک درخواست شود.
بنا به توصیه رئیس انجمن شهر این نامه را در قالب شعر نوشتم که آن اشعار به شرح ذیل است:
[ای حضرت خوش کیش ک هستی تو نکوکار ای آن که تو بخشنده چه بر دوست چه اغیار
دارم به تو پیغام من از اهل قهستان بشنو تو پیامم و هم این گفته و گفتار
بیرجند بود مدفن شخصی که بزرگ است او شهره به حکمت بود و شعر به اقطار
هم دوره سعدی است که این شاعر دانا او را بستوده است به اندیشه و اشعار
بس ناموران پیرو هم شیوه و سبکش حافظ بنموده است از آن پیروی اقرار
این شاعر با نام نزاری است که اینها دربارهٔ او هست یکی مشت ز خروار
آرامگهی داشته زمانی که به حق بود هم محفلی از اهل دل و مجمع احرار
آرامگه و محوطه اش رفته ز کف حیف شد محوطه اش بانک و شد آرامگه انبار
مردم همه رنجیده و افسرده و دلگیر از دست جفا پیشه این گیتی غّدار
در شادی روحش همه گر جهد نمائیم ایزد بدهد مزد عمل وه که چه بسیار
از حضرت خوش کیش تقاضای غنی هست بخشیدن آرامگهش با دو صد اصرار
نظر کاربران :
این شاعر قرن نهم بوده است