حزن و اندوه به هنگام از دست دادن دوستان و بستگان، امریست که فطرت انسانی بر آن سرشته شده است. وقتی کسی گرفتار مصیبت فقدان عزیز وجگرگوشه ای از دوستان و آشنایان خود می شود، اندوه او را فرا می گیرد و بی اختیار اشک از گونه هایش جاری می شود. تا کنون مشاهده نشده است که کسی منکر این حقیقت باشد و به طور جدی و واقعی آن را انکار کند. از سویی دیگر این مطلب بر همگان روشن و بدیهی است که اسلام دینی مبتنی بر فطرت و اقتضائات روحی و روانی انسان است و برنامه های خویش را مبنی بر اقتضائات فطری انسانی و بدون مخالفت با آن تنظیم نموده است: چنانکه قرآن کریم می فرماید: (فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرتَ اللّهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیْها).) «پس روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده است». مرگ و مراسم تدفین در ایران باستان به آثار بجای مانده، آئینها و عقاید مردم ساکن فلات ایران در ارتباط با مرگ و مردگان میپردازد. ایرانیان در دورههای باستان گاه جسد را با موم میپوشاندند و آنگاه آن را دفن میکردند چنانکه در جنوب ایران متداول بود. گاه جسد را میسوزاندند و این عمل به دلیل فراوانی چوب و وجود جنگل بیشتر در جنوب دریای مازندران و دیگر مناطق پرجنگل انجام میشد. گاهی نیز اجساد را در دخمههایی میگذاردند تا طعمهٔ لاشخورها شوند. گاه نیز اموات را در تابوتها یا کوزههای سفالین دفن میکردند. پس از فراگیری دین زرتشت و هنگامی که این دین به صورت دین رسمی ایرانیان درآمد، سوزاندن، غرق کردن و به خاک سپردن جسد گناه بزرگی شمرده شد. در آیین زرتشت آتش و آب و خاک مقدس هستند اگر جسد را مدفون کنند خاک را آلوده ساختهاند و اگر در آب غرق کنند آب را ناپاک نمودهاند و اگر در آتش بسوزانند با آلوده ساختن این فروغ آسمانی بزرگترین معاصی صورت گرفتهاست. به عقیدهٔ پیروان مزدیسنا باید جسد را در دسترس مرغان و جانوران لاشهخور قرار داد و یا بالای برجهای خاموشی در معرض نابودی گذاشت. در یزد پس از فوت نزدیکان آش ماش می پزند ودود هوا می کنند . ونقل وخرما در مزار توزیع می کنند وبا آش ماش به تشیع کنندگان نهار می دهند ودر مراسم هفت وچهلم هم نان سوروک خیرات می کنند . وغذای مخصوصی دارند .
نظر کاربران :
هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید.