شهرستان رشتخوار درشمال شرقی کشور وقسمتهای متمایل به جنوب استان خراسان رضوی واقع گردیده است که از قسمتهای شمالی وغربی با شهرستان تربت حیدریه وازشرق وجنوب شرقی باشهرستان خواف ودرجنوب غربی تاجنوب با شهرستان گناباد هم جواراست.این شهرستان براساس اخرین امارمنتشرشده توسط سازمان مدیریت وبرنامه ریزی استان خراسان دارای ۶۱/۳۵۹۷ کیلومتر مربع وسعت می باشد شهرستان رشتخوار در عرض های ۳۴درجه و۳۱دقیقه تا ۳۵ درجه و۱۲ دقیقه شمالی وطولهای ۵۹درجه و۳ دقیقه تا۵۹درجه و۵۵ دقیقه شرقی واقع شده است.وشهر رشتخوار به عنوان مرکز این شهرستان دارای ارتفاع ۱۱۴۰متر ازسطح دریا می باشد.شهرستان رشتخوار متشکل از۲ بخش(مرکزی و جنگل)۴دهستان رشتخوار،استانه،جنگل وشعبه که دراین دو بخش واقع شده اند می باشد.همچنین این شهرستان دارای ۱۵۹ ابادی می باشد.
درباره وجه تسمیه و واژه رشتخوار تعابیر و تفاسیر گوناگونی بیان شده است که هر یک به نوعی دلایل و توجیهات خاص خود را به همراه داشته است.برخی از این تعابیر و تفاسیر منشا افسانه ای داشته و برخی دثیگر منشا علمی و یا جغرافیایی.تلفظ کلمه در محل و عموما در بین مردم به ضم اول و بر وزن دشوار است که در این تلفظ حرف (ت)از کلمه حذف می گردد و اصولا کمتر کسی کلمه را به صورت مکتوب ان یعنی رشتخوار تلفظ می کند و کلمه رشتخوار بیشتر بر سر زبان اهالی ان جاری می باشد.برای وجه تسمیه در بین اهالی و بزرگان شهرکنکاش شد که مجموع تعابیر انها در موارد زیر خلاصه می شود:در زمان باستان و هنگامی که رستم زال از این دیار عبور می کرده تا به سیتان برود اسب خود رخش را رها کرده تا در انجا بچرخد و خود نیز به رفع خستگی بپردازد که در این زمان درندگان از بیشه رشتخوار به رخش حمله کرده و قصد خوردن ان را نمودند که رستم چشم از خواب گشوده وپا خاسته و با فریاد گفته بود این روبهکان از کی رخشتخوار شده اند وپس از ان رخش را از دست جانوران درنده نجات می دهد حال اگرچه این تعبیر افسانه است اما به لحاظ اینکه رخش را رش نیز نوشته اند و رشتخوار به فتح اول رشخوار(رخشخوار) هم معنی می دهد(که گاهی ما این تلفظ رخشتخوار را نیز از زبان اهالی می شنویم)نمی توان این تعبیر را بی تعبیر را بی اعتبار دانسته و به ان توجهی نداشت.اما تعبیر واقعی تر و منطقی تر قولی است که تقریبا بیشتر بزرگان و معتمدان بر ان منقق القول هستند در این تعبیر کلمه رشتخوار از دو بخش (رشت)به ضم اول یعنی فروغ و روشنایی و(خوار) به معنی افتاب می باشد که در کل رشتخوار به معنی فروغ افتاب تعبیر می گردد که این تلقی نیز با موضع جغرافیایی شهر که واحه ای افتابی همچون سایر شهرهای مرکزی و جنوب شرقی خراسان سازگارتر می نماید.
سابقه تاریخی این شهر بطور مشخصی معلوم نمی باشد اما واژه هایی چون رشتخوار،زوزن،زاوه،خواف،سنجان،زر کانونهای پر رونق زرتشتی در گذشته بوده اند که هر کدام از این واژه ها ریشه در فرهنگ اوستایی دارد و براین اساس می توان مدعی شد که سابقه تاریخی این شهر به ایران باستان بر می گردد.در زمینه سابقه تاریخی شهر می توان به اثار و شواهد تاریخی هر شهر امیدوار بود بطوری که ذکر اثار تاریخی در هر مکان و اثبات دوره تاریخی ایجاد ان اثر می تواند مناسب ترین گزینه برای تعیین قدمت تاریخی شهری که در اطراف ان شهر واقع است بکار رود.شهر رشتخوار نیز همچون سایر دیگر شهرهای تاریخی خراسان دارای اثار باستانی زیاد می باشد که از جمله اثارتاریخی بجا مانده در محدوده شهری رشتخوار می توان از مسجد جامع رشتخوار یاد کرد که بنای ان در حاشیه جاده بین شهری خواف-رشتخوار و در کناره شرقی شهر رشتخوار واقع است.کتیبه طاق نماها و فرم ظاهری و مشخصات کلی بنا به احتمال زیاد می توان این مسجد را یک بنای دوره سلجوقی دانست.اما با مقایسه ان با مساجد تاریخی موجود در منطقه خواف و شباهت ساختی انها می توان به بیش از حمله مغول به ان یقین کرد و با توجه به اینکه سلجوقیان از سال ۴۲۹تا۵۹۰هجری در ایران سلطنت کرده اند بر این اساس می توان گفت قدمت این بنا ۸۰۰ سال می باشد که تا حدودی قدمت تاریخی شهر را نیز بیان می کند.
شهرستان رشتخوار دارای آب و هوای خشک با زمستانهای نسبتا سرد وتابستانهای گرم می باشد.از نظراقلیم منطقه خشک ونیمه خشک است.جهت وزش باد غالب درتمامی ماه ها شمال شرقی بوده و سرعت متوسط ان از ازحداقل ۵ متربرثانیه دردی ماه تاحداکثر ۳/۸ متربرثانیه ودرتیر ماه تغییرمی کند. بادهای موسمی گرم وخشک منطقه که اغلب درفصول تابستان وپاییز وازشرق به غرب می رود،باعث حرکت شن های روان وخشک شدن رطوبت هوا درمنطقه می گرددو از این نظر همه ساله خسارات زیادی به کشاورزی واردمی اورد.
منبع :شهرداری رشتخوار
دیدگاه ها :
*اگر نظری دارید یا این مطلب نیاز به اصلاح دارد و یا عکس یا ویدئوی مرتبط با آن دارید لطفا اینجا برای ما ارسال کنید.
خوراسگان(خو+راس+گان)گان.قان.غان.نان.وان.ران.جان……….مخصوص کلمات تورکی است. (قان.یعنی باغ،قانالیق=باغ انگور)..گان.مثل،هرمزگان.سمنگان.سنگان.ریگان(کرمان،رایقان)،رومیشگان(لرستان،ایری میشه قان)…..قان،مثل وایقان.توفارقان.ورزقان.جونقان……..غان،مثل افغان.مغان.دامغان.ابرغان……وان،مثل کندوان.لیقوان.مریوان.تایوان…….نان،مثل سیمنان.یونان.زرنان.لوبنان.مزینان……ران مثل تهران.چمران.مازندران.سیران..جان.مثل آذربایجان.زنجان.اسنجان.لاهیجان.لاریجان.رفسنجان..
رباط یا ربات؟؟رابات(راب+آت)هر کلمه ایی راب داشته باشد .تورکی است.مثل سهراب.مهراب.اهراب.ساراب.داراب.جوراب.خراب.شهراب.کهراب.فاراب.زهراب(ظهراب).رابین سون(بر وزن،سون گل.سون قر(سنقر).دیک سون..جان سون.تای سون).رابین هود(بر وزن فرهود).+آت مثل کلات.فلات.ملات.نابات(نبات)
امکانات زیادی نداره جاهای دیدنی خاصی نداره برای دیدن کلی چیزی نداره که بخواین ببینین
بیشتر مردم اینجا دوست دارن جزیی از استان خراسان جنوبی باشن.چون برای کارهای اداری مجبور به سفر به مشهد هستن و راهشون خیلی دور هست