به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ «گردشگری، صنعتی ارزآور و پرسود، ساموئل خاچیکیان؛ استاد دلهره و وحشت سینمای ایران و مهار خشکسالی در پرتو بازنگری در قوانین و هم افزایی میان بخشی» از جمله مهمترین موضوعات اجتماعی و فرهنگی محسوب می شود که در مطبوعات امروز (دوشنبه) برجسته شده است.
** گردشگری، صنعتی ارزآور و پرسود
صنعت پرسود گردشگری به عنوان یکی از سه صنعت پردرآمد در جهان ارزآور و مورد توجه همه کشورها قرار دارد. برنامه ریزی در این صنعت از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا می توان با بهره گیری از ظرفیت های عظیم کشور در حوزه های مختلف اعم از زیارتی، سلامت، اقتصادی، ورزشی و تاریخی استفاده کرد و توسعه و رونق در این حوزه را رقم زد.
روزنامه «اطلاعات» با درج گزارشی با عنوان «صنعت گردشگری در تکاپوی توسعه» نوشت: صنعت گردشگری صنعتی پرسود که سودآوری آن بسیاری از کشورها را به تکاپو در این زمینه واداشته است. این صنعت در حقیقت یکی از مهمترین قطب های توسعه و درآمدزایی محسوب می شود که به ایجاد اشتغال و خوداتکایی کمک می کند و با ارتقای جنبه های فرهنگی و اقتصادی، تاثیر شگرفی بر رشد و پیشرفت جامعه می گذارد؛ به همین منظور بسیاری از کشورها از جاذبه های این صنعت در راستای برون رفت از معضل ها و مشکل های جامعه و ایجاد فرصت های شغلی استفاده می کنند. این امر سبب شده است تا کشورهای توسعه یافته به گردشگری و جهانگردی رویکرد ویژه ای داشته باشند و با سرمایه گذاری مناسب به نتیجه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل توجهی دست یابند. اهمیت این امر کشورهای جهان را بر آن داشت تا در ۱۹۷۵میلادی سازمان جهانی گردشگری «UNWTO» را به منظور بهبود این صنعت تشکیل دهند و اینگونه با ساماندهی فعالیت های خویش به هدف های مطلوب برسند. این نهاد به عنوان محل گفتگوی کشورها درباره سیاست ها و تجربه های عملی آنها درباره دانش گردشگری است و نقش مرکزی و مهمی در ارتقای وضعیت تعهد و توانایی های موجود کشورهای در حال توسعه در زمینه گردشگری دارد.
در ادامه این گزارش می خوانیم: واژه گردشگری معادل فارسی واژه توریسم است و به معنای گشتن یا نوعی رفت و برگشت بین مبدا و مقصد است. این واژه از زبان های فرانسوی و انگلیسی به فارسی راه یافته است. با پیشرفت هایی که در سبک و کیفیت زندگی مردم روی می دهد، مقید بودن به یک تعریف خاص از گردشگری دشوار است و از همین روی تعاریف مختلفی برای آن مطرح شده است در واقع گردشگری فرایند سفر است. سفری که می تواند برای تفریح، استراحت، کسب آرامش، بازیابی جسمی و روحی و … انجام شود. گردشگری می تواند داخلی یعنی سفر گردشگران به نقاط مختلف کشور، یا گردشگری ورودی سفر شهروندان کشورهای دیگر به یک کشور و گردشگری خروجی یعنی سفر شهروندان یک کشور به کشور دیگر باشد. با این حال گردشگری به عنوان یک صنعت بسیار مهم در تمام نقاط جهان نقش موثری در شکوفایی اقتصادی آن ها ایفا می کند. جدا از هزینه هایی که صرف اقامت افراد می شود، آمدن ارز به داخل کشور هم به رونق اقتصادی آن کمک می کند. هر چه گردشگران بیشتری به کشور وارد شوند مشاغل بیشتری ایجاد می شوند و این موضوع برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه که با جوانی جمعیت رو به رو هستند، بسیار مهم است.
روزنامه «دنیای اقتصاد» با درج گزارشی با عنوان«رتبه ۳۵ ایران در اقتصادهای گردشگری جهان» نوشت: براساس گزارش اخیر شورای جهانی سفر و گردشگری (WTTC) که به بررسی توانمندی کشورهای جهان در حوزه گردشگری پرداخته، گردشگری ایران با اختصاص سهمی ۷۴۷. ۳۰ میلیارد دلاری از کل تولید ناخالص داخلی کشور در سال ۲۰۱۷، در رتبه ۳۵ اقتصادهای گردشگری جهان ایستاده است. گزارش این نهاد بینالمللی نشان میدهد اگرچه ایران از لحاظ حجم و رشد مطلق اقتصاد توریسم در برخی شاخصها در میان کشورهای ممتاز قرار گرفته، اما درصد رشد اقتصادی حاصلشده در این عرصه در ایران بهاندازه ابعاد و ظرفیتهای این صنعت در کشور نبوده است؛ خصوصا طی هفت سال اخیر که در پی عبور از بحران مالی اواخر دهه گذشته میلادی بسیاری از کشورها حساب ویژهای روی گردشگری بهعنوان ابزاری برای تحقق توسعه پایدار باز کردهاند و رقیبان منطقهای ایران نیز اقتصاد گردشگری خود را وسعت دادهاند.
در ادامه این مطلب آمده است: صنعت توریسم اکنون به یکی از عظیمترین بخشهای اقتصاد در دنیا بدل و با ایجاد کانالی برای تجارت میان کشورها، زمینهساز رفاه و ارتقای کیفیت زندگی در بسیاری از نقاط جهان شده است. این نهاد بینالمللی اظهار میکند که در سال ۲۰۱۷، سهم صنعت گردشگری از کل تولید ناخالص داخلی جهان حدود ۴. ۱۰ درصد محاسبه شده و ۳۱۳میلیون نفر در سراسر دنیا شغلی مرتبط با این حوزه دارند؛ رقمی که بهمنزله ۹. ۹ درصد از کل شغلهای موجود در جهان است. در مجموع، صنعت گردشگری در سال گذشته میلادی یکی از موفقترین دورههای خود را پشت سر گذاشت و رشد اقتصادی آن به میزان ۶.۴ درصد بود که به این ترتیب و برای هفتمین سال پیاپی، رشد اقتصادی حوزه توریسم رقمی بیش از رشد حاصل شده در کل اقتصاد جهان بوده است.
روزنامه «ایران» با درج گزارشی با عنوان «آسفالت شدن تاریخ «مادها» گردشگران را به هگمتانه نرساند!» می نویسد: شهرداری همدان روی تنها آثار به دست آمده از تاریخ «مادها» آسفالت کشید تا پیاده راهسازی خیابان «بوعلی سینا» آغازی بر خیابان گردیهای سبز در این استان باشد اما به رغم قربانی کردن تاریخ مادها در همدان، طرح در نیمه راه ماند تا این خیابان سنگفرش به هیچ کجا نرسد! پیاده راهسازی خیابان بوعلی سینا به خیابان اکباتان قرار بود گردشگران را از پای مقبره بوعلی سینا به سایت «هگمتانه» برساند! هگمتانه را تاریخ نویسان، پایتخت سلسله مادها میدانند اما باستان شناسان در ۱۲ فصل کاوش در هگمتانه نتوانسته بودند اثری مادی را در آن بیابند که ثابت کند این نقطه مرکز مادها بوده! این تیغ بولدوزرهای شهرداری در طرح پیاده راهسازی میدان امام بود که آنها را به آثاری متعلق به مادها رساند. باستان شناسان آنچه به تیغ بولدوزرهای شهرداری گیر کرده بود را ادلهای مهم برای اثبات حضور مادها دانستند. فعالان میراث فرهنگی هم پیشنهاد دادند که این نقطه به یک موزه تبدیل شود اما مرغ شهرداری یک پا داشت و روی آثار را سیمان کرد تا گردشگری در سنگفرش خیابان بوعلی-اکباتان جان بگیرد! خدمات دهندگان این خیابان در گفتوگو با «ایران» میگویند:«طرح پیاده راهسازی این دو خیابان به صورت نصفه نیمه در خیابان بوعلی متوقف شده است!» خیابانی که به رغم دفن تاریخ باستانی شهر، باز هم میتوانست سبزترین خیابان استان باشد اگر در نیمه نمیماند و دچار پاییز زودرس مدیریتی نمیشد.
در ادامه این گزارش می خوانیم: می تواند خیابانی در هلند یا آلمان باشد اما خیابانی است در همدان! همه چیزش به طرز عجیبی «به قاعده» است. همه چیز آنقدر خوب است که باورکردنی نیست. از شلوغی میدان بوعلی سینا تا خلوتی خیابانی سنگفرش به همین نام، تنها چند ثانیه تفاوت است. میتوانی ساعتها در خیابان قدم بزنی، دوچرخه سواری کنی و به صدای موسیقی گوش بدهی بیآنکه ترافیکی آرامشت را بهم بزند و تصادفی روحت را خراش دهد! خودروها شکل و شمایل اتولهای قدیمی دارد. اتولهایی که تو را میگیرد و به گذشته شهر میبرد. ماشینها با برق کار میکند و به گفته رانندههایش ساخته کارخانهای در همدان است. ماشینهایی که در سنگفرش تاریخی – گردشگری بوعلی، مدام پر و خالی میشوند.
** ساموئل خاچیکیان؛ استاد دلهره و وحشت سینمای ایران
ساموئل خاچیکیان در ۲۹ مهر ۱۳۰۲ در تبریز به دنیا آمد. او یکی از تاثیرگذارترین کارگردانها در سینمای ایران به شمار میرود، تا آنجا که به وی لقب هیچکاک ایران داده شده است. از خاچیکیان به عنوان استاد دلهره و وحشت سینمای ایران نیز نام برده شده. دوستان و همکاران ساموئل خاچیکیان، او را با نام سام ول هم میشناختند. او در ۳۰ مهر ۱۳۸۰ در تهران درگذشت.
روزنامه «ایران» با درج مطلبی با عنوان «تاریخ مجسّم سینمای ایران» نوشت: منتقدان و اهل سینما میگویند، او اولین کسی بود که به کارگردانی ایران جایگاه ویژهای داد و سینمای ایران را وارد مرحلهای تازه کرد. ساموئل خاچیکیان علاوه بر تأثیری که در سینما به لحاظ فرمی داشت، به لحاظ کمی نیز پروندهای دارد پر و پیمان؛ آنهم فیلمهایی که هر گاه اکران میشدند و روی پرده میرفتند، در زمان خود، یک اتفاق در سینما محسوب میشدند. خاچیکیان پیش از انقلاب فیلمهای بسیاری ساخت که از مهمترین آنها میتوان به «دلهره» و «ضربت» اشاره کرد که هر دو آنها در دهه ۴۰ ساخته شدند و از ساختاری ساده و در واقع کلاسیک بهره میبرند. دهه ۴۰ به نوعی شاید دهه آزمون و خطا بود که این کارگردان برای ورود به دورهای دیگر پشت سر گذاشت. دورهای که او با دکوپاژها و میزانسنهای مشخصاش پا به صحنههای فیلمبرداری میگذاشت و میخواست فیلمی بسازد که تماماً از زاویه دید او روایت شود و قاب و قالب درستی از سینما باشند. او بیشتر به ملودرامهای جنایی علاقه نشان میداد و همین دو فیلمی که از او نام آورده شد هم به قواعد ژانر جنایی و نوآر پایبند بودند. خاچیکیان در این ژانر سعی میکرد به شکلی هیچکاکوار نه ترس به معنی عام آن، که دلهره و تعلیق را در دل تماشاچی بکارد و در این کار هم اصولاً موفق بود.
در ادامه این یادداشت که به قلم محسن ابوالحسنی نگاشته شد، می خوانیم: خاچیکیان در این فیلمها و البته در ادامه روند فیلمسازیاش با میزانسنهای دقیق انگار مصمم بود که خود را به عنوان کارگردان به فیلم بدوزد و این اتفاقی بود که تا پیش از او آنچنان مدنظر قرار نمیگرفت. در واقع او در بوته عمل جایگاهی آکادمیک و البته قابل قبول به کار کارگردان و حیطه وظایف او داد که باعث شد سینمای ایران به کارگردان و نقش او در پروسه سینما نگاهی کاملاً جدی داشته باشد. فیلمهای این کارگردان ارمنی تبار با آنکه به وضوح ردپایی از سینمای غرب را در خود داشت و چه به لحاظ فرم و چه به لحاظ قاب بندی و دیالوگها تحت تأثیر این سینما بود، اما توانست در قالب فیلمهایی که ساخت، راوی روایتهایی ایرانی باشد تا تماشاچی ایرانی بین آنچه میبیند و آنچه زندگی میکند کمتر تفاوتی حس کند؛ همین هم بود که فیلمهای او همیشه از جمله فیلمهای پرمخاطب سینمای ایران محسوب میشد و معمولاً گیشه داغی داشت. او بعد از انقلاب هم علیرغم آنکه سن و سالش بالا رفته بود، فیلم ساخت و اتفاقاً فیلمی که در حوزه دفاع مقدس ساخت، یکی از ماندگارترین فیلمها در این حوزه شد که کمتر ایرانی را میتوانید سراغ داشته باشید که از آن خاطرهای نداشته باشد.
روزنامه «همشهری» در گزارشی با عنوان «زادروز» می نویسد: ساموئل خاچیکیان را برخی هیچکاک سینمای ایران و برخی، از پیشگامان سینمای جنایی میدانند. کمتر کارگردان ایرانی مانند او در درازای سه دهه (۱۳۵۰-۱۳۳۰) بهگونهای پیوسته و پرکار درگیر فیلمسازی بودهاست. او در زمره نخستین کارگردانان ایرانی بود که عناصر تکنیکی را برای سینما بهکار برد و با دکوپاژ سر صحنه فیلمبرداری میرفت. شناختهشدهترین فیلمی که توسط خاچیکیان پس از انقلاب کارگردانی شد فیلم عقابها (۱۳۶۳) بود، که یکی از برترین کارهای سینمای دفاعمقدس نیز لقب گرفت. او در دورهای نزدیک به ۵۰سال کار و تلاش در سینمای ایران، ۴۶ فیلم بلند سینمایی ساخت و بسیاری از فیلمهای کارگردانهای دیگر را تدوین کرد.
در ادامه این گزارش آمده است: زمانی که سینما از رونق افتاده بود و جنگ هنوز قالب سینماییاش را پیدا نکرده بود، با فیلم «عقابها» توانست دوباره سینما را به رخ همه بکشد. سینمای خاچیکیان به «عقابها» در سال ۱۳۶۲ ختم نشد و او یکبار دیگر فیلمی در ژانر دلهره و وحشت ساخت. همه هنوز «شب بیستونهم» را به یاد دارند. وقتی که ایرانیها شاید برای اول بار به معنی واقعی جلوی تلویزیون ترسیدند و او فقط میتوانست بعد از ساخت حدود سیوپنج فیلم به شب بیست و نهم برسد. ساموئل خاچیکیان تا سال ۱۳۸۰ همچنان کار کرد و فیلم ساخت و آخرین فیلمش «شک» هرگز تمام نشد. ساموئل خاچیکیان که ۲۹ مهر ۱۳۰۲ در تبریز به دنیا آمده بود ۳۰ مهر ۱۳۸۰ در تهران و در حالی که از آلزایمر رنج میبرد درگذشت.
روزنامه «نقش» با درج گزارشی با عنوان «به افتخار زادروز ساموئل خاچیکیان؛ پدر سینما» نوشت: ساموئل خاچیکیان در ۲۹ مهر ۱۳۰۲ در تبریز به دنیا آمد. او یکی از تاثیرگذارترین کارگردانها در سینمای ایران بهشمار میرود، تا آنجا که به وی لقب هیچکاک ایران داده شده است. از خاچیکیان بهعنوان استاد دلهره و وحشت سینمای ایران نیز نام برده شده. دوستان و همکاران ساموئل خاچیکیان، او را با نام سام ول هم میشناختند. نخستین فیلم خاچیکیان با نام «بازگشت» در سال ۱۳۳۱ ساخته شد و در ۹ آبان ۱۳۳۲ به نمایش همگانی درآمد. این فیلم با دعوت ساناسار خاچاطوریان، تهیهکننده سینما، ساخته شد. وی در آغاز راه سینمای ایران با هنر و دانستههای خود به یاری این هنر و صنعت آمد و توانایی فنیاش را با ساختن فیلم «شبنشینی در جهنم» نشان داد.
در ادامه این گزارش می خوانیم: «شبنشینی در جهنم» بهکارگردانی مشترک موشق سروری (که به خاطر اختلاف با تهیهکننده نیمهکاره پروژه را رها کرد و در ادامه خاچیکیان در مقام کارگردان قرار گرفت) با تولید ۱۰ ماهه در استودیو بدیع، شاخصترین فیلمی بود که در سال ۱۳۳۶ به روی پرده رفت. «طوفان در شهر ما» عنوان فیلم دیگر خاچیکیان است. او با این فیلم سینمای ایران را با سبک ویژه خود آشنا کرد. خاچیکیان به نورپردازی و فیلمبرداری کارهایش نظارت داشت و موسیقی فیلمهایش را نیز خودش انتخاب میکرد. وی در نورپردازی فیلمهایی چون «چهارراه حوادث»، «طوفان در شهر ما»، «فریاد نیمهشب»، «یک قدم تا مرگ»، «دلهره»، «ضربت»، «سرسام» از ترکیبی استفاده کرد که خودش آن را «نورپردازی جنایی» مینامید. وی همینطور ساخت فیلمهای جنایی را در ایران به راه انداخت.
** مهار خشکسالی در پرتو بازنگری در قوانین و هم افزایی میان بخشی
خشکسالی، پدیدهای اجتناب ناپذیر به شمار میرود که بیشتر نقاط جهان با آن رو بهرو هستند. این پدیده یکی از بلایای طبیعی است که خسارت های فراوانی به انسان و اکوسیستمهای طبیعی وارد میآورد. بنابراین مدیریت منابع آب برای مقابله با این وضعیت و جلوگیری از تشدید اثرات سوء خشکسالی، اجتناب ناپذیر است و در این مسیر هر اقدام مورد نیاز از جمله بازنگری در قوانین، هم افزایی دستگاه های متولی ضروری به نظر می رسد.
روزنامه «قانون» با درج گزارشی با عنوان «روزگار سیاه جنگل های ایران» می نویسد: جنگلهای ایران حال و روز خوشی ندارند، در این میان؛ شمال و جنوب و مرکز نیز دیگر تفاوتی ندارد. فرآیند بیابانزایی و جنگلزدایی با سرعت بالایی در کشور آغاز شده و هر روز نیز بر این سرعت افزوده میشود. جنگلهایی که در سایه سکوت و بیتفاوتی مسئولان به باغ، ویلا یا حتی بیابان تبدیل میشوند و با این تغییرکاربری آینده سرزمین را بهمخاطره میاندازند. یکی از این جنگلهای فراموششده زاگرس است که بیش از ۴۰ درصد جنگلهای کشور و ۱۱ استان را در خوی جای داده است. زاگرس مخمل سبزی که در میانه ایران رخ نمایی میکند و زندگی را به یک میلیون و نیم زاگرسنشین هدیه داده؛ نفسش بهشماره افتاده است. تغییرکاربری جنگل به باغ و مزرعه، راهسازی و ایجاد خطوط انتقال گاز، انتقال آب از رودخانههای زاگرس، تجارت سیاه زغال و آتشسوزی که بهدست انسانها انجام میشود درکنار کاهش نزولات جوی نفس زاگرس را بریده است.
در ادامه این گزارش آمده است: براساس آمار یک میلیون و ۳۰۰ هزار هکتار از جنگلهای زاگرس تنها در هفت سال گذشته تخریب شده است.از سال ۸۸ تاکنون که سازمان حفاظت محیط زیست رصد بر جنگلهای زاگرس را برعهده گرفته است؛ آتشسوزی، انحراف سرشاخههای آب، تغییرکاربری و خشکسالی موجب از بین رفتن درحدود یک میلیون و ۳۰۰ هزار هکتار از عرصه جنگلی زاگرس شده است. این میزان از جنگل های زاگرس تنها بهدلایلی که عنوان شد از بین رفته و دلایل دیگری همچون کرم چوب خوار و آفت جز آن محسوب نمیشوند. جنگلهای زاگرس آهسته آهسته درحال تبدیل شدن به مزارع و باغ هستند. کشاورزان زاگرسی با شخم زدن جنگلها موجب از بین رفتن آن ها شدهاند. به گفته کارشناسان، شخم زدن سطح منابع طبیعی و جنگلها سبب میشود تا قسمت های زیرین خاک در معرض جریان هوا قرارگرفته و رطوبت خود را از دست دهند که این مساله موجب خشکی درختان و تخریب تدریجی جنگلهای زاگرس خواهد شد.
روزنامه «ایران» با درج گزارشی با عنوان ندشت در خود فرو میریزد» می نویسد: یک لنگه دمپایی نارنجی آویخته به دیرک، چند مشت آلوی خشک توی طاقچه و تکهای هیزم نیم سوخته در تنور مطبخ، تنها یادگاری است که اهالی خانه جا گذاشتهاند. گشتی در روستا میزنم و به چند خانه سرک میکشم؛ قشنگ معلوم است دست زنی شامپوی نیمهای را بالای رف گذاشته تا میهمان ناخواندهای مثل من بداند خانه صاحب دارد و خیلی وقت نیست که بار کرده. دنبال نشانهها و یادگارها میگردم؛ آنتن تلویزیونی روی بام، دلوی کوچک آویخته از دیوار حیاط و… چه خنکای دلچسبی دارد هلال بلند سقف هر اتاق. رو به رو «شیرکوه» است؛ ییلاق خوش آب و هوای یزد و پشت سر باغی وسیع با تنههای قطوری که مثل کشتههای جنگی بزرگ روی هم افتاده. هیزمستانی بزرگ از کندههای ۶۰ ساله و ۸۰ ساله. سیم تیرهای چراغ برق را کندهاند و آجر دیواری را وسط کوچه ریختهاند تا کی بشود بار کرد و برد. روستا تابلو ندارد و راننده و کارشناس آب منطقهای هم نامش را نمیدانند. میگویند برویم سر جاده بگردیم شاید کسی پیدا شد اسم روستا را بپرسیم. میگویم نام، دردی دوا نمیکند بگذارید بینام و نشان بماند. از تفت که به سمت ابرکوه راه میافتیم، یکسره باغ خشک و نیمه خشک است که میبینم اما پیش از آنکه از شیرکوه بگذریم، به روستای بی نام و نشان میرسیم که دیگر چیزی از حیات ندارد.
در ادامه این گزارش آمده است: اردکان بیش از ۳۰۰ قنات ثبت شده دارد که از آن همه ۷ تایی زنده است. زنده یعنی در کمترین حد میزان آبدهی. از این تعداد البته چند تایی هم بهدلیل نشت فاضلاب و زهکشی آب کشاورزی عملاً از رده خارج است. کشاورزان و شهروندان این شهر، توسعه صنعت و برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی را عامل اصلی بحران آب، آلوده شدن محیط زیست، به هم خوردن بافت فرهنگی، اجتماعی و رشد معنادار بیماری میدانند. این درحالی است که به گفته مسئولان شهر، سرمایهگذاریهای عظیمی بویژه در زمینه فولاد انجام گرفته و میتوانیم سال های بعد شاهد رشد تصاعدی بخش صنعت در اردکان باشیم. این شهرستان درحال حاضر بیکار ندارد و بسرعت درحال جذب نیروی کار از استانهای دیگر است. با خودم فکر میکنم چند سال بعد مراسم رفع تشنگی در این شهر چگونه برگزار خواهد شد؟
روزنامه «صبح نو» با درج مطلبی با عنوان«آبخیزداری؛ تنها راه نجات از خشکسالی و سیلاب» می نویسد: تلفات منابع آب و خاک طی چند دهه ی اخیر در اثر عوامل انسانی و بعضا اقلیمی شدت فزایندهای یافته و تبعات اقتصادی و اجتماعی فراوانی به همراه داشته است؛ به طوری که این مساله علاوه بر تحمیل هزینههای اقتصادی و تلفات سرمایههای ملی منجر به تشدید وقوع سیلابها، افزایش نرخ تولید رسوب و کاهش عمر مفید مخازن سدها، از بین رفتن پوشش گیاهی و کاهش تولیدات کشاورزی و همچنین کمآبی شده است. در این راستا، آبخیزداری یکی از روشهای مناسب برای مدیریت صحیح منابع آب و خاک است که با گذشت قریب به ۷۰ سال از اولین اقدامات صورت گرفته در حوزه آبخیزداری در کشور هنوز ابعاد مختلف اهمیت و طراوت آن به خوبی روشن نشده و با وجود اعتبارات تخصیصیافته و اقدامات صورت گرفته طی سالهای اخیر همچنان شاهد تخریب منابع آب و خاک هستیم.
در ادامه این مطلب آمده است: بنابراین شناخت حوزه آبخیز و مسائل مربوط به آن و همچنین اولویتبندی آبخیزداری متناسب با پتانسیلهای موجود در کشور یکی از ضروریات انکارناپذیر در این حوزه است تا بتوان با استفاده از این روش به احیای منابع آب و خاک پرداخت از همه مهمتر به جنگ با خشکسالی و کمآبی و پدیده بیابانزایی رفت. به طور کلی میتوان گفت: عملیات آبخیزداری خدمات با اهمیتی به مردم و منابع طبیعی ارائه میدهد که شامل مواردی چون؛ تامین منابع آب شیرین برای مردم شهرها و روستاها، تنظیم جریان منابع آبی، حفظ کیفیت آب، حفاظت از منابع طبیعی جهت تامین معیشت مردم محلی، تامین انرژی به عنوان مثال انرژی حاصل از آب و حفاظت از تنوع زیستی و احیای آن میشود. در وضعیت کنونی، آبخیزداری و آبخوانداری راهکاری است که علاوه بر پیشگیری از سیل و کاهش خسارات در اقلیم خشک و نیمه خشک، میتواند به رفع معضلات کمآبی کمک کند. در واقع آبخیزداری فرصتی است که میتواند تهدید سیلاب را به فرصت تبدیل کند.
نظر کاربران :
هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید.