موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی استان
استان کردستان با وسعتی معادل ۲۰۳۲۸ کیلومترمربع در غرب ایران و در مجاورت بخش شرقی کشور عراق قرار دارد. این استان که در دامنهها و دشتهای پراکندهٔ سلسله جبال زاگرس میانی قرار گرفته است، از شمال به استانهای آذربایجان غربی و زنجان، از شرق به همدان و زنجان، از جنوب به استان کرمانشاه و از غرب به کشور عراق محدود است. استان کردستان بین ۳۴ درجه و ۴۴ دقیقه تا ۳۶ درجه و ۳۰ دقیقه عرض شمالی و ۴۵ درجه و ۳۱ دقیقه تا ۴۸ درجه و ۱۶ دقیقه طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ قرار گرفته است.
استان کردستان براساس آخرین تقسیمات کشوری در سال ۱۳۷۵، دارای ۸ شهرستان، ۱۲ شهر، ۲۱ بخش، ۷۸ دهستان و ۱۷۶۵ آبادی دارای سکنه بوده است. شهرستانهای این استان عبارتند از: بانه، بیجار، دیواندره، سقز، سنندج، قروه، کامیاران و مریوان. در حال حاضر استان کردستان با مجموعهٔ شهرها، روستاها و عشایری که در اقصی نقاط آن پراکنده شده و استقرار یافتهاند، به یکی از نواحی در حال توسعه غرب کشور تبدیل شده و از پتانسیلهای توریستی و تفرجگاهی قابلتوجهی برخوردار است.
جغرافیای طبیعی و اقلیم استان
استان کردستان منطقهای کاملاً کوهستانی است که از مریوان تا درهٔ قزل اوزن و کوههای زنجان جنوبی در مشرق گسترده شده است. ناهمواریهای این استان که تحت عنوان ناحیهٔ کوهستانی کردستان مرکزی بررسی میشود، مشتمل بر دو بخش غربی و شرقی است. این دو قسمت از نظر شکل پستی و بلندی و جنس زمین متفاوتند.
قسمت وسیعی از سنندج، مریوان و سرزمینهای اطراف آنها تا جنوب کردستان بخش کوهستانی غربی را تشکیل میدهد. در این ناحیه، یکنواختی و سستی جنس زمین اَشکال مشابهی را به وجود آورده که از ویژگیهای آن کوههای گنبدی شکل با شیب یکنواخت و ملایم همراه با درّههای باز است. این یکنواختی را طبقات آهکی سخت و سنگهای درونی که بین لایههای سست ظاهر میشوند، درهم ریخته و آن را به صورت صخرههای عریان درآورده است. نوع مشخص این ناهمواریها، ناحیه کوهستانی چهل چشمه در بین مریوان و سقز است که دنبالهٔ پستی و بلندیهای این ناحیه را در جنوب و مشرق، تشکیل دادهاند و دامنهٔ غربی آن تا داخل کشور عراق کشیده شده است. در این ناحیه شعبههای رود قزل اوزن در شرق و شمال شرقی و رود سیران در جنوب چهرهٔ زمین را به طور کامل تغییر دادهاند.
بخش کوهستانی شرقی، قسمتهای شرقی سنندج را در بر میگیرد و در حد فاصل ناحیهٔ غربی و شرق، یک رشته از ارتفاعات آتشفشانی شمالی ـ جنوبی را به وجود میآورد. در شرق این رشته کوه، شهرستانهای قروه و بیجار قرار گرفتهاند که شکل زمین در آنها با پستی و بلندیهای ناحیهٔ غربی به کلی متفاوت است. از ویژگیهای این ناحیه، وجود یک حصار کوهستانی متشکل از سنگهای دگرگونی و رسوبی است که دشتهای مرتفع هموار و تپه ماهوری را احاطه کرده است. در این ناحیه به استثنای کوههای بیجار، دشتهای نسبتاً وسیعی نیز وجود دارد. این دشتها به وسیلهٔ شعبههای رود قزلاوزن قطع شده و به صورت تپه ماهور در آمدهاند. مرتفعترین دشت این ناحیه «هوهتو» خوانده میشود که با ۲۲۰۰ متر ارتفاع در شمال سنندج واقع شده است. بلندترین کوههای این ناحیه، شاهنشین در شمال بیجار، شیدا در مرکز و پنجه علی بین قروه و سقز است.
استان کردستان به طورکلی تحت تأثیر دو جریان عمدهٔ هوای گرم و سرد قرار دارد و اقلیمهای گوناگونی را به وجود میآورد. بیشترین میزان بارش جوی در ناحیه غربی استان (شهرهای بانه و مریوان) حدود ۸۰۰ میلیمتر در سال و کمترین میزان بارندگی آن در ناحیهٔ شرقی حدود ۴۰۰ میلیمتر در سال است. میزان نزولات جوی در قسمت مرکزی استان (شهرهای سقز و سنندج) نزدیک به ۵۰۰ میلیمتر در سال است.
تمام قلمرو استان در بهار و تابستان آب و هوایی خنک و معتدل دارد. مقایسه ارقام میانگین دمای ماههای مختلف سال در مرکز استان نشان میدهد که متوسط دمای روزانه در اردیبهشت ماه ۱۶/۱ و در مهرماه ۱۶/۹ درجه سانتیگراد است. میانگین دمای ماههای این دوره از ۲۲ تا ۲۸ درجه سانتیگراد متغیر است. این درجه، دمای مطلوبی برای صنعت گردشگری میباشد. از اینرو ۶ ماه از سال در مرکز استان کردستان برای جریان جهانگردی بهترین و مناسبترین ایام به حساب میآید.
سردترین ماه سال در شهرستان سنندج، بهمنماه است که حداقل دمای آن به حدود یک درجه زیر صفر میرسد. تعداد روزهای یخبندان در سنندج ۹۲ روز در سال گزارش شده است.
در پهنهٔ استان کردستان پاره اقلیمهای گوناگونی وجود دارد که در زیر به انواع و نواحی مشخص آن اشاره میشود:
– درهٔ میرآوا (امیرآباد) که زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل دارد.
– مسیر سنندج به سمت سقز (دشت اوباتو) که زمستانهای فوقالعاده سرد و تابستانهای معتدل دارد.
– مسیر مریوان به بندر دزلی که زمستانهای سرد با یخبندانهای طولانی دارد و در فصل تابستان روزهای آن گرم و شبهای آن خنک است.
– ناحیه اورامانات که آب و هوای آن مرطوب و معتدل است.
– مسیر سنندج به مریوان که اقلیمی نیمه خشک و نیمه مرطوب دارد. نفوذ تودههای مرطوب زمستانی و بهاری در مریوان و دریاچه زریوار تأثیر فراوانی در مرطوب و معتدل شدن هوای این ناحیه دارد. میزان رطوبت و بارش مناسب باعث ایجاد جنگلهای انبوه بلوط و گونههای مختلف درختان جنگلی شده است. پوشش گیاهی این ناحیه مناظری شگفتانگیز و باشکوه دارند.
از آنجا که تنوع اقلیمی همراه با سایر شرایط مناسب، از جاذبههای مهم در صنعت جهانگردی به شمار میرود و جهانگردان خواهان دمای مطلوب و مطبوعی (۲۵-۲۲ درجه سانتیگراد) هستند، استان کردستان به ویژه در فصول بهار و تابستان از این نظر بسیار مناسب و دارای قابلیتهای جهانگردی ویژه است.
جغرافیای تاریخی استان
کردها مردمانی آریایی نژادند که چندین هزار سال قبل از میلاد به این منطقه مهاجرت کردهاند. تاریخ اقوام کرد تا قبل از اسلام چندان روشن نیست. در اسناد سومری، بابلی، اکدی و آشوری نام اقوامی دیده میشود که شباهت به کلمهٔ کرد دارد، ولی از همه نزدیکتر چه از لحاظ زبانشناسی و چه از نظر جغرافیایی و چه از نظر توصیفی، نام قومی است به نام «کردوخوی» که در کتاب «سفر جنگی» گزنفون ذکر شده است.
این قوم در کوهها و درههای میان عراق و ارمنستان و مخصوصاً در محلی که امروزه «زخو» نامیده میشود و در ۶۰ کیلومتری شمال غربی موصل در عراق قرار دارد، ساکن بودهاند. گزنفون، آنان را به دلیری و چالاکی میستاید. این قوم سپاه ده هزار نفری گزنفون را تا هنگامی که به جلگههای شمال رسیدند، تعقیب کردند و صدماتی نیز بر آنها وارد آوردند.
«پولیبیوس» (۲۰۰-۱۲۰ ق.م) نیز از اقوامی که در قسمتهائی از آذربایجان کنونی زندگی میکردند و به نام «کورتییوی» یا «کورتیای» خوانده میشدند، یاد میکند. «استرابون» و «لیوی» میگویند که این اقوام در فارس نیز ساکن بودهاند. چنانکه در زمان ساسانیان و اوایل اسلام چادرنشینان کوهستانهای فارس را کرد میخواندند. اگر تاریخ اقوام کرد در پیش از اسلام تاریک و مبهم است، تاریخ آنان در پس از اسلام در پرتو تألیفات مورخان اسلامی تا اندازهای روشنتر است، ولی در این دوره هم، چون از کرد به طور فرعی و ثانوی – ضمن اخبار ممالک اسلامی – سخن به میان آمده، دربارهٔ تاریخ این قوم به طور اساسی و مستمر مطلب کاملی نوشته نشده است و فقط در دورهٔ صفوی نخستین کتاب مهم دربارهٔ قوم کرد و به زبان فارسی تدوین شده که همان «شرفنامه بدلیسی» است.
اعراب در تاریخ ۱۶ یا ۲۰ هـ.ق قلعهها و استحکامات کردها را تصرف کردند. در ۲۳ هـ.ق که سپاه عرب در ایالت فارس مشغول فتوحات بود، اکراد فارس در دفاع از فسا و دارابجرد شرکت داشتند. فتح شهر «زور» و «داراباذ» که از شهرهای کردنشین بودند، در سال ۲۲ هـ.ق صورت گرفت.
ابوموسی اشعری در سال ۲۵ هـ.ق کردان را سرکوب کرد. در سال ۳۸ هـ.ق اکراد ناحیهٔ اهواز در قیام «خریت ابن راشد» بر ضد امیرالمومنین علی (ع) جانب خریت را گرفتند و پس از قتل خریت عده زیادی از ایشان کشته شدند.
در سال ۹۰ هـ.ق اکراد فارس سر به شورش برداشتند و این شورش بوسیله «حجاج ابن یوسف ثقفی» سرکوب شد. در سال ۱۴۸ هـ.ق اکراد موصل قیام کردند و منصور خلیفه عباسی، «خالد برمکی» را برای سرکوبی آنان به آنجا فرستاد و وی نیز شورش کردها را سرکوب کرد.
در سال ۲۲۴ هـ.ق یکی از پیشوایان اکراد اطراف موصل به نام «جعفر ابن فهرجیس» بر ضد خلیفه معتصم سر به شورش گذاشت. خلیفه، سردار معروف خود «آیتاخ» را به جنگ او فرستاد. آیتاخ پس از جنگی سخت جعفر را کشت و بسیاری از اکراد را مقتول یا اسیر کرد و امیران و زنان و اموال ایشان را به تکریت برد.
در سال ۲۳۱ هـ.ق اکراد به اطراف اصفهان و فارس تاختند. یکی از سرداران ترک خلیفه به نام «وصیف»، پس از پیروزی، نزدیک به پانصد نفر از آنان را به اسیری به بغداد برد.
در سال ۲۸۱ هـ.ق چادرنشینان عرب با اکراد در نواحی موصل و ماردین متحد شده و تحت رهبری «حمدان ابن حمدون» جنگ علیه معتضد را شروع کردند که به کشته شدن و اسارت گروهی از آنان منجر شد. در سال ۳۱۴ هـ.ق در زمان خلافت المقتدر بالله و امارات ناصرالدوله حمدانی، در ناحیه موصل یک بار دیگر کردها سر به شورش برداشتند.
در فاصلهٔ سالهای ۳۲۷ و ۳۴۵ هـ.ق شخصی به نام «دیسم» که از خوارج بود و پدری عرب و مادری کرد داشت، با گردآوری کردهای آذربایجان، با «آل مسافر» و دیگر حکمرانان آذربایجان به جنگ پرداخت و سرانجام گرفتار شد و در زندان درگذشت.
در قرنهای چهارم، پنچم و ششم هجری، «شدادیان» که کرد بودند حکومتهای مستقلی را در نواحی کردنشین تشکیل دادند. خاندان شدادی از قبیلهٔ روادی بودند و دولت معروف ایوبی در مصر و شام از همین خاندان برخاستند.
در سال ۳۵۹ هـ.ق عضدالدوله دیلمی با کردهای موصل درگیر شد و پس از غلبه، قلاع آنها را ویران کرد و همهٔ سران کرد را به قتل رسانید.
در سال ۳۷۳ هـ.ق «محمد بن غانم» همراه کردان برزکانی در حوالی قم علیه فخرالدوله دیلمی سر به شورش برداشت، لیکن فخرالدوله به وسیلهٔ «بدربن حسنویه» با وی از در صلح و آشتی درآمد، اما دیری نپائید که سپاهی را روانهٔ سرکوبی وی کرد. محمدبن غانم در این پیکار شکست خورد و به اسارت سپاهیان فخرالدوله درآمد و در اسارت در گذشت.
یکی از رویدادهای مهم دوران زمامداری شرفالدوله دیلمی (۳۷۲-۳۷۹ هـ.ق) پیکار او در سال ۳۷۷ هـ.ق با بدربن حسنویه در کرمانشاه است که به پیروزی بدر و شکست شرفالدوله منجر شد. در نتیجه بدربن حسنویه بر قسمت مهمی از عراق عجم مسلط شد. وی در سال ۴۰۵ هـ.ق به دست طایفهای کرد که «جورقان» نام داشت، کشته شد. شمسالدوله پسر فخرالدوله دیلمی بلافاصله متصرفات وی را ضمیمهٔ قلمرو خود کرد. شاپور خواست (خرمآباد)، دینور، بروجرد، نهاوند، اسدآباد و قسمتی از اهواز از جملهٔ متصرفات او بودند.
ظاهراً اصطلاح کردستان را سلاجقه برای تمیز نواحی کردنشین از ولایت جبال عراق وضع کردند و آن ایالتی بود مشتمل بر سرزمینهای بین آذربایجان و لرستان و قسمتی از اراضی سلسله جبال زاگرس که مرکز آن نیز در ابتدا ناحیهٔ بهار در ۱۸ کیلومتری شمال غربی همدان و بعدها چمچال در نزدیک کرمانشاه امروزی بود.
شهرهای کردستان در زمان حملهٔ مغول از قتل و غارت مصون نماند. در زمان تیمور و ترکمانان قره قویونلو و آق قویونلو، کردستان و دیاربکر میدان تاخت و تاز سپاهیان تیمور و ترکمانان شد.
شاه اسماعیل اول – مؤسس سلسلهٔ صفویه – به علت این که کردها پیرو مذهب تسنن بودند، چندان روابط حسنهای با آنها نداشت، درمقابل، سلاطین عثمانی در تقویت هر چه بیشتر کردان میکوشیدند. در دورهٔ صوفیه دولت ایران به قسمت وسیعی از کردستان آن روز تسلط داشت که دامنههای شرقی کوههای زاگرس را در بر میگرفت.
با تشکیل سلسلهٔ زندیه، برای نخستین بار در تاریخ ایران سلسلهای کرد نژاد به سلطنت رسید. در اواخر سلسلهٔ زندیه نیز طایفهٔ دنبلی که یکی از طوایف بزرگ کرد بود، قسمتی از آذربایجان غربی را در تصرف داشتند و مرکز حکومت و قدرت آنها شهر خوی بود.
در قرن نوزدهم میلادی بارها کردها در خاک عثمانی میل باطنی خود را برای رسیدن به استقلال و تشکیل دولتی کرد زبان ظاهر کردند. در سال ۱۸۷۸ میلادی شیخ عبیدالله نقشبندی به فکر تأسیس کردستان مستقل تحت حمایت دولت عثمانی افتاد. در سال ۱۸۸۰ میلادی طرفداران وی، اطراف ارومیه، ساوجبلاغ، مراغه و میاندوآب را به تصرف خود درآوردند و سپاهیان ایران به زحمت توانستند تجاوز آنان را دفع کنند.
در سال ۱۹۴۶ میلادی قاضی محمد همزمان با حضور قوای متفقین در ایران و حمایت دولت روسیه شوروی از او، جمهوری خلق کردستان را که مرکز آن مهاباد بود، تشکیل داد. پس از تخلیهٔ کامل ایران از قوای متفقین و اعزام ارتش دولت مرکزی به نواحی آذربایجان و کردستان، این شورش و جمهوری ناشی از آن نیز از هم پاشید.
کردستان امروزی یکی از نواحی و استانهای مهم و استراتژیک سرزمین ایران به شمار میرود و همچنان رو به توسعه و رشد است.
وضعیت اجتماعی و اقتصادی استان
طبق نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵، جمعیت استان کردستان ۳۸۳۳۴۶۱ نفر بوده است که از این تعداد ۵۲/۴۲ درصد در نقاط شهری و ۴۷/۵۸ درصد در نقاط روستایی سکونت داشتهاند. از جمعیت فوق، ۱۶۵۶۸۵ نفر مرد و ۲۱۸۶۶۱ نفر زن بودهاند. در این استان در مقابل هر ۱۰۰ نفر زن، ۱۰۴ نفر مرد وجود داشته است. از جمعیت این استان ۴۲/۷۶ درصد در گروه سنی کمتر از ۱۵ ساله، ۵۳/۶ درصد در گروه سنی ۶۴-۱۵ ساله و ۴/۱۸ درصد در گروه سنی ۶۵ ساله و بیشتر قرار داشتهاند و سن بقیه افراد نیز نامشخص بوده است.
در سال مذکور، از جمعیت استان ۹۹/۹۰ درصد را مسلمانان تشکیل میدادهاند. این نسبت در نقاط شهری ۹۹/۸۶ درصد و در نقاط روستایی ۹۹/۹۴ درصد بوده است.
در فاصله سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵، ۹۰۹۲۴۳ نفر به استان وارد و یا در داخل آن استان جابجا شدهاند. مقایسه محل اقامت قبلی مهاجران با محلی که در آن سرشماری شدهاند، نشان میدهد که ۴۷/۰۹ درصد از مهاجران از روستا به شهر، ۲۵/۴۱ درصد از شهر به شهر، ۱۰/۹۳ درصد از روستا به روستا و ۱۲/۴۲ درصد از شهر به روستا در طی ۱۰ سال قبل از سرشماری آبان ۱۳۷۵ مهاجرت کردهاند. بیشترین تعداد مهاجران وارد شده و یا جابجا شده در نقاط شهری مربوط به ۸ سال قبل از سرشماری در حدود ۲۲/۶۰ درصد و برای نقاط روستایی مربوط به کمتر از یکسال قبل از سرشماری حدود ۲۰/۲۵ درصد بوده است.
در آبان ماه همان سال، از جمعیت ۶ ساله و بیشتر استان، بیش از ۶۸ درصد باسواد بودهاند. نسبت باسوادی در گروه سنی ۱۴-۶ ساله ۹۱/۵۹ درصد و در گروه سنی ۱۵ ساله و بیشتر ۵۶/۸۹ درصد بوده است. در بین افراد لازمالتعلیم (۱۴-۶ ساله)، نسبت باسوادی در نقاط شهری ۹۵/۸۸ درصد و در نقاط روستایی ۸۷/۰۷ درصد بوده است. در این سال نسبت باسوادی استان در بین مردان ۷۸/۷۹ درصد و در بین زنان ۵۷/۴۱ درصد بوده است. این نسبت در نقاط شهری برای مردان و زنان به ترتیب ۸۵/۲۱ درصد و ۶۷/۸۱ درصد و در نقاط روستایی ۷۱/۱۸ درصد و ۴۵/۹۶ درصد بوده است. در همان سال از جمعیت استان، ۸۷/۷۶ درصد از کودکان، ۷۱/۴۷ درصد از نوجوانان و ۷۶/۲۶ درصد از جوانان به تحصیل اشتغال داشتهاند.
در آبانماه ۱۳۷۵، در این استان، افراد شاغل و افراد بیکار (جویای کار) در مجموع ۳۶/۹۵ درصد از جمعیت ده ساله و بیشتر را تشکیل میدادهاند. این نسبت در نقاط شهری ۳۴/۳۲ درصد و در نقاط روستایی ۴۰/۰۴ درصد بوده است. از جمعیت فعال این استان، ۸۹/۲۵ درصد را مردان و ۱۰/۷۵ درصد را زنان تشکیل میدادهاند. بیشترین میزان فعالیت، مربوط به گروه سنی ۴۴-۴۰ ساله با ۵۳/۸۲ درصد و کمترین میزان مربوط به گروه سنی ۱۴-۱۰ ساله با ۷/۳۸ درصد بوده است. بالاترین میزان فعالیت برای مردان مربوط به گروه سنی ۳۹-۳۵ ساله با ۹۷/۲۴ درصد و برای زنان مربوط به گروه سنی ۲۴-۲۰ ساله با ۱۲/۶۵ درصد است.
در سال مذکور، از شاغلان ده ساله و بیشتر استان، ۳۷ درصد در گروه عمدهٔ کشاورزی، ۲۸/۹۴ درصد در گروه عمدهٔ صنعت ۳۸/۰۲ درصد در گروه عمدهٔ خدمات و ۱/۰۴ درصد اظهار نشده گزارش شدهاند. این نسبتها در نقاط شهری به ترتیب ۴/۳۵ درصد، ۳۲/۰۳ درصد، ۶۲/۳۳ درصد و ۱/۲۸ درصد و در نقاط روستایی به ترتیب ۵۹/۲۱ درصد، ۲۵/۹۰ درصد، ۱۴/۱۰ درصد و ۰/۷۹ درصد گزارش شده است.
در ترکیب اجتماعی استان کردستان جامعهٔ عشایری جایگاه ویژهای دارد. عشایر این استان از طوایف قدیمی کرد ایران هستند که با زبان کردی سخن میگویند و اکثریت آنان اسکان یافتهاند و عمدتاً به دامپروری میپردازند.
عشایر کردستان بیشتر در مناطق بانه، سقز، مریوان، دیواندره، سنندج و اورامانات که کوهستانهای بلند و درههای عمیق دارد به سر میبرند. کوچ این طوایف، کوتاه و محدود است و غالباً در کوهپایههای محل زندگی خود رمهگردانی میکنند. اکثریت عشایر کردستان به زندگی کشاورزی و دامداری اشتغال دارند و بخشی از آنها نیمه کوچنده هستند و در داخل استان و حواشی نقاط مرزی جابهجا میشوند. مهمترین ایلات کردستان عبارتند از: شیخ اسماعیلی، دراجی، سورسوری، لک، کوماسی، گلباغی، منمی و قال قالی.
استان کردستان از لحاظ اقتصاد کشاورزی از مناطق قابل توجه و از لحاظ دامپروری یکی از قطبهای اساسی دامداری کشور است. تولیدات کشاورزی این استان را به ترتیب اهمیت، گندم، جو و حبوبات تشکیل میدهد و با توجه به شرایط طبیعی، فعالیتهای کشاورزی آن به شکل دیمی و آبی صورت میپذیرد. از میان دامها، گوسفند و بره بیشترین اهمیت و تعداد را دارد. از دیگر فعالیتهایی که در این استان انجام میگیرد، پرورش زنبور عسل است که در کردستان از رونق بسزایی برخوردار است.
فعالیتهای صنعتی استان کردستان در مقایسه با سایر استانهای کشور بسیار محدود است و از مناطق توسعه نیافتهٔ صنعتی کشور به شمار میرود. صنایع استان کردستان به دو گروه ماشینی و دستی تقسیم میشوند:
– صنایع ماشینی: استان مشتمل بر گروههای صنایع کانی غیرفلزی، شیمیایی، سلولزی، نساجی و چرم، غذایی، برق و الکترونیک میباشند.
– صنایع دستی: استان بسیار متنوعاند و قدمتی دیرینه دارند. در حال حاضر در نقاط شهری و روستایی کردستان عده کثیری به تولید محصولات گوناگون دستی که هم مصرف خانگی و هم ارزش تجاری دارند مشغول هستند. اهم این صنایع دستی عبارتند از : فرشبافی، گلیمبافی، نساجی، نازککاری چوب، گیوهدوزی، خراطی، سوزندوزی، قلابدوزی، پولکدوزی، منجوقدوزی و ساخت زینتآلات محلی.
۱۳ بهمن ۱۳۹۲
به این مطلب چه امتیازی می دهید؟
[امتیاز: 0 میانگین: 0]
نظر کاربران :
واقعا استان بي نظير است با مردماني مهمان نواز با تاریخ و آب و هوا وکوهها و قلههامناطق دیدنی و گردشگری جذاب جاذبههای طبیعی و عالي
چیزی که در این استان چشمم را گرفت لباس زیبا و محلی این مردم بود،. خیلی مردم ساده و با فرهنگی بودند. اغلب سنی هستند و این هم اضافه کنم که خیلی چهره زیبایی دارند