رزرو هتل رزرو هتل های شهر وان ترکیه
۷ بهمن ۱۳۹۲

اثر گردشگری در ارتقاء فرهنگ روحی و معنوی مسافر

لینک این مطلب کپی شد!

خداشناسی و تهذیب اخلاق
سفر موجب تکامل و تعالی انسان و بیانگر عروج او است؛ سرشت آدمی توجیه‌کنندهٔ ‘سیر و سفر’ و سیاحت و جهانگردی است.
با سیری در تاریخ و مرور احوال بزرگان علم و اخلاق به این نکته پی می‌بریم که بسیاری از چهره‌های پرفروغ جوامع بشری و راهنمایان و مربیان آدمی، برای نیل به فضایل اخلاقی و دسترسی به عارف عالی بشری و سرچشمهٔ لایزال حقیقت سفرها کرده‌اند و مرارت‌ها کشیده‌اند. به همین دلیل، در کتب آسمانی و اخلاقی و دیوان شعرا، مضمون‌هائی نیکو و عبارت‌هائی آموزنده در مورد آثار سفر بر تعالی روح و اخلاق انسان آمده است.
در قرآن کریم در مورد سیر و سفر آیات بی‌شماری نازل شده که بیشتر آنها با هدف خداشناسی، آگاهی یافتن از سرنوشت اقوام گذشته، عبرت‌آموزی در جهت تغییر اندیشه، رویه رفتار و تعالی و گسترش دانش و بینش انسان است. اسلام برای خداشناسی و تهذیب نفس راه‌های گوناگونی ارائه می‌دهد که سوق دادن افکار و عقل به ژرف‌نگری در نظام هستی، پدیده‌های آسمانی، زمینی ، حیوانی و گیاهی نمونه‌های آن است:
قُل سیرٌو فِی‌الْاَرضِ فَانْظرٌوا کَیْفَ بَدَاَالخلق ثٌمَّ ٰاللهٌ نٌیشیٌ ‌اَلَنَشأةَ اَلاَخراّن الَّله عٰلی کٌّلِ شیء قَدیٰر (قرآن کریم سورهٔ عنکبوت، آیهٔ ۲۰).
(بگو ای پیغمبر در زمین سیر و سفر کنید و ببینید که خا چگونه موجودات را از نیستی به هستی آورد (خلق کرد) و سپس به عالم دیگری رهسپار می‌کند. به رستی که خدا بر هر چیزی توانا است).
با سیر در زمین، دریا و آسمان، انسان به عظمت هستی پی می‌برد و به خُردی و کوچکی خود آگاه می‌شود. با درک و آگاهی از نظم و انضباط موجود در جهان ناینکه موجودیت هر موجودی مسبوق به عللی است و سلسلهٔ علل و معلول و قاعده و قانون مبنای عالم وجود است انسان به نیرو آفرینندهٔ هستی واقف شود و خدائی را بندگی کند که زمین و آسمان را با همهٔ عظمت خود آفرید و مسخر وی گردانید، تا از راه‌های گشودهٔ آن آمد و رفت کنند و از مواهب و نعمت‌های آن بهره برند. خاک تیره را مبداء حیات روزی‌دهندهٔ موجودات و مرجع مخلوقات گردانید. سطح زمین را صحنهٔ زندگی گیاه جانور و انسان قرار داد و درون او را کانون نشو و نمای موجوداتی ریز و خرد ساخت که با جان و توان و جنب و جوشی که بر مبنای قانون و ضابطه است. محیط مساعدی برای رویش گیاه که نقش عمده‌ای در هستی و ایجاد تعاون دارند، محیط مساعدی برای رویش گیاه که نقش عمده‌ای در هستی و ایجاد تعادل دارند، ایجاد می‌کنند و اندرون آن را گنجینهٔ ذخایر عظیمی ساخت که مایهٔ زندگی آدمیان است حیوانات عظیم‌الجثه و کوچک، پرندگان زیبا و خوش‌ خط و خال را که با زمزمه و جنب و جوش خود بذر زندگی می‌پاشند را در نهایت خِرَد و کمال بیافرید. افلا ینظرٌون اِلیَ‌الابل کیف خلقت ‘قرآن کریم، سورهٔ غاشیه، آیهٔ ۱۷’ (آیا به شتر نمی‌نگرید که چگونه خلق شد؟)
هر بخشی از این پهنهٔ خاک را ممکن و مأوای گروهی انسان، جانور و گیاه قرار داد که با هم تفاوت بسیار دارند، در حالی‌که از حقیقتی واحد نشأت گرفته‌اند.
جهان را با دنیائی تباین و اختلاف از نظر شکل، رنگ، زبان، آداب و رسوم، فرهنگ، معیشت و … خلق نمود.
انسان ناآگاه و مغرور که در عین ناتوانی و عجز به قدرت خویش می‌نازد و خود را محور جهان می‌پندارد، با بیرون آمدن از لانهٔ خود و سیر و سفر کردن، با دیدن شگفتی‌‌های خلقت و طبیعت، از نظر اخلاقی دگرگون می‌شود و به زیور خرد و سجایا نیکو آراسته می‌گردد، زیرا در طول سفر به سبب مشاهدهٔ آثار یا عظمت خلقت نظیر کوه و دشت، جنگل و صحرا و دریا و سیر در افلاک و شهرهای آباد و ویران و آدمیان گوناگون، بسیاری از ناشناخته‌ها را می‌شناسد و به ناتوانی و کوچکی خود رد برابر عالم وجود پی می‌برد و پیشداوری‌های نادرست وی به داوری خردمندانه تبدیل می‌شود. او از ورطهٔ تنگ‌نظری و کوته‌بینی، از بیماری خطرناک حسادت و بخل و کینه‌وزی، که زندگی را با همهٔ زیبائی آن زشت می‌نمایاند، رها می‌شود و به کمالات و فضایلی نیکو نظیر صبر، بردباری، مهربانی و مهم‌تر از همه، حس مسئولیت در برابر عالم ستی و همنوع خود و حتیٰ حیوان، جانور و گیاه و آب و خاک و… مزین می‌شود و گنجینهٔ دل و آینهٔ ضمیر او از عشق و صفا و محبت به جهان آفرینش و همهٔ نمادهای آن سرشار می‌گردد و خود را حلقه‌ای از حلقه‌های زنجیرهٔ هستی می‌بیند که استمرار زندگی او در گرو رعایت حقوق سایر موجودات است.
با توجه به همین فواید سفر است که سعدی شیرازی می‌فرماید:
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی٭
در راه وصول به کمال و درک حقیقت، در راه تحصیل اخلاق جسته و عرفان به عالم هستی باید ترک شهر و دیار کرد و سفر نمود تا نفس سرکش و خام در پیج و خم و فراز و فرودهای زندگی و سفر پخته شود. ناخالصی‌ها و ناپاکی‌های جان و روح در پالایشگاه سفر و دیدن اوضاع طبیعت صاف گردد و خشونت خلق به لطافت اخلاق بدل شود خود را بشناسد تا به عظمت آفریننده پی برد. زیرا مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَه. (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۲، جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم، ۱۳۲، ص ۳۲).
عارف نامی، عطار نیشابوری در وصف سفر چنین سروده است:
زین بحر همچو باران بیرون شو و سفر کن زیرا که بی‌سفر تو هرگز گهر نگردی (فریدالدین عطار، دیوان عطار، تصحیح تقی تفضلی، تهران، انتشارات علمی و فرهنیگ، ۱۳۷۴، ص ۶۲۲).
ابوحامد غزالی طوسی نیز در فواید سفر فرموده است:
‘آنکه سفر کند خویشتن و اخلاق خویشتن را بشناسد تا به علاج صفاتی که در وی مذموم است مشغول شود. این نیز مهم است که مرد تا در خانهٔ خویش بُوَدْ و کار به مراد وی می‌رود، به خویشتن گمان نیکو برد و پندارد که نیکو اخلاق است. در سفر پرده از اخلاق باطن برخیزد و احوالی پیش آید که ضعف و بدخوئی و عاجزی خویش بشناسد و چون علت باز داند به علاج مشغول تواند شد و هرکه سفر نکرده باشد؛ در کارها مردانه نباشد. بشرحافی (ره) گفتی ای قریان سفر کنید تا پاک شوید که هر آب که بر جای بماند بگندد’ (ابوحامد محمد غزالی، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیو جم، تهران، کتاب‌های جیبی، ۱۳۵۴، ص ۴۵۷ و ۴۵۸).
و این شعر زیبا به سعدی منسوب است:
سفر سوهان مرد است ای خردمند ندارد مرد عاقل پای دربند
به گواهی تاریخ، همهٔ انبیاء و بزرگان دین و بنیانگذاران مکتب‌های عالی خلاقی اغلب سال‌های عمر خود را در سفر و سیر می‌گذراندند. آنان در ایام جوانی، یا چوپان بودند (موسی) یا بازرگانی می‌کردند و بدیهی است که لازمهٔ این‌گونه معیشت‌ها مسافرت است.
کوه و دشت و دریا و صحرا میعادگاه آنان با حق تعالی بود. برای پی بردن به راز آفرینش، در سکوت طبیعت سر به جیب تفکر فرو می‌بردند، با معبود خویش زمزمهٔ عشق سر می‌دادند و آنگاه که از معدن وجود و منبع هستی الهام می‌گرفتند و به انواع فضایل و صفات پسندیده آراسته می‌شدند، در پی شناساندن حقیقت محض و هدایت همنوعان خویش قیام می‌کردند.
٭ (کلیات سعدی، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۶، ص ۶۳۴).
پند آموختن از تاریخ
از مهم‌ترین فواید سفر پند آموختن از سرنوشت اقوام گذشته و پی بردن به علل پیشرفت و تعالی ملت‌ها یا سقوط و هبوط آنها است.
قُل سیرٌوا فِی‌اَلارضِ ثٌمّ‌ انٌظرٌوا کَیفَ کٰان عاقبة‌اْلمکذّبین (قرآن کریم، سورهٔ انعام، آیهٔ ۱۱)
(بگو در زمین سیر و سفر کنید و بنگرید که عاقبت کار کسانی‌که آیات و نشانه‌های خداوند را باور نداشتند و تکذیب می‌کردند چگونه بود).
در طول سفر آدمی با آثار و ویرانه‌های شهرهائی برخورد می‌کند که روزگاری در نهایت آبادانی بوده‌اند. این شهرها پایتخت پادشاهان و فرمانروایانی بوده، که در کاخ‌های مجللِ بنا شده بر روی خون و استخوان فقراء و زحمتکشان می‌زیستند. این شهرها و کاخ‌ها در اوج زیبائی و شکوه و آبادی بودند و اقامتگاه کسانی بود که با اتکاء به قدرت خویش، با زور سرنیزه و سلاح، میلیون‌ها انسان بی‌گناه را استثمار می‌کردند و یا به بردگی گرفتن هزاران تن از همنوعان ضعیف خود زندگی پُررونق و شکوه‌مندی برای خود می‌ساختند. اما دیر نپائید که حوادث روزگار یا دست اجل طومار زندگی آنان را درهم پیچید و شیرازهٔ حیات پر جلال و شوکت آنها را از هم گسست. آن پیکره‌هائی که در بسترهای راحت می‌آرامیدند و ملبس به لباس‌های پرزرق و برق و فاخر و جواهرنشان بودند. به دل خاک سپرده شدند و در اندک زمانی متعفن و متلاشی شد و بالاخره به خاک تبدیل گشتند. آن قصرهای مجلل و افسانه‌ای ویران شدند و کنام لاشخوران و لانهٔ جغدان گردیدند. آری چنین است شیوهٔ روزگار که دیر یا زود فریادهای آمرانهٔ فرمانروایان خودکامه و گردنکشان و کشورگشایان ستمگر را خاموش می‌کند و سرهای تاجداران را به خاک می‌ساید و پیکرهائی که از خون مظلومان و بینوایان فربه شدند، به خاک سیاه تبدیل می‌کند:
فَاعَتِبرٌو یٰا اٌولیَ‌الابصٰارْ
اگر بناهای تاریخی، کاخ‌ها و گنجینه‌ها و اشیائی که در معرض تماشای جهانگردان است زبان و بیان داشتند، چه بسیار داستان‌هائی که از ساکنان و صاحبان گذشتهٔ خود می‌گفتند و چه افسانه‌هائی که از قدرت و عظمت و غرور و نخوت و ستم پادشاهان یا مهربانی و نکوئی مردمان گذشته بر زبان می‌آوردند.
هر ذرهٔ خاک ارگ رازی دارد هر کنگره‌اش ز فخر نازی دارد
گر باز کند زبان به صحبت خشتی دانی که چه سوزی و چه سازی دارد.*
پهنهٔ خاک زمین سرشار از خاطراتی شگفت‌انگیز، از شهرها و تمدن‌هائی است نظیر کار تاژ، فینیقیه، بابل، سومر، اکد، ماده، هخامنشی، نیل، یونان و روم و… است. هم‌اکنون تنها نشانی که از آن همه هیاهو و جلال و شکوه باقی مانده یادی نامی است که جاودانه بر تارک تاریخ نقش بسته است: نامی نیکو و یادی گرامی، اگر صاحب‌نام در ایام حیات خود در جهت کمال و در راه آسایش و آرامش خلق گام برداشته است یا نامی زشت و مورد لعن و نفرین چنانچه صاحب‌نام در چند روز عمر او به‌دلیل رفاه مادی و برخورداری از نعمات و ارضاء روح سرکش شهوات نفسانی و… از هیچ جنایتی خودداری نمی‌کرده است.
* این شعر از آموزگاری دلسوخته به نام حاج محمود توحیدی است که به همت بانوئی دانشمند در بخشی از ارگ بم کرمان، زینت‌بخش دیوار قهوه‌خانهٔ سنتی شده است.
سلامتی روح و جسم
از جلمه فواید سفر، از میان رفتن غم و اندوه از دل انسان است. روح خسته و آزردهٔ آدمی از آلام زمانه و از غوغا و هیاهوی اضطراب‌آور و تب‌آلود روزگار ماشینی و عصر رایانه خسته است و این خستگی بر جسم وی اثر می‌گذارد و آن را بیمار می‌کند. به همین دلیل است که می‌گویند ‘روح سالم در بدن سالم است’ . با مسافرت و تغییر محیط زندگی به‌طور موقت این خستگی روحی برطرف و قوای جسمانی تجدید می‌شود. رسول اکرم فرمود:
اِذا اَعسَرَ اَحَدُکُم فلیَضرب فی‌َاٌلارضْ و یَبَتَغی مِن فَضِل‌الله و ٰلایَعُمَّ نَفسَهٌ و اَهلَه (میرزای نوری، مستدرک الوسایل، ج ۱۳، ص ۷)
(هرگاه زندگی بر شما تنگ آید و دچار افسردگی‌خاطر شوید باید مسافرت کنید و در جستوی احسان خدا و نعمت‌های او برآئید و مبادا که بر نفس خود و زن‌ و فرزندان خود سخت گیرید).
زندگی ماشینی امروز و ضوابط پیچیده و خسته‌کنندهٔ آن روح لطیف آدمی را می‌فرساید. هم‌اکنون انسان ناگزیر است در جنگلی از ابزار و آلات مکانیکی و الکترونیکی زندگی کند که با هیاهوی ناهنجار خود سبب ملالت‌خاطر او شده‌اند. وانگهی با توسعهٔ ارتباطات و شلوغی شهرها و آمد و رفت خودروها و آلودگی ناشی از آن روح انسان که زادهٔ طبیعت است فرسوده می‌گردد.
زمین‌های اطراف شهرها به سبب گسترش شهر زیستی، ارزش اقتصادی پیدا کرده است، بنابراین دیگر برای کشت سبزیجات و گندم و… کاربرد ندارد و به‌تدریج به زیر ساختمان‌های ناهماهنگ می‌رود یا از زباله‌ها لوازم اسقاط و… انباشته می‌شود. محیطی چنین خشن و غم‌انگیز همراه با سایر نارسائی‌های شهری روح و جسم آدمی را به شدت بیمار می‌کند. انسان امروز ناگزیر است به‌جای زندگی در خانه‌های وسیع و در دل جنگل و جلگه‌های سرسبز، به زیستن در درون هیولاهای سیمانی، آهنی، شیشه‌ای و… یعنی برج‌ها و آسمان‌خراش‌ها و آپارتمان‌های تنگ و زشت تن در دهد.
در شرایط حضار، رقابت میان انسان‌ها بر سر به دست آوردن محل سکونت، که آدمی گرفتار آن است، آثار ویران‌کننده‌ای بر خانه‌سازی دارد، نه تنها بنا به ملاحظات اقتصادی ـ که حکم می‌کند خانه‌سازی به‌صورت انبوه و در نتیجه ارزان صورت گیرد ـ بلکه سطحی‌نگری عموم مردم نیز باعث شده است که در حومهٔ شهرهای سراسر جهان، هزاران هزار شهرک در هم فشرده از زمین سر برآورند؛ شهرک‌هائی که خانه‌شان فقط با شماره از هم قابل تشخیص هستند ولی هیچ شباهتی به ‘خانه’ به معنی محلی برای اقامت زندگی و استراحت ندارد این خانه‌ها در واقع، نفس‌هائی برای انسان‌های ‘سودده’ هستند.
بدیهی است شرایط زندگی کنونی در شهرهای بریده از طبیعت و در خانه‌های بی‌روح و زشت و یکنواخت روح آدمی را، که طالب تنوع و زیبائی است، خسته و فرسوده می‌کند و این خستگی و فرسودگی، بدون شک، بر جسم و روح او آثار نامطلوبی برجای می‌گذارد. چنانکه ثابت شده است بسیاری از بیماری‌های جسمی، به‌ویژه پوستی، منشاء روانی دارند. امروز بسیاری از پزشکان و روانپزشکان بر این باور هستند که بهترین راه مداوای بیشتر بیماری‌ها، تغییر محیط دائم زندگی و دل سپردن به طبیعت است و این تغییر محیط تنها از راه سفر میسر است.
درخت اگر متحرک شدی ز جای به‌جای نهْ جور اره کشیدی و نه جفای تبر*
* این شعر منسوب به سعدی شیرازی است
و پیغمبر بزرگوار اسلام فرمود:
‘سافِرواتصّحِو (مسافرت کنید تا سالم باشید)
آدمی از دیرباز به فایدهٔ مسافرت در مداوای بیماری‌های گوناگون روحی و جسمی پی برده است. سفر به نقاط خوش‌ آب و هوا یا به نواحی دارای آب گرم معدنی از هزاران سال پیش متداول بوده است. هم‌اکنون در کشورهای توسعه یافته، دولت‌ها و کارفرمایان، کارکنان خود را تشویق می‌کنند که دست کم چند روز از سال را در فضائی خارج از محیط زندگی دائمی خود بگذرانند، به مسافرت روند تا بتوانند با استفاده از موهبت‌ها و زیبائی‌های طبیعی و ایجاد تنوع در زندگی و دیدن شهر و سرزمین‌های دیگر خستگی روانی و روحی خود را برطرف کنند تا هنگام بازگشت با روحیه‌ای تازه و قوائی تجدید شده به تولید و کار و ابتکار مقید مشغول شوند.
وانگهی، آدمی در مسافرت، با دیدن زندگی‌های گوناگون؛ شاهانه یا فقیرانه، به منزلت خویش پی می‌برد. برای رسیدن به زندگی بهتر تلاش می‌کند یا از وضع زندگی خود راضی می‌شود و شکر می‌گوید، قدر نعمت‌های خدا را می‌داند، از ناآرامی‌ها و سرکشی‌ها پرهیز می‌کند و از اندوه و غبطه و غصه خوردن در مورد زندگی دیگران رها می‌شود.
آموختن دانش و معرفت
کسب دانش و معرفت از جمله منافع سفر است. به گواهی تاریخ، اکثر مردان اهل دانش برای آموختن به سفرها می‌رفتند و تلخی‌ها و شیرینی‌های مسافرت را تجربه کرده‌اند تا توانسته‌اند از محضر دانشمندان بهره گیرند یا از طبیعت، که با زبان رمز و راز از مکنون عالم وجود می‌گوید، پند آموزند. غزالی معتقد است (لَم یَحصَل اِلعْلم اِلّا باْلَسَفٰر۱ ) (کسب دانش تنها با سفر ممکن می‌شود).
چو قطره از وطن خویش رفت و باز آمد مصادف صدف او گشت و شد یکی گوهر۲
مولانا جلال‌الدین رومی ایرانی، که خود به دنبال معشوق و کمال مطلوب درد خارهای مغیلان را به جان خرید و به سفرها رفت، مسافر را به دانهٔ بارانی تشبیه می‌کند که چون آن دانهٔ باران در دل صدف قرار گیرد، پس از مدتی که ته دریا آرمید به دانهٔ گوهر (مروارید) تبدیل می‌شود. به راستی اگر آدمی نیز با دیده‌ای بینا به طبیعت بنگرد، با آنچه در طی مسافرت می‌بیند جهانی دیگر برای او آشکار می‌شود و به بسیاری از حقایق پی می‌برد.
در اسلام مسافری که به قصد کسب معرفت و فضیلت و دانش خانه و کاشانهٔ خود را ترک کند از منزلتی خاص برخوردار است پیغمبر اسلام فرمود:
‘منَ خَرَجَ مِن بَیتِه یَطْلُبٌ عِلماً شیعّه سَبْعٌونَ اَلْف ملک و یستغفرون لَهٌ ۳
(هرکس در راه کسب دانش و فضیلت خانهٔ خود را ترک کنند و به سفر رود، هفتاد هزار فرشته او را همراهی می‌کنند و برای او طلب آمرزش می‌نمایند).
سید قطب در تفسیر آیهٔ نفر می‌نویسد: ‘اسلام روش حرکتی دارد که به فقد و فهم آن نمی‌رسد مگر کسی که اهل سیر و سفر و جهاد و اجتهاد باشد، زیرا در سیر و سفر آیات و تطبیقات عملی آن متجلی می‌شود. برخلاف کسانی‌که در کتاب‌ها غرق شده و معتکف اوراق شده‌اند۴.
این خلدون عالم و جهانگرد شهیر آفریقائی می‌گوید: ‘سیر و سفر در جستن دانش‌ها و دیدار مشایخ بر کمال علم می‌افزاید، به این سبب که بشر معارف و اخلاق و مذاهب و فضایلی را که در آنها ممارست می‌کند گاهی از طریق دانش و تعلیم و القاء فرا می‌گیرد و گاهی به شیوهٔ تقلید و حضور در مجالس دیگران می‌آموزد.
ولی ملکه‌هائی که به‌طور مستقیم و به‌صورت تلقین حاصل‌شده باشد، مستحکم‌تر و راسخ‌تر خواهد بود و بنابراین به نسبت فزونی مشایخ حاصل می‌شود و رسوخ می‌یابد. اصطلاحات نیز در تعلیم مایهٔ اشتباه متعلم می‌شود و به‌حدی که بسیاری از آنان گمان می‌کنند که آنها هم بخشی از دانش هستند و این اشتباه متعلم برطرف نمی‌شود مگر اینکه شخصاً از محضر استاد بهره جوید، زیرا معلمان هریک در اصطلاحات دانش‌ها شیوهٔ خاصی دارند به همین دلیل دیدار دانشمندان و گفتگو دربارهٔ نتایج مختلف از نظر بازشناختن اصطلاحات برای متعلم بسیار سودمند است چه در این دیدارها اختلاف شیوه‌ها را در دانش می‌بیند و در نتیجه دانش را از اصطلاحات تجوید و انتزاع می‌کند و به این نکته پی می‌برد که اصطلاحات مزبور طریقه‌هائی برای تعلیم و روش‌هائی جهت تدریس دانش است قوایش برای رسوخ و استحکام در ملکات برانگیخته می‌شود و معلومات وی تصحیح می‌گردد و معارف گوناگون را از یکدیگر باز می‌شناسد و در عین حال، ملکات وی به واسطهٔ عادت کردن به حضور در مجالس درس معلمان و سود بردن از تعلیمات آنان و دیدن آن همه استادان و مشایخ گوناگون تقویت می‌شود. و این نتایج برای کسی است که خدا راه‌های دانش و راهنمائی را برای وی میسر کند و آنگاه ناگزیر باید در طلب دانش سفر کند و به گردش و جهانگردی پردازد تا سود فراوان و کمال معلومات خویش را به دیدار مشایخ و برخورد با رجال به دست آرد و خدا هرکه را بخواهد به راه راست هدایت فرماید.۵
از دیرباز، مردم ایران‌زمین، به سبب مسافر‌های علمی و دینی در گرداگرد گیتی، شهرهٔ آفاق بودند چنانکه پیغمبر اسلام فرمود:
لوکان العلم فی‌الثریا لناله رجال و من فارس (احمد حافظ بن ‘حلیة الاولیاء، ج ۶، دارالکتب العلمیه، بیروت،[بی‌تا]، ص ۶۴.
(هر آینه دانشی در ستارهٔ ثریا باشد مردانی از فارس در طلب آن دانش به آنجا می‌روند).
مفهوم آیه گویای آن است که ایرانیان در هر کجا و هر چند دور دانشی را سراغ داشتند به آنجا می‌رفتند و ضمن استفاده از محضر دانشمندان رشته‌های گوناگون با مردم آن سامان گفت‌وگو می‌کردند و همین امر موجب شکوفائی استعدادی آنان می‌شده است.
از آنجا که فرهنگ جوهر و اساس تمدن است، لازمهٔ استحکام و دوام تمدن ملت‌ها باروری و شکوفائی فرهنگ است و البته فرهنگ در انزوا و سکون پژمرده می‌شود و پویائی خود را از دست می‌دهد. اگر به تاریخ بنگریم، می‌بینیم که شکوفائی تمدن اقوام رابطهٔ مستقیمی با موقعیت جغرافیائی سرزمین آن اقوام، یعنی قرار گرفتن سیر آمد و رفت و داشتن رابطهٔ بازرگانی با سایر مردم دارد. در یونن باستان، در کرانه‌های جنوبی مدیترانه و در خاورمیانه، نخستین هسته‌های تمدن انسان شکل گرفتند و بزرگ‌ترین دانشمندان و فلاسفهٔ باستان را به جهان عرضه کردند. دلیل واقی این امر، یعنی تکوین تمدن‌های نخستین در آن نواحی، بهره‌مندی مردم آن دیار از نعمت رویاروئی با مردم سایر نواحی، معاشرت با بازرگانان و مسافران و تبادل اندیشه و گفت‌وگو با آنها بود. در واقع، هرچند که در جهان کنونی، روابط انسان‌ها به برکت فن‌آوری‌های عالی در رشتهٔ پیام‌رسانی و خبری آسان شده، هنوز اصلی‌ترین وسیلهٔ شناخت و غنی‌تر شدن آگاهی و فرهنگ جوامع سیر و سفر است.
(۱) ابوحامد محمد غزالی، احیاءالعلوم، دارا حیاءالثرات، العربی بیروت، [بی‌تا]، ص ۲۴۶.
(۲) این شعر به عراف عامل، ملای رومی، مولانا جلال‌الدین، منسوب است.
(۳) محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ج ۱، [بی‌تا]، ص ۱۷۰.
(۴) عبدالکریم بی‌آزار شیرازی، فشردهٔ مقالات همایش جمهوری اسلامی ایران و جهانگردی، مرکز تحقیقات و مطالعات ایرانگردی و جهانگردی، اسفند ۱۳۷۵، ص ۱۰. ۹
(۵) عبدالرحمن ابن خلدون، مقدمهٔ ابن خلدون، ترجمهٔ محمد پروین گنابادی، ج ۲، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۶، ص ۱۱۴۶ ـ ۱۱۴۵.
تقویت آداب و رسوم و سنن ملی
جهانگردی امروز دیگر در عمل سادهٔ ‘حرکت؛ منزل‌گزینی؛ استراحت؛ تفریح و رفع خستگی’ خلاصه نمی‌شود. در قلمرو ویژهٔ فعالیت‌های فرهنگی، ترازنامهٔ جهانگردی غالباً بسیار درخشان است. جشن‌های نمایشی یا موسیقی که در سراسر اروپا، به‌ویژه در تابستان‌ها، برگزار می‌شود، نمایشگاه‌های باشکوهی که جهانگردان را به اسلو، پاریس، لندن، برلین، آمستردام و… می‌کشاند، دلیلی برای حمایت از انبوه مهاجران فصلی و مسافران است. برای اینکه در مردم انگیزهٔ حرکت به‌سوی مکان یا شهری به‌وجود آید، باید این قبیل گردهمائی‌های فرهنگی را ایجاد نمود.
رویدادهای فرهنگی، در بین فعالیت‌هائی که برای جلب جهانگردان صورت می‌گیرد، ارزش خاصی دارد بدیهی است که جریان‌های جهانگردی و رویدادهای فرهنگی در بسیاری از نواحی جهان لازم و ملزوم یکدیگر هستند. هرچند هزینهٔ برگزاری جشنواره‌های موسیقی و رقص و آثار هنری آوینیون (Avignion)، استاولو (Stavelot)، سالزبورگ (Salzburg)، پراگ (Prague)، و بسیاری جشن‌های دیگر تابستانی از سوی مردم بومی تأمین می‌شد، لیکن اگر این جشن‌ها و جشنواره‌ها از پشتوانهٔ درآمدهای چشمگیر جهانگردی محروم شوند، توجیهی برای برگزاری آنها وجود ندارد. وانگهی بیشتر اوقات، علاوه بر شکرت انبوه جهانگردان و ساکنان محلی در این جشن‌ها، که تأمین‌کنندهٔ بخش عمده‌ای از هزینه‌ها هستند، کمک‌های جنبی دیگری از سوی مؤسسه‌های محلی (شهرداری، فرمانداری یا دولت) برای برگزاری این نوع گردهمائی‌های فرهنگی ارائه می‌شود. به هر حال، جهانگردان منبع مهم تهیهٔ هزینهٔ این جشن‌ها هستند. بدیهی است که اطمینان از فواید اقتصادی جهانگردی، در سطح محلی، ناحیه‌ای و ملی کمک‌های مقام‌های دولتی را برای برگزاری جشن‌ها توجیه می‌کند.
نمایش‌های فرهنگی باشکوه و بی‌شمار دیگری نیز، تنها به خاطر جهانگردان و نمایاندن جلوه‌های فرهنگ و آداب و رسوم به آنان برگزار می‌شود، که البته درآمدهای جهانگردی تنها منبع برای برپائی آنها است.
جشنوارهٔ مراکش که از سال ۱۹۶۵ به بعد هرساله برگزار می‌شود، جنب و جوش فوق‌العاده‌ای در سراسر کشور ـ برای آماده‌سازی گروه‌های هنرمند شرکت‌کننده در آن ـ به‌وجود می‌آورد. جشن‌هائی که در این کشور برگزار می‌شود، در مورد ثروت عظیم فرهنگی، که همانا مراسم و آداب آن کشور است، به تماشاگران داخلی و خارجی آگاهی‌هائی می‌دهد. این جشنواره‌ها فرصتی است برای گردهمائی موسیقی‌دانان، رقصندگان، خوانندگان و همهٔ هنرمندان گوشه و کنار کشور مراکش، وانگهی به برکت همین جشنواره‌ها است که بسیاری از مراکشیان به غنا و تنوع آداب و رسوم و سنت‌های خود پی می‌برند. بدیهی است برداشت‌های فرهنگی از فضائی که چنین جشنواره‌هائی در آن طرح‌ریزی و اجراء می‌شود بسیار مثبت خواهد بود. از آنجا جهانگردی در خدمت حفاظت و نگهبانی از اصالت فرهنگی و آداب و سنن ملت‌های مورد بازدید است، باید به آن بسیار ارج نهاد.
منزاکونا (Menzacona)، معاون رئیس‌جمهور زامبیا، خطاب به اعضاء کمیتهٔ اجرائی سازمان جهانی جهانگردی، که در لوزاکا گرد آمدند، چنین می‌گوید: ‘ما از میراث ملی خود آگاه هستیم بنابراین تصمیم داریم هرچه بیشتر آن را زنده و تقویت کنیم. می‌خواهیم سنت‌های فرهنگی و رقص‌های خود را توسعه دهیم و از آنها هرچه بیشتر و بهتر پاسداری کنیم. البته برای تقویت و اشاعهٔ ثروت‌های فرهنگی یک ملت، هیچ روشی بهتر از گسترش تسهیلات برای پذیرائی از جهانگردان نیست. (A. Haulot، Tourisme et Environnement، Marabout، Belgique، ۱۹۷۴، p.123)
بدیهی است که برپائی این جشنواره‌ها و ارائهٔ آنها به جهانگردان تنها جنبه‌ای از فواید جهانگردی برای محیط فرهنگی زمان ما است.
جا دارد مسئولان و دست‌اندرکاران امور، با توجه به گستره و غنای فرهنگی ایران‌زمین، هر سال، به‌ویژه در ایام نوروز که مقارن با زندگی دوبارهٔ طبیعت و آغاز فصل بهار دل‌انگیز است، در مکان‌های تاریخی، نظیر شوش یا تخت‌جمشید که مرکز فرمانروائی سلاطین دادگر و موحد بود، جشنواره‌های بین‌المللی برپا دارند و با تبلیغات وسیع در سراسر جهان، مسافران و مشتاقان فرهنگ و ادب ایران را در این کشور پذیرا شوند، تا ضمن کسب درآمد ارزی چشمگیر، با ارائهٔ موسیقی و رقص‌های محلی، هنرهای بومی و برپا داشتن آئین نوروزی نظیر مراسم چهارشنبه‌سوری، سفرهٔ هفت‌سین و از طرفی عرضهٔ صنایع‌دستی گوشه‌ای از فرهنگ غنی این سرزمین مقدس را به جهانیان معرفی کنند.
635113057753232824 اثر گردشگری در ارتقاء فرهنگ روحی و معنوی مسافر

           
 

نظر کاربران :

هیچ نظری برای این مطلب ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید.

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *