موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی استان
استان گلستان با مساحتی معادل ۰۰۰۲۲ کیلومترمربع، در قسمت شمال شرقی کشور واقع شده است. این استان از شمال با دریای خزر (مازندران)، از شرق با استان خراسان، از غرب با استان مازندران و از جنوب با استان سمنان همسایه است.
براساس آخرین تقسیمات کشوری در سال ۱۳۷۵، استان گلستان دارای ۶ شهرستان، ۱۶ شهر، ۱۵ بخش، ۴۲ دهستان و ۹۹۹ آبادی دارای سکنه بوده است. شهرستانهای استان گلستان عبارتند از : بندر ترکمن، علیآباد، کردکوی، گرگان، گنبد کاووس و مینودشت.
جغرافیای طبیعی و اقلیم استان
شکل ناهمواریهای استان گلستان به گونهای است که به روشنی میتوان آنها را به دو قسمت جلگهای و کوهستانی تقسیم کرد. امتداد و جهت رشته کوههای البرز، به صورت دیواری مرتفع در مسافتی طولانی، خط ساحلی و جلگههای کنارهای دریای خزر را محصور کرده است، بدین علت، تقریباً در سراسر استان شیب زمین از ارتفاعات به سوی جلگه و دریای خزر (از شمال به جنوب به سوی سواحل جنوبی و از شرق به غرب به سوی سواحل شرقی دریا) کاهش مییابد. در محل تلاقی جلگه و کوهپایههای شمالی البرز، به علت شدت فرسایش و تراکم آبرفت، قسمتی از ناهمواریهای قدیمی به وسیلهٔ رسوبات جدیدتر پوشیده شده و تنها در بعضی نقاط به صورت تپه ظاهر شدهاند. در قسمتهای پائین دست جلگهای سواحل جنوبی و شرقی دریای خزر، تپههای ماسهای ساحلی تحت تأثیر نسیم دریا و بادهای محلی، تشکیل شده و سدی طبیعی و کم ارتفاع بین دریا و جلگه پدید آوردهاند. پدیدهٔ تشکیل تپههای ماسهای در حال حاضر فقط در سواحل جنوبی خزر انجام میشود، در حالی که در سواحل شرقی، ( از بندر ترکمن تا ارتفاعات غربی خراسان) در سطح جلگه، تپههای ماسهای سخت و تثبیت شدهای وجود دارند که در گذشتههای دور تشکیل شدهاند. همچنین در قسمت جلگههای استان گلستان رسوبات ضخیم لُسی به صورت تپه ماهور نسبتاً مرتفع در آمدهاند. حداکثر گسترش غربی این رسوبات به شهرستانهای بهشهر و نکا در استان مازندران محدود است.
رشته کوههای البرز که بر اثر کوهزای آلپی دورهٔ ترشیاری تشکیل شده است، در طول بیش از ۷۵۰ کیلومتر، جلگههای ساحلی استان مازندران و استان گلستان را از قسمت داخلی ایران جدا نموده است. نیمهٔ شرقی البرز، بین درهٔ رود بابل تا درهٔ خوش ییلاق (مسیر رود نوده که شاخهای از رود گرگان است) قرار دارد و به تدریج در جهت شمال شرق از ارتفاع آنها کاسته میشود. رشتهٔ جنوبی، شامل کوههای «ابرکوه» است که بلندترین نقطهٔ آن در «قلهٔ شاوار» به ۳۹۴۵ متر میرسد. رشته شمالی، «شاهکوه» نام دارد که به صورت دیواری در مقابل جلگهٔ گرگان قرار دارد و ارتفاع آن در قلهٔ پیرگردکوه حدود ۳۲۰۴ متر است. دنبالهٔ البرز شرقی به تدریج در شرق و شمال شرقی استان به کوههای آلاداغ و به قسمتهای غربی کپه داغ متصل است.
در حوالی جنگل گلستان کوههای نسبتاً مرتفعی از جمله کوه نارچی به ارتفاع ۲۴۰۰ متر، و در شمال و شمال شرقی رشتهکوههای کم ارتفاعی مانند گلی داغ (کمتر از ۱۰۰۰ متر) و نارلی داغ تا نوار مرزی ترکمنستان پراکندهاند که به وسیله شاخههای رود گرگان و اترک به شدت بریده شدهاند.
در پیدایش و گسترش جلگههای ساحلی استان گلستان، عواملی از قبیل میزان آب و وسعت حوضه رودها، شیب بستر رودها، مقاومت سنگها و عمق دریا مؤثر بودهاند. این عوامل در هر نقطه، با توجه به شرایط محلی، به نسبتهای مختلفی با هم ترکیب شده و توجیهکنندهٔ ویژگیها و تفاوتهای محلی و ناحیهای جلگه ساحلی هستند.
استان گلستان، با توجه به موقعیت جغرافیایی خود، تحت تأثیر عرض جغرافیایی، ارتفاع و امتداد رشته کوههای البرز، ارتفاع سطح زمین، دوری و نزدیکی به دریا، بیابانهای جنوبی ترکمنستان، وزش بادهای محلی و ناحیهای و پوشش متراکم جنگلی قرار میگیرد. بدین جهت، با این که وسعت کمی دارد و برخلاف عموم که آب و هوای آن را در کل معتدل میدانند، آب و هوای گوناگونی دارد.
شمال شرق استان، به ویژه در شرق دریای خزر و حدفاصل گرگان رود تا مرز ترکمنستان، به علت دوری از اثرات دریای خزر، کاهش ارتفاعات البرز شرقی، وسیع بودن جلگهٔ ساحلی و نزدیکی به بیابانهای قره قوم و قزل قوم در جمهوریهای آسیای میانه، تغییرات محسوسی در آب و هوای معتدل مرطوب خزری (خزری شرقی) پدید میآید و شرایط خشکی و گرمای هوا تشدید میشود و رفته رفته به اقلیم نیمه خشک (نیمه بیابانی) تبدیل میشود و میزان بارندگی سالانه کاهش مییابد. همچنین به علت کاهش رطوبت هوا، دامنهٔ گرما افزایش مییابد و اختلاف شدیدی بین دمای شب و روز و دمای سردترین و گرمترین ماههای سال به وجود میآید که مشخصهٔ اصلی آن، تابستانهای گرم و خشک طولانی (۵ تا ۶ ماه) و زمستانهای نسبتاً سرد و بارانی است. به علت پیشروی تودهٔ هوای سردسیری، تعداد روزهای یخبندان آن نیز بیشتر است، ولی ریزش برف به ندرت اتفاق میافتد. به علت نزدیکی به ارتفاعات شرقی، از جمله شهرهای کلاله و مینودشت، تغییرات دیگری در آب و هوای استان ایجاد میشود و با افزایش باران و اعتدال دما، شرایطی مشابه آب و هوای معتدل مرطوب خزری پدید میآید.
جغرافیای تاریخی استان
استان گلستان محل سکونت اقوام ایرانی از جمله ترکمنهای ایران است که بخش دیگری از این ایل بزرگ نیز در جمهوری ترکمنستان زندگی میکنند.
نام ترکمن نخستین بار در دائرهالمعارف چینی قرن هشتم میلادی آمده است. همچنین ترکمن را نام قومی از اقوام زرد پوست ترک زبان دانستهاند که از چندین هزار سال پیش در شمال دریاچهٔ ایسیک گول (بالخاش) در شمال مغولستان زندگی میکردهاند. در قدیمیترین مأخذ اسلامی در اواخر قرن چهارم هـ.ق از ترکمانان نام برده شده است. گفته میشود که جنگجویان اسلام نخستین بار در منطقهٔ اسلامی اسپیجاب (حوضهٔ سیحون) در قصبهای به نام سوران با غزها روبرو شدند. در کتب نویسندگان ایران برای نخستین بار در قرن پنجم هجری قمری به قومی ترکنژاد به نام ترک یا ترکمانان که در آسیای مرکزی ساکن بودهاند، اشاره شده است.
تا قرن چهارم هجری قمری ترکمانان که در مشرق سیردریا تا مسیر سفلای سیر دریا ساکن بودند، به دلیل جنگهای داخلی بین اقوام مختلف بر سر دام و مراتع سرسبز و همچنین هجوم اقوام دیگر، به همراه سیل عظیمی از ترکان، از سرزمین اجدادی خود جدا شده و به سوی مناطق آباد روی آوردند.
ترکمنها در مسیر مهاجرت خود از حاشیهٔ شهرهای بزرگ و آبادی چون سمرقند و بخارا گذشتند. گروهی عازم نواحی دریاچهٔ آرال شدند و نهایتاً به «اورگنج» و از آنجا به سواحل شرقی دریای خزر مهاجرت کردند و در شهرهای آبادی چون دهستان و منقشلان سکنی گزیدند و درگیر مبارزات سختی با سلجوقیها شدند.
طوایف ترکمن گوگلان، یُمُرلی و آل علی در جلگههای کوپت داغ و بعداً ساریقها، ارساریها و سالُرها در اطراف قوچان و بجنورد از شهرهای خراسان سکنی گزیدند و یموتها به سمت شمال خراسان و رود اترک روی آوردند و در قرن شانزدهم میلادی طوایف ترکمن تمام ساحل شرقی خزر تا گرگان را تصرف نمودند. در سالهای بعد که از اقتدار شاهان ایران و خوانین خیوه کاسته شد، ترکمنها تدریجاً سلطه خود را به طرف شرق تا مرو بسط دادند. بدین گونه این سرزمین در طی چند قرن پهنهٔ تاخت و تاز طوایف «غز» گردید که تودههای وسیع آن همراه مغول به ایران آمدند و با گذشتن از این سرزمین، بار دیگر همراه صفویه به ایران بازگشتند و سپس با لشکرکشی تیمور به ایران و دیگر کشورهای مجاور، به همراه دیگر ایلات جابهجا شدند.
پس از تیمور، سلسلههای ترکمانان قراقویونلو و سپس آق قویونلو به عنوان نیرومندترین گروهها به ترتیب در غرب و شمال ایران و سپس در ایران مرکزی و جنوبی ظهور کردند.
صفویه با متحد ساختن طوایف قزلباش و ایجاد همبستگی میان آنها فرمانروای بلامنازع ایران شدند و پس از به قدرت رسیدن صفویه، از آن جا که طوایف ترکمن ایلات شرقی را غارت میکردند، شاهعباس برای حفظ این ناحیه از مملکت از تاخت و تاز ترکمنها و ازبکان، کردهای جنگجو را از ولایت غربی به این سامان کوچ داد و پنج ولایت کردنشین در امتداد کلیه مرزها از استرآباد تا چناران به وجود آورد. لیکن کوچ کردها مانع تاخت و تاز ترکمنها نشد. چرا که آنها حریفانی هم زور بودند و هیچ یک از طرفین نمیتوانستند به فتح نهائی دست یابند و این خطه همچنان درگیر هرج و مرج باقی ماند. با وقع جنگهای بین قبیلهای از یک سو و یورش خانهای بخارا و خیوه از سوی دیگر، آشوب مناطق ترکمننشین را فرا گرفت.
منازعات فوق همراه با فشارهای امپراطوری روسیه به ویژه در مرزهای جنوب غربی، سبب افزایش سیل مهاجرت ترکمنها به نواحی رود گرگان شد و این مهاجرت منجر به جنگهایی بین ساکنان قبلی این نواحی با مهاجمان گردید. بر اثر فشار طوایف یموت که به تازگی به این نواحی آمده بودند، طوایف گوگلان به سمت کوههای گلی داغ رانده شدند. علیرغم مخالفت و نزاع بین ترکمنها و همسایگانشان، ترکمنها به تدریج تا قرهسو و شمال خراسان را متصرف شدند. این طوایف که در غالب اوقات نقش مهمی در تعیین و تغییر حکومتهای وقت ایفا میکردند، به سبب شیوه معیشت عشایری (دامداری و کوچ روی) و نیز غارت همسایگان خود، در اندک زمانی به مهاجمینی بدل میشدند که هر حاکمیتی ناگزیر از مقابله با آنها میشد. مأموران سلسلهٔ قاجار که خود به کمک عشایر به ویژه ترکمنان به حاکمیت رسیده بودند با دستاویز قرار دادن شکایت مردم با ترکمنهای یکجانشین ظلم و ستم روا میداشتند.
جنگ مرو بزرگترین حادثهٔ سیاسی در تاریخ ترکمنها در عصر قاجار به سال ۱۲۷۶ هجری قمری است. تمایل دولت روس به تصرف خانات خیوه، بخارا و نیز تحریکات انگلیس در افغانستان و لشکرکشی دولت ایران به منظور گرفتن مالیات و خراج از ترکمنها را میتوان از جمله دلایل شروع این جنگ دانست. ترکمنها که قادر به پرداخت خراج نبودند به کمک خان خیوه ارتش قاجار را شکست دادند و در نتیجه از نفوذ دولت ایران بیش از پیش کاسته شد و این نواحی تحت تسلط تراکمه باقی ماند و تا مدتها بعد از این واقعه، خاننشینهای خیوه به همراهی ترکمنها تا ناحیهٔ خراسان میتاختند و پس از غارت شهرهای این نواحی، مردم زیادی را به اسارت میگرفتند. این تهاجمات را عباس میرزای قاجار با آزاد کردن تعداد زیادی اسیر ایرانی از چنگ ترکمنها و به اسیری بردن عدهٔ زیادی از آنها پاسخ داد. این لشگرکشی دولت مرکزی که با خونریزی توأم بود به آرامش نسبی در منطقه منجر شد.
پیش از آن که قرن نوزدهم پایان یابد، آخرین تزارهای روس با فتح تاشکند، بخارا، خاننشین خیوه و فرغانه، خاننشینهای آسیای میانه را خراجگزار روسیه کردند و تنها بخشی از سرزمین ترکمنها در کنار مرز ایران باقی ماند. در این زمان دولت روسیه طوایف یموت را که عمدهترین نیروی ترکمنها محسوب میشد با دستاویز تأمین امنیت راههای تجاری سرکوب کرد.
با شکست بزرگ ترکمن در سال ۱۳۰۰ هـ.ق، آخرین نقطهٔ ترکمنستان و بقیهٔ نواحی شمال خراسان (از دریای خزر تا رود تجن) به امپراطوری روسیه منضم گردید. امضاء قرارداد تحدید مرز آخال (۱۳۰۱ هـ.ق) بین دولتهای ایران و روس، مرز میان دو کشور را از روی نشانههای جغرافیایی تعیین کرد و زندگی ترکمنها را که در آن هنگام در دو طرف مرز به امر کوچ مشغول بودند، مختل نمود.
با تحدید مرزها، ترکمنان حالت مردمی را یافتند که به دو دولت مالیات میدادند و در یک سو بخشی از خانواده و در سوی دیگر احشام و چوپانان ترکمنی زندگی میکردند.
ترکمنها که نمیخواستند مالیاتی به دولت روسیه بپردازند به ایران مهاجرت نمودند، اما در این جا نیز با حکومت ایران که مایل به جمعآوری مالیات و محدود کردن قدرت نظامی و پایان دادن به اغتشاشات ترکمنها بود، مواجه شدند. با این همه، گرچه پس از تحدید مرزها، ترکمنهای اترک و گرگان رسماً ایرانی محسوب میشدند، اما چنین میگفتند که هیچ ایرانی از مرز قلمروی آنان نمیگذرد، مگر این که ریسمانی به گردن داشته باشد.
در جریان نهضت مشروطیت، در عرصهٔ نبرد مشروطهخواهان و مستبدان، ترکمانان در صف مستبدان و مخالفین مشروطه قرار گرفتند و به غارت شهرها و روستاهای طرفدار انقلاب پرداختند. محمدعلی میرزا – پادشاه قاجار – که بر ضد مجلس و مشروطه دست به کودتا زده بود، پس از برکناری، در میان ترکمنها همدستانی یافت و آنها نیز به امید غارت و گسترش نفوذ خود به ولایات همجوار، با او همراه شدند که با شکست ترکمنها و پیروزی قوای مجاهدین مشروطهخواه، ترکمنها به سرزمینهای محل سکنای خود عقبنشینی کردند.
در دسامبر ۱۹۱۶ میلادی، سپاهیان روس با آتش و شمشیر در ادامه تعقیب ترکمنهای ساکن آسیای میانه که دست به شورش زده بودند، از ولایت استرآباد گذشته و بیرحمانه یموتها و زنان و کودکانشان را سرکوب کردند. حکومت ایران که قادر به برخورد با این مداخلهٔ نظامی روسیه نبود، در مقابل تصرف این نواحی و نیز برخوردهای نظامی عکسالعمل نشان نداد و این نواحی عملاً به دست روسها افتاد.
پس از انقلاب اکتبر (۱۹۱۷ م) در روسیه، حکومت شوروی در سال (۱۹۱۸ م) سپاهیان روس را از ایران خارج کرد و مناطق اشغالی را به دولت ایران باز گرداند.
ترکمنها را در طول تاریخ سراسر جنگ و ستیز، از آن هنگام که در متنهای تاریخی برای نخستین بار نام آنها ذکر شده، همهٔ حکومتها (حتی آنها که خود ترکمن بودند) پس از به قدرت رسیدن سرکوب کردهاند. آنها سالها بین دو مرز ایران و شوروی سابق در حال رفت و آمد بودند و عملاً در تابعیت هیچ کدام قرار نداشتند، گاه خراجگذار این دولتها بودند و گاه مردم ساکن آن نواحی را غارت کرده و آنان را به عنوان برده خرید و فروش میکردند. ترکمنها در میان خود نیز با دشمنی، جنگ و ستیز پایانناپذیری بر سر چراگاه روبرو بودند. دشمنی بین آتابایها و گوگلانها، آتابایها و جعفربایها، تکهها با گوگلانها و … پایانناپذیر به نظر میرسید. این منازعات تا زمانی که اقدامات حکومت ایران یعنی گسیل ارتش به سوی ترکمنهای یموت و گوگلان در سال ۱۳۰۳ هـ.ش به آخرین شورش ترکمنها انجامید، ادامه داشت. در این شورش، ترکمنها در پی کسب استقلال و سرزمینهای ترکمننشین بودند که این امر به اتحاد تمامی قبایل ترکمن (یموت و گوگلان) منجر شده بود. از آن رو قبایل ترکمن که قرنها بر سر آب و مرتع دام با یکدیگر درگیر بودند دشمنی را کنار نهادند و به منظور ایجاد خودمختاری در نواحی ترکمننشین، به نفاق بین ایلها و طوایف پایان دادند. با این همه، علیرغم قدرت نظامی قابل توجه ترکمنها، دولت مرکزی ایران در سال ۱۳۰۴ هـ.ش با روشهای مختلف و حمله نظامی و استفاده از سلاحهای مدرن و تحریم اقتصادی، آنها را سرکوب کرد. عدهای از سران شورشی اعدام شدند و گروهی به آن سوی مرزها گریختند. حکومت مرکزی سرکوب خود را با سوزاندن آلاچیقها و تخته قاپو کردن ترکمنها تسریع کرد. گرچه با آغاز جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین و تضعیف دولت مرکزی، فرصتی کوتاه به دست آمد و گروهی از ترکمنها نیز به زندگی کوچنشینی روی آوردند، اما دوران آن کوتاه بود و با قدرتگیری مجدد دولت پایان گرفت. سرانجام فشارهای حکومت بر ترکمنان تعدیل یافت و به سبب جاذبههای اقتصادی و کشاورزی بعد از اصلاحات ارضی (سال ۱۳۴۱ هـ.ش) گروهی از ترکمنها به کشت و زرع و عدهای به شهرها روی آوردند. با شروع انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، ضمن ایجاد پارهای ناآرامیها، ترکمنها نیز به جنبش سراسری پیوستند و نقش قابل توجهی را در پیروزی انقلاب اسلامی از خود نشان دادند.
وضعیت اجتماعی و اقتصادی استان
براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵ استان گلستان ۲۸۸۴۲۶۱ نفر جمعیت داشته که از این تعداد ۴۱/۲۹ درصد در نقاط شهری و ۵۸/۲۱ درصد در نقاط روستایی سکونت داشته و بقیه غیرساکن بودهاند.
در آبان ماه ۱۳۷۵، از کل جمعیت استان ۲۸۷۷۱۰ نفر مرد و ۰۰۱۷۱۶ نفر زن بودهاند و نسبت جنسی آن برابر ۹۹ بوده است. به عبارت دیگر، در این استان در مقابل هر ۱۰۰ نفر مرد، ۹۹ نفر زن وجود داشته است. این نسبت برای اطفال کمتر از یکساله ۱۰۳ و برای بزرگسالان (۶۵ ساله و بیشتر) ۱۰۸ بوده است.
در سال مذکور، از جمعیت استان ۹۹/۸۰ درصد را مسلمانان تشکیل میدادهاند. این نسبت در نقاط شهری ۹۹/۷۲ درصد و در نقاط روستایی ۹۹/۸۶ درصد بوده است.
در فاصلهٔ سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵، حدود ۶۰۰۱۴۸ نفر به استان وارد و یا داخل آن جابهجا شدهاند. در آبان ماه سال مذکور از ۹۹۷۲۱۸۱ نفر جمعیت ۶ ساله و بیشتر استان گلستان، تعداد ۲۳۸۹۳۸ نفر معادل ۷۹/۹۷ درصد باسواد بودهاند. این نسبت در نقاط شهری برای مردان و زنان به ترتیب ۸۹/۲۶ و ۸۰/۵۱ درصد و در نقاط روستایی ۶۷/۰۳ و ۴۶/۵۱ درصد بوده است.
استان گلستان محل سکونت یکی از بزرگترین و باسابقهترین عشایر منطقه شمال شرقی ایران (ایل ترکمن) است. محل استقرار طوایف ترکمن بخش شمالی دشت گرگان است که از دریای خزر به سمت شرق در طول مرز ایران و جمهوری ترکمنستان قرار دارد. از ده طایفه مهم ایل ترکمن، سه طایفه در محدودهٔ مرزهای سیاسی ایران و هفت طایفه دیگر در خاک جمهوری ترکمنستان استقرار یافته و زندگی میکنند.
قسمت عمده ترکمنهای ایران یموتها هستند که از دو طایفه جعفربای و آتابای تشکیل شده است. طایفه جعفربای در ناحیه دشت گرگان، در مناطقی چون گمیش تپه، بندر ترکمن و خواجه نفس تا حوالی آققلا زندگی میکنند و طایفه آتابای در اطراف آققلا و مناطق شرق و شمال شهرستان گنبد مستقر شدهاند. دومین طایفه ایل ترکمن در محدودهٔ استان، گوگلانها هستند که در شمال گنبد و در بخشی به همین نام که تا بجنورد ادامه دارد، استقرار یافتهاند. آنان از دیرباز به علت اوضاع مساعد طبیعی، دامداری روستایی را با کشاورزی تلفیق کردهاند. گوگلانها بطورکلی در عادات، آداب، لباس پوشیدن و طرز زندگی و معیشت و لهجهٔ ملی با یموتها تفاوت دارند. تکهها سومین طایفه ایل ترکمن است که بیشتر در جمهوری ترکمنستان اقامت دارند و تعداد کمی از آنان در محدودهٔ شمالی استان گلستان و خراسان زندگی میکنند. در دورهٔ گذشته، ترکمنها به علت تحولات فرهنگی و اقتصادی، تقریباً چادرنشینی را رها کرده و در مراکز ثابت شهری و روستایی اسکان یافتهاند. حدود ۲۰ درصد واحدهای مسکونی دشت ترکمن چادر و مابقی خانههای سنگی، چوبی، گلی و آلاچیق است.
منطقهٔ گرگان و دشت شامل شهرستانهای گنبد، مینودشت، علیآباد، کردکوی، ترکمن و گرگان همواره یکی از قطبهای اقتصادی مهم کشور در زمینهٔ کشاورزی، دامداری و صنایع وابسته به آنها بوده است. در این منطقه، شهر گرگان نقش مرکزیت اداری و بازرگانی دارد و جریان توسعهٔ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استان را هدایت میکند.
در شهرستان گرگان، به عنوان قسمتی از منطقهٔ بزرگ گرگان و دشت، محصولات کشاورزی متفاوتی به عمل میآید. از مهمترین آنها میتوان به پنبه، گندم، جو، دانههای روغنی (سویا و آفتابگردان) و سیبزمینی و همچنین در زمینهٔ باغداری به باغهای سیب، آلو، قطرهطلا و مرکبات اشاره کرد. در استان گلستان به ویژه منطقهٔ گرگان و دشت (سایر شهرستانهای استان) به علت کمی رطوبت، وسعت اراضی جلگهای، تابستانهای گرم و خشک، به طور چشمگیری کشت گندم و پنبه رایج است. شرایط مناسب آب و هوایی، خاک نرم و حاصلخیز، موجبات کشت محصولات سیبزمینی را نیز در استان گلستان فراهم آورده است.
به موازات کشاورزی، دامداری این استان نیز گسترش یافته است. پرورش گاو بیشتر در کوهپایههای جنوبی و پرورش گوسفند و بز بیشتر در اراضی جلگهای، و مرتعی رواج دارد. چمنزارهای کوهستانی، گیاهان ریز جنگل و گیاهان استپی گرگان، پوشش گیاهی مراتع استان را تشکیل میدهند، این مراتع را برحسب ارتفاع و فصل مورد استفاده، میتوان به مراتع ییلاقی و قشلاقی تقسیم کرد:
– مراتع ییلاقی به صورت چمنزارهای ارتفاعات البرز در بالادست جنگلهای سوزنی برگ گسترش دارند و در فصل تابستان مورد استفاده دامداران قرار میگیرند. این مراتع توأم با گیاهان جنگلی وسعت زیادی دارند و از نظر ارزش اقتصادی جزو مراتع خوب کشور به شمار میروند.
– مراتع قشلاقی استان نیز به صورت پوشش استپی در جلگهٔ گرگان و تپهماهورهای شمال شرق آن بین گرگان رود و مرز ایران و ترکمنستان و در شرق دریای خزر گسترش دارند.
این مراتع در گذشته یکی از مراکز مهم دامداری کشور به شمار میرفت که علاوه بر تأمین علف مورد نیاز دامهای محلی، اکراد خراسان، بجنورد و قوچان نیز برای تعلیف دامهای خود از آنها استفاده میکردند. لیکن چرای مفرط و بیرویه از یک سوی و زیر کشت بردن مراتع از سوی دیگر، سبب تخریب این مراتع شده است، به طوری که گاهی حتی تکافوی نیاز دامهای محلی را نیز نمینماید.
پرورش زنبور عسل، به علت شرایط مساعد گیاهی و اقلیمی در نواحی کوهپایهای و کوهستانی رواج و توسعه یافته و مراکز متعددی را به خود اختصاص داده است. تولید عسل در این استان به خصوص در شهرستان گرگان، قسمتی از احتیاجات منطقه را تأمین میکند. ضمناً با توجه به شرایط آب و هوایی مناسب و رویش درختان توت، پرورش کرم ابریشم از گذشتههای دور در این استان رواج داشته است. به طوری که در شهرستان گنبد و مینودشت پرورش کرم ابریشم از اهمیت خاصی برخوردار است.
صنایع این استان به خصوص شهرستان گرگان بسیار متنوع است که هر یک به نوبهٔ خود اهمیت اقتصادی مهمی دارند. این صنایع را میتوان به دو نوع کارخانهای و دستی تقسیم کرد:
از مهمترین صنایع کارخانهای میتوان به کارخانهٔ پنبه پاککنی، آرد، نئوپان، قند، کنسرو، فیبر عایق، شیر پاستوریزه و مجموعهای از کارگاههای ساخت ماشینآلات کشاورزی اشاره کرد. همچنین دهها کارخانه در زمینههای نساجی، مواد غذایی و لوازم یدکی در شهرک صنعتی آققلای گرگان در دست احداث است. چنانچه این واحدهای صنعتی به بهرهبرداری برسد، در آینده بر اهمیت اقتصادی استان گلستان و شهرستان گرگان افزوده خواهد شد. با توجه به فعالیتهای اقتصادی و ترکیب قوی، صنایع دستی در این استان، گسترش بسیاری دارد. بافت انواع قالی و قالیچه توسط ترکمنهای آققلا و جاجیم در روستای زیارت گرگان حائز اهمیت است.
۱۱ بهمن ۱۳۹۲
نظر کاربران :
استاني با اب هواي پاك و مكاني مناسب براي سفر كه جاي به جاي استان ديدني و زيبا استگونههای گیاهی و جانوری گوناگون و عالي داره