موقعیت جغرافیایی و تقسیمات سیاسی استان
استان قم با وسعتی معادل ۶۳۱۱۴ کیلومترمربع در مرکز کشور واقع شده و مرکز آن شهر قم است. این استان بین ۵۰ درجه و ۳۰ دقیقه تا ۵۱ درجه و ۳۰ دقیقه طول شرقی نسبت به نصفالنهار گرینویچ و ۳۵ درجه و ۱۵ دقیقه تا ۳۵ درجه و ۱۵ دقیقه عرض شمالی نسبت به خط استوا قرار گرفته است. استان قم از شمال به جلگهٔ ورامین و شهر ری از استان تهران و ساوه از استان مرکزی، از جنوب به شهرستانهای محلات و دلیجان از استان مرکزی و کاشان از استان اصفهان و کویر نمک و از غرب به شهرستانهای آشتیان و تفرش از استان مرکزی محدود است. براساس آخرین تقسیمات کشوری در سال ۱۳۷۵، این استان دارای یک شهرستان، ۴ بخش، یک شهر، ۹ دهستان و ۳۶۳ آبادی دارای سکنه بوده است. شهرستان قم به عنوان تنها شهرستان استان قم و شهر قم مرکز شهرستان و مرکز استان میباشد.
جغرافیای طبیعی و اقلیم استان
استان قم در قلمروی کویر مرکزی ایران واقع شده است و بین ۹۰۰ تا ۱۵۰۰ متر از سطح دریای آزاد ارتفاع دارد. مناطق دشتی استان قم با شیب ملایمی از غرب به شرق به سمت منطقهٔ کویر مرکزی گسترش مییابد. رسوبات نرم و قابل نفوذ ابتدای این دشت، خاک و سفره آبهای زیرزمینی مناسبی را در یک مکان پدید آورده است. برخی از نواحی استان قم که به طور مشخص در جنوب شرقی استان تهران واقع شده است و ارتفاعی کمتر از ۹۰۰ متر دارد، به دلیل ارتفاع اندک، بارش ناچیز، اقلیم نامساعد و زمینهای شور بخشی از کویر مرکزی ایران به شمار میرود و از نظر استفاده از زمین مطلوبیت چندانی ندارد، به همین دلیل خالی از جمعیت است و به حاشیهٔ دریاچه نمک یا مسیله معروف و از نظر جاذبههای جهانگردی کویری بسیار جالب توجه است. استان قم از نظر آب و هوا، اقلیم نیمه بیابانی دارد و میزان بارش سالانهٔ آن در اطراف حوض سلطان کمتر از ۱۰۰ میلیمتر است که عمدتاً در فصول سرد سال (پاییز و زمستان) صورت میگیرد، در حالی که در فصول گرم – به ویژه تابستان – نزولات جوی بسیار نادر است. مقدار بارش سالانهٔ استان قم ۱۶۵ میلیمتر و تعداد روزهای یخبندان آن ۵۵ روز در سال گزارش شده است. بررسی معدل درجه حرارت استان نشان میدهد که حداکثر مطلق درجه حرارت در سال ۱۳۷۳ برابر ۴۵/۵ و حداقل مطلق آن ۸- درجه سانتیگراد و متوسط درجه حرارت سالانه آن حدود ۱۸ درجه سانتیگراد میباشد. بررسی متوسط درجه حرارت ماهانه نشان میدهد که بیشترین درجه حرارت با ۳۱/۶ درجه به مرداد ماه و کمترین آن با ۵/۲ درجه سانتیگراد به دی ماه مربوط است. این بررسی همچنین نشان میدهد که ماههای اردیبهشت، خرداد، شهریور و مهر مناسبترین زمان برای مسافرت به استان است. میزان درجه حرارت در ماههای فوقالذکر بین ۲۰ تا ۲۵ درجه سانتیگراد میباشد که حرارت مطلوبی برای مسافرت و زیارت است.
جغرافیای تاریخی استان
دربارهٔ قدمت قم و تاریخ بنای آن اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند که این شهر پیش از دورهٔ اسلامی نیز وجود داشت، بعضی هم میگویند که شهر قم بعد از اسلام بنا گردیده است.
باستانشناسانی مانند «گریشمن»، کنارههای غربی ایران (قم، سیلک کاشان و ساوه) را از نخستین و قدیمیترین مناطقی میدانند که جماعات اولیه انسانی در آن استقرار یافته و تمدنهای اولیه را پیریزی کردهاند. در این صورت، قدمت قم و نواحی پیرامون آن به چند هزار سال پیش میرسد. نتایج کاوشهای باستان شناختی اخیر در منطقهٔ قمرود نیز بر صحت این نظر دلالت دارد. در شاهنامهٔ فردوسی نیز نام قم سه بار ذکر شده است. با این وجود، تعداد زیادی از مورخین، محققین و جغرافیانویسان قدیم، معتقدند که قدمت شهر قم به پیش از اسلام نمیرسد و در دورهٔ اسلامی ساخته شده است، ولی نوعی آبادانی در آن وجود داشته که از مفهوم شهر در آن روزگار بسیار دور بوده است. عربهایی که بعد از اسلام، به آنجا هجرت کردند، لفظ قم را با الهام از واژه «کُم» (که نام حصاری در نزدیکی قم فعلی بود) بر آن نهادهاند.
در سال ۲۳ یا ۲۴ هجری، ابوموسی اشعری بخشی از سپاه تحت فرماندهی خود را به سرکردگی «احنف بن قیس» روانهٔ فتح منطقهٔ قم نمود. بدین ترتیب، قم در زمان عمر – خلیفه دوم – به دست مسلمین افتاد و همزمان با اصفهان فتح شد.
ورود اعراب اشعری به قم، مورد استقبال اهالی بومی زرتشتی آن واقع شد. یکی از علل این استقبال را، هجوم پی در پی جنگلنشینان دیلمی به این نواحی ذکر میکنند. با آمدن افراد قبیلهٔ اشعری از کوفه به قم و اسکان آنها در این منطقه، قم به تدریج، به شهر تبدیل شد. عربهای اشعری و ساکنان زرتشتی قم نتوانستند تا مدت زیادی با یکدیگر سازش کنند و دوستیهای اولیه دوامی پید نکرد. عاقبت این ناسازگاری، به شکست قطعی زرتشتیان و تسلط اشعریان مسلمان بر قم منجر شد.
پس از تسلط اشعریها، عربهای بیشتری به قم آمدند و به تدریج روستاها و مزارع بیشتری را به دست آوردند و بالاخره به سرزمین قم مسلط شدند. در این دوره قم پناهگاه نسبتاً امنی برای طالبیان و علویان گردید؛ زیرا اشعریها با توجه به گرایشاتی که داشتند، از ورود علویان حمایت و استقبال میکردند و لذا استقرار اشعریها در قم از عوامل توجه و هجرت علویان به این شهر گردید.
عربهای اشعری تا زمانی که متحد بودند، قدرت مطلقهای داشتند و حتی در برابر خلفا نیز سر تسلیم فرود نمیآوردند؛ خراج نمیپرداختند، فرستادگان خلفا را به شهر راه نمیدادند و به طور آشکار به نشر گرایشات علوی میپرداختند. اما به تدریج در میان آنها اختلاف افتاد و دیگران بر آنها غلبه یافتند.
در قرون اولیهٔ اسلام، علویان و شیعیان با بیرحمانهترین وضع، تحت تعقیب و آزار حکام اموی و عباسی بودند. تعقیب و آزار خلفا از یک سو و انگیزهٔ تبلیغ گرایشات علوی از سوی دیگر، سبب گردید که آنان به مناطق دوردست سرزمینهای اسلامی آن روزگار هجرت کنند. ایران و شهرهای آن از جمله قم از مناطق مهمی بود که علویان پیوسته به سوی آن هجرت کردند.
با حضور علویان در قم، این شهر به یک کانون مخالف بغداد تبدیل شد. قیام علیه عامل هارون، یکی از شورشهای معروف در قم بود. در طی این قیام، مردم به دارالحکومه حملهور شدند و «عاصم بن کوشید» را به ضرب تیغ و خنجر از پای درآوردند. این قیام به «جدا شدن قم از اصفهان» منجر شد.
مردم قم بر ضد مأمون نیز دست به شورش زدند. این شورش زمانی روی داد که امام هشتم – علی بن موسیالرضا (ع) – به شهادت رسید و مأمون از مرو به بغداد بازگشت. مردم قم او را قاتل امام خویش میدانستند و لذا سر به شورش برداشتند و حدود هفت سال از پرداخت خراج خودداری کردند.
مأمون برای سرکوبی شورش قم، «علی بن هشام» را با لشکر نیرومندی به جانب قم فرستاد تا شورشیان را سرکوب و خراجی را که از سال ۲۰۴-۲۱۱ نپرداخته بودند، بستاند. به دستور «علی بن هشام» تعدادی از سران اشعری و بزرگان شهر اعدام شدند، دیواری را که بر گرداگرد شهر بود (باروی شهر)، با خاک یکسان کردند و خراج هفت ساله را هم با ستم و زور از مردم گرفتند. علی بن هشام بعد از سرکوب شورش، فردی به نام «علی بن عیسی طلحی» را به حکومت قم گماشت و خود به بغداد بازگشت؛ اما چند سالی نگذشت که مردم بار دیگر شورش کردند و عامل خلیفه را از قم بیرون نمودند. مأمون دوباره فردی را مأمور سرکوبی این شورش و اخذ مالیات وصول نشده کرد. این بار فردی که مأمور سرکوبی شد با برخی از بزرگان شهر آشنایی داشت؛ لذا مسأله را با مسالمت حل کرد.
مردم قم پس از چندی با شنیدن خبر فوت مأمون، دوباره دست به شورش زدند. در طی این شورش که در سال ۲۱۶ روی داد، اهل قم به دارالحکومه حملهور شدند و عامل خلیفه را از قم بیرون کردند.
بعد از فوت مأمون، معتصم به خلافت رسید. معتصم که در بدو شروع خلافتش با شورش مردم قم مواجه شده بود، فرماندهٔ کل سپاه خود را که «وصیف ترک» نام داشت، به سرکوبی شورش قم فرستاد. معتصم به امیرالامرای خود دستور مؤکد داد که شورشیان را تنبیه کند. در جریان حمله سپاه وصیف ترک، حصار شهر دوباره منهدم گردید و اماکن زیادی از بین رفت. مهمتر آن که در این حمله، مهاجمین، بسیاری از باغها، خانهها و مزارع را آتش زدند؛ شهر به تلی از خاکستر تبدیل شد و آثار ویرانی و آتشسوزی در همه جای آن پدید آمد.
بعد از این سرکوبی وحشتناک؛ «محمد بن عیسی بادغیسی» از سوی وصیف ترک به حکومت قم گماشته شد و وصیف به بغداد بازگشت «محمد بن عیسی» سیاست نرمش و مدارا با مردم را در پیش گرفت؛ بدین ترتیب تا سال ۲۵۴ هجری قمری در قم آرامش نسبی برقرار بود. اما با فوت محمد بن عیسی و روی کار آمدن متوکل عباسی، اوضاع دوباره دگرگون شد. متوکل خلیفهای که شدیداً موضع ضد علوی داشت سیاست ناسزاگویی به حضرت فاطمه (س) و امام علی (ع) را در پیش گرفت. همچنین با تخریب بقاع متبرک در کربلا و آب بستن بر تربت امام حسن (ع) و سایر شهدای کربلا، به مقدسات شیعیان اهانت کرد. این امر عکسالعمل شدیدی در میان شیعیان از جمله مردم قم ایجاد کرد.
بالاخره قمیها خشم و بغض خود را نسبت به خلفا در حمایت از «حسین کوکبی» نشان دادند و او را یاری کردند تا دولت علوی را در محدودهٔ طالقان، قزوین، زنجان و ابهر تشکیل دهد. بدین ترتیب هم قم و هم مناطق مذکور از پرداخت مالیات سرباز زدند. لازم به ذکر است که حسین کوکبی از ساداتی بود که به هدایت برادرش حمزه کوکبی در عراق علیه خلافت قیام کرد، اما این قیام درهم کوبیده شد. بعد از مدتی، بار دیگر حسین کوکبی در منطقهٔ طالقان دست به قیام زد و با تصرف قزوین و زنجان، دولت علوی مستقل و کوچکی را به مدت کوتاهی برقرار کرد. حسین کوکبی سرانجام از سپاه خلیفه شکست خورد و به داعی کبیر (علوی دیگری که در منطقه طبرستان حکومتی داشت) پناه برد.
در این زمان معتمد خلیفه عباسی، «موسی بن بغا» (بوغاء) را مأمور کرد تا هم حسین کوکبی را سرکوب کند و هم طغیان قم را فرو نشاند. «موسی بن بغا» نیز «عبدالرحمن بن مفلح» را پیشاپیش سپاه خویش، روانه فرو نشاندن طغیان قم کرد. «عبدالرحمن بن مفلح» در قم به قتل و کشتار مردم پرداخت. بیشتر مردم شهر نیز از ترس و وحشت مفلح، ترک دیار کردند. عبدالرحمن بعد از کشتار و اخذ خراج چهار ساله، از قم خارج شد و در ری به «موسی بن بغا» پیوست تا به قصد سرکوبی «حسین کوکبی» عزیمت کنند.
هنگامی که معتمد، خلیفه عباسی مشغول جنگ با «یعقوب لیث صفاری» بود، مردم قم دوباره طغیان کردند، ولی این بار نیز قیام قم سرکوب شد. همچنین در زمان معتضد عباسی نیز، اهل قم مجدداً شورش کردند و از پرداخت خراج خودداری نمودند ولی باز هم، سرکوب شدند و عامل خلیفه به قتل و غارت مردم شهر پرداخت.
شورش و سرکوب مردم قم به طور مستمر تا زمان به قدرت رسیدن آلبویه که به نوعی علیه خلفا بپا خاسته بودند، ادامه یافت. قم در این دوره در ابعاد مختلف رشد و توسعه یافت. آلبویه توجه خاصی به قم داشتند و در توسعهٔ آن میکوشیدند؛ مخصوصاً از توجه «رکنالدین دیلمی» و «صاحب بن عباد» (وزیر آل بویه) سخن گفتهاند. «صاحب بن عباد» کسی بود که از «حسن بن محمد قمی» خواست تاریخ قم را به رشتهٔ تحریر در آورد و بدین ترتیب اولین کتاب مستقل در تاریخ قم نوشته شد.
در زمان سلجوقیان، قمیها در صحنهٔ سیاسی بسیار فعال شدند و تصدی امور مهم دولت سلجوقی از سوی قمیها، در عمران و ترقی قم نیز مؤثر واقع شد.
با حملهٔ سپاه مغول، قم به کلی منهدم شد، با این حال، برخی از حکام مغول که مسلمان شده بودند، توجهاتی به قم کردند. از جملهٔ این حکام، «سلطان محمد اولجایتو» بود. اولجایتو که به «سلطان محمد خدابنده» نیز شهرت دارد، تحت تأثیر «سید تاجالدین آوهای قمی» قم را مورد توجه قرار داد، اما هنوز حدود یک قرن و نیم از حملهٔ سپاه مغول نگذشته بود که این شهر بار دیگر در دهههای پایانی قرن هشتم مورد تهاجم «تیمور گورکانی» قرار گرفت. با نفوذ سپاه تیمور به داخل شهر، قم بار دیگر ویران و مردم آن قتلعام شدند. در این حمله، دیوار شهر آن چنان تخریب شد که تا زمان حکومت صفویه، مردم قم نتوانستند آن را بازسازی کنند.
با اضمحلال قدرت جانشینان تیمور و ظهور خاندانهای «قراقویونلو» و «آققویونلو» در صحنهٔ سیاسی و در نهایت با تسلط صفویان شیعه بر ایران، قم نیز به تدریج قدم در مسیر شکوفایی نهاد.
در سال ۹۰۹ هجری قمری، لشکر شاه اسماعیل قم را به تصرف در آورد. صفویان، قم را مورد توجه خاص قرار دادند، به طوری که این شهر در جهات مختلف توسعه و پیشرفت کرد. شهر قم در دورهٔ صفویه از مراکز مهم فرهنگی و فقهی شیعه گردید و علمای بزرگی در این شهر کرسی تدریس و تحقیق بنا نهادند. همچنین در توسعه نقش زیارتی و مذهبی این شهر، تلاش بیشتری شد؛ طوری که شاهعباس اول، به علت دشمنی دیرینهٔ صفویه با دولت عثمانی، برای اینکه از زوار عتبات عالیات در نجف، کربلا و کاظمین ( که در قلمروی دولت عثمانی واقع بود) بکاهد، مردم را به زیارت حضرت امام رضا (ع) در مشهد و حضرت معصومه (س) در قم تشویق مینمود. این کار، در حقیقت یک مبارزهٔ فرهنگی و اقتصادی علیه دولت عثمانی بود و شاهعباس درصدد بود که از این طریق، توان اقتصادی دشمن را محدود کند. البته در این دوره، از نظر اقتصادی و صنعتی نیز، قم مورد توجه بود و برای رشد صنعتی و اقتصادی آن تلاشهایی صورت گرفت. از جمله در زیباسازی و تزئین بناهای حرم کوشیدند و اموالی را وقف این بارگاه نمودند. به هر حال، کثرت آثار تاریخی بازمانده از عصر صفوی در این شهر از یک سو و گزارشات سیاحان خارجی که در این عصر از قم دیدن کردهاند از سوی دیگر و همچنین شواهد تاریخی و مذهبی دیگر، حکایت از آن دارند که قم در عصر صفویه از نوعی شکوفایی برخوردار بوده است.
هنگامی که افغانها به ایران حمله کردند و با تصرف اصفهان سلسله صفویه را ساقط نمودند، قم نیز دچار خسارات سنگینی شد. زیرا قم خط مقدم دفاع از اصفهان بود. این امر سبب شده بود که همواره تعداد زیادی از سربازان افغانی در قم مستقر باشند و به آزار و اذیت مردم بپردازند. افغانها تمام مدارس قم را انبار غله و علوفه برای سربازان سواره نظام تبدیل کرده بودند و به طور مستمر، منشاء مزاحمت و اذیت محسوب میشدند؛ حتی از نظر اقتصادی نیز مردم را تحت فشار قرار میدادند. نوشتهاند زمانی که اشرف افغان از نادرشاه در مهماندوست دامغان شکست خورد و به سوی اصفهان گریخت، هنگام عبور از قم، تمام اشیای گرانبهای آستانهٔ حضرت معصومه (س) را به غارت برد. به هر حال در دورهٔ حضور افغانها در قم، این شهر به صورت پادگان لشگریان افغان درآمده بود.
نادرشاه افشار نیز، به آزار و اذیت مردم شهر پرداخت. او گروهی از مردم را کشت و گروهی را نیز زندانی نمود. بسیاری هم در پی این حوادث، شهر قم را ترک کردند.
هنگامی که خاندان زند و قاجار برای تسلط بر ایران با یکدیگر ستیز میکردند، مردم قم آسیب فراوان دیدند. در جریان یکی از این درگیریها که در سال ۱۲۰۸ هجری قمری روی داد، قم تحت تسلط آغامحمدخان قاجار – اولین شاه سلسله قاجاری – درآمد. خان قاجار در این زمان فجایع زیادی مرتکب شد و با آتش زدن خانهها و کشتن مردم، شهر مذهبی قم را بار دیگر دچار ویرانی و مصیبت کرد.
با کشته شدن آغامحمدخان قاجار، فتحعلی خان برادرزادهٔ آغامحمدخان که بنا بر وصیت آغامحمدخان میبایست جانشین او بشود، با مخالفان زیادی مواجه شد.
در این زمان از هر گوشهٔ ایران یک مدعی سلطنت سربلند کرد. فتحعلیخان که با این وضع خطرناک مواجه گردید، نذر کرد که اگر بتواند بر مخالفان خویش فائق آید و با سرکوب آنها پایههای سلطنت را استحکام بخشد، به عمران و آبادانی بارگاه و حرم حضرت معصومه (س) بپردازد و لذا فتحعلی شاه بعد از سرکوبی مخالفان، در زمینهٔ عمران این شهر، اقداماتی انجام داد.
با اغماض از روش برخی از سلاطین قاجاری، شاهان این سلسله توجهٔ مناسبی به این شهر و بارگاه حضرت معصومه (س) داشتند. شاهان سلسلهٔ قاجاریه دارای اعتقادات مذهبی متعصبانه بودند و از لحاظ استراتژیکی نیز نوعی سیاست مذهبی پیشه میکردند تا جامعه و رهبران دینی را نسبت به خویش بدبین نکنند و از تضاد بین حاکمیت و نهادهای دینی و مذهبی پیشگیری کنند. به هر حال در زمان قاجار، این شهر به نوعی در مسیر رونقی مجدد قرار گرفت.
در جنگ جهانی اول، ایران نیز صحنه درگیری بین دول متخاصم شد. به ویژه غرب و جنوب ایران بیش از هر جای دیگر به میدان رزم تبدیل گردید. دامنهٔ جنگ به قدری گسترش یافت که حتی نواحی مرکزی ایران را نیز در بر گرفت و قشون روس و انگلیس به بهانههای مختلف ایران را اشغال کردند. در پاییز سال ۱۲۹۴ شمسی، قشون روس به منظور تصرف تهران وارد کرج شد. بدین ترتیب پایتخت به طور جدی در معرض خطر قرار گرفت. نزدیک شدن قشون روس به تهران، سبب مهاجرت بسیاری از طبقات مختلف مردم به قم گردید و هراس شدیدی بر پایتخت حاکم شد.
به دنبال این امر، بسیاری از رجال سیاسی، روحانیون و سران احزاب و حتی احمدشاه و اعضای دربار او به طور محرمانه تصمیم گرفتند که از تهران خارج به قم عزیمت کنند. با تمام تلاشی که در مخفی نگهداشتن انتقال پایتخت و مهاجرت بزرگان و درباریان اعمال شد، سفارت روس و انگلیس از ماجرا خبردار شدند و با تحت فشار قرار دادن شاه و دربار، طرح انتقال پایتخت را خنثی کردند. با این وجود، سران برخی از احزاب، تعداد زیادی از نمایندگان مجلس، از رجال سیاسی و مذهبی و به طور کلی جمع بسیاری از طبقات مردم به قم مهاجرت کردند. در این مهاجرت، برخی از نمایندگان سیاسی دولتهایی که با متفقین میجنگیدند نیز حضور داشتند.
در همین زمان، توسط مهاجرین قم «کمیته دفاع ملی» جهت دفاع از میهن و نبرد با متفقین تشکیل شد. بدین ترتیب این شهر به یک مرکز سیاسی و نظامی علیه روس و انگلیس تبدیل شد. این کمیته، نخستین گام عملی برای تشکیل «دولت ملی» را فراهم کرد. این دولت پس از آن که قم با خطر هجوم قشون روس روبرو شد، به کاشان و سپس به اصفهان و سرانجام به کرمانشاه انتقال یافت. این دولت در کرمانشاه مورد هجوم قوای روس قرار گرفت و از هم پاشید. لازم به ذکر است که شهید آیتالله مدرس در تشکیلات دولت ملی، سمت وزیر عدلیه را داشت.
هنگامی که کمیتهٔ دفاع ملی در قم تشکیل شد، ژنرال باراتوف فرمانده کل قشون روس، تصمیم گرفت این شهر را به اشغال خود درآورد. بنابراین نیروهای روسی به سوی قم حرکت کردند. در حوالی قم درگیریهای متعددی بین نیروهای کمیتهٔ دفاع ملی و روسها به وقوع پیوست و در نتیجه، قوای ملی از رباط کریم، ساوه و قم عقبنشینی کردند. قوای روس به نزدیک شهر قم رسید و کمیتهٔ دفاع ملی به ناچار قم را ترک کرد و به سوی کاشان رفت.
نزدیک شدن قوای روس و انتقال کمیتهٔ دفاع ملی به کاشان، باعث هراس زیادی در بین مردم گردید؛ زیرا آنها سرکوب مردم تبریز توسط قوای روس را هنوز از یاد نبرده بودند. به هر حال در ۱۴ دی ۱۲۹۴ شمسی، قم به اشغال نیروهای روسی درآمد.
در دهههای بعدی نیز قم از جمله مناطقی بود که مورد توجه ویژه مردم از یک طرف و درباریان از طرف دیگر قرار داشت. حکومت و درباریان به لحاظ سیاسی همیشه قم را مورد توجه قرار میدادند و مردم نیز به لحاظ اعتقادات مذهبی این شهر مقدس را گرامی میداشتند.
در حال حاضر، قم یکی از مراکز مهم تشیع در ایران و جهان است و علما و محدثین نامی از آنجا برخاستهاند. وجود حوزه علمیه قم اهمیت مذهبی این شهر را بیش از پیش فزونی بخشیده است. حوزه علمیه قم در سال ۱۳۴۰ هجری قمری با آمدن حاج شیخ عبدالکریم حائری به این شهر بنیان گذاشته شد. در سالهای بعد با ورود علمای دیگر، حوزههای علمی و روحانی کنونی قم تأسیس و توسعه یافتند.
وضعیت اجتماعی و اقتصادی استان
براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن مرکز آمار ایران در آبانماه ۱۳۷۵، جمعیت استان قم در آبان برابر ۰۴۴۸۵۳ نفر بوده است. از این تعداد ۹۱/۱۶ درصد در نقاط شهری، ۸/۸۲ درصد در نقاط روستایی سکونت داشته و بقیه غیرساکن بودهاند. در همین سال از کل جمعیت استان ۱۹۰۴۳۷ نفر مرد و ۸۵۴۴۱۵ نفر زن بودهاند. به عبارت دیگر، در این استان در مقابل هر ۱۰۰ نفر زن، ۱۰۵ نفر مرد وجود داشته است. از جمعیت این استان ۴۰/۴ درصد در گروه سنی کمتر از ۱۵ سال، ۵۵/۵۶ درصد در گروه سنی ۶۴-۱۵ سال و ۳/۹۲ درصد در گروه سنی ۶۵ سال و بیشتر قرار داشتهاند و سن بقیه افراد نیز نامشخص بوده است.
از کل جمعیت استان ۹۹/۷۶ درصد را مسلمانان تشکیل میدهند. این نسبت در نقاط شهری ۹۹/۷۵ درصد و در نقاط روستایی ۹۹/۹۴ درصد است.
در فاصله سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ حدود ۲۱۸۱۳۷ نفر به استان وارد و یا در داخل آن جابهجا شدهاند. محل اقامت قبلی ۷۷/۸۰ درصد مهاجران از سایر استانها و ۱۰/۳۹ درصد آنها در شهرستان محل سرشماری بوده است. محل اقامت قبلی بقیه افراد، خارج از کشور یا اظهار نشده بوده است. مقایسه محل اقامت قبلی مهاجران با محلی که در آن سرشماری شدهاند نشان میدهد، ۳۳/۶۲ درصد از روستا به شهر، ۴۷/۷۱ درصد از شهر به شهر، ۱/۵۷ درصد از روستا به روستا و ۵/۲۹ درصد از شهر به روستا در طی سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۷۵ مهاجرت کردهاند.
در آبانماه ۱۳۷۵ از ۰۶۰۷۳۹ نفر جمعیت ۶ سال و بیشتر استان، ۸۱/۸۷ درصد باسواد بودهاند. نسبت باسوادی در گروه سنی ۱۴-۶ سال ۹۵/۹۸ درصد و در گروه سنی ۱۵ سال و بیشتر ۷۵/۴۵ درصد بوده است. در بین افراد لازمالتعلیم (۱۴-۶ سال) نسبت باسوادی در نقاط شهری ۹۶/۲۵ درصد و در نقاط روستایی ۹۳/۰۵ درصد بوده است. در این استان نسبت باسوادی در بین مردان ۸۶/۵۵ درصد و در بین زنان ۷۶/۹۵ درصد بوده است. این نسبت در نقاط شهری برای مردان و زنان به ترتیب ۸۷/۵۷ درصد و ۷۸/۲۸ درصد و در نقاط روستایی ۷۶/۶۲ درصد و ۶۳ درصد بوده است.
براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۷۵، در استان قم افراد شاغل و افراد بیکار (جویای کار) در مجموع ۳۲/۳۹ درصد از جمعیت ده سال و بیشتر را تشکیل میدادهاند. این نسبت در نقاط شهری ۳۱/۶۰ درصد و در نقاط روستایی ۴۰/۱۵ درصد بوده است. از جمعیت فعال این استان ۹۰/۳۴ درصد را مردان و ۹/۶۶ درصد را زنان تشکیل میدادهاند. بیشترین میزان فعالیت مربوط به گروه سنی ۴۴-۴۰ سال با ۵۰/۷۵ درصد و کمترین میزان مربوط به گروه سنی ۱۴-۱۰ سال با ۴/۳۲ درصد بوده است. بالاترین میزان فعالیت برای مردان مربوط به گروه سنی ۴۴-۴۰ سال با ۹۰/۵۴ درصد و برای زنان مربوط به گروه سنی ۲۴-۲۰ سال با ۱۰/۲۸ درصد بوده است.
بر طبق همین سرشماری، از شاغلان ۱۰ سال و بیشتر استان ۸/۲۳ درصد در گروه عمده کشاورزی، ۴۶/۲۵ درصد در گروه عمده خدمات و ۴۲/۵۶ درصد در گروه عمده صنعت و ۲/۹۶ درصد نیز در سایر گروههای اقتصادی به کار اشتغال داشتهاند. این نسبتها در نقاط شهری به ترتیب ۳/۴۷، ۴۸/۷۴، ۴۴/۷۸ و ۳ درصد و در نقاط روستایی ۴۴/۳۲، ۲۷/۴۱، ۲۵/۶۹ و ۲/۵۸ درصد بوده است. توزیع نسبی شاغلان ۱۰سال و بیشتر، برحسب گروههای عمده فعالیت نشان میدهد که در نقاط شهری گروه عمده خدمات و در نقاط روستایی گروه عمده کشاورزی بیشترین تعداد افراد شاغل را به خود اختصاص دادهاند.
اساس اقتصاد استان قم بر پایه کشاورزی، دامداری و صنعت (دستی و ماشینی) استوار گردیده است. کشاورزی در این استان به صورت تلفیقی انجام میگیرد. بدین صورت که هر کشاورز علاوه بر فعالیت در بخش کشاورزی، قطعه زمینی را نیز به احداث باغ اختصاص داده و یا تعدادی گوسفند و بز نگهداری میکند. فرآوردههای کشاورزی استان شامل: گندم، جو، پنبه، چغندرقند، ذرت، آفتابگردان و ترهبار است که در میان محصولات فوق، کشت جو از اهمیت زیاد برخوردار است. آب اراضی کشاورزی از رودخانههای قمرود و قرهچای تأمین میشود.
باغداری نیز از جمله فعالیتهای مردم استان قم است و مهمترین محصولات باغی آن عبارتند از: آلبالو، انار، گیلاس، آلوچه و آلو، هلو، زردآلو، انجیر، گردو، فندق، بادام و سنجد که بعضی به صورت تازه و بعضی به صورت خشکبار صادر میگردد.
دامداری نیز از دیر زمان در استان قم رایج بوده و برخی از ایلات و عشایر استانهای غربی کشور زمستانها را در این استان میگذرانند. علاوه بر اینها پرورش گاو و گوسفند به صورت صنعتی و سنتی نیز در سطح استان رونق قابل توجهی دارد. پرورش طیور نیز در استان رواج دارد و به دو روش سنتی و صنعتی صورت میگیرد.
در زمینهٔ صنعت، استان قم با توجه به امکاناتی که در سالهای اخیر در آن به وجود آمده است و بین دو قطب «صنایع مونتاژی و وابسته در تهران» و «صنایع نسبتاً بنیادی در اصفهان» قرار گرفته، به محل فعالیت صنعتگران در رشتههای میانی و معدنی تبدیل شده است. صنایع کانی غیرفلزی پایه و اساس صنعت استان قم را تشکیل میدهند و تولیدات آنها به اقصی نقاط کشور صادر میگردد. به طوری که در حال حاضر بیش از هزار واحد تولیدی در قم مشغول به تولید گچ، آجر، آهک، سنگ و پودر سنگ میباشد و محصولات آنها علاوه بر تأمین نیازهای استان به سایر نقاط به ویژه تهران نیز صادر میگردد. در مراحل بعدی صنایع غذایی، شیمیایی، دارویی، چوبی، فلزی، نساجی و سلولزی قرار دارد که شامل تعداد زیادی کارخانجات و کارگاههای مختلف میشود.
از دیگر فعالیتهای اقتصادی استان قم صنایع دستی است که اهم آنها مشتمل بر: قالیبافی، منبتکاری، درودگری و تهیه سوهان است و در این میان منبتکاری و قالیبافی اهمیت ویژهای دارد، به طوری که قالیهای طرح قم از ارزش خاصی برخوردار است و در بازارهای داخل و خارج از کشور طرفداران زیادی دارد.
۱۱ بهمن ۱۳۹۲
به این مطلب چه امتیازی می دهید؟
[امتیاز: 0 میانگین: 0]
نظر کاربران :
استاني با هوا گرم و البته مقدس ديدني يكي از استان هاي تاريخي است کوه های معروف و مثل سفید کوه وسیاه کوه و کوه شاهجرد
سوهان های قم واقعا عالی و خوشمزه هستند و در کمترجایی اینگونه سوهان ها پیدا می شود .